سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 191011
تاریخ انتشار: 1401/5/27
در هشتمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، عنوان شد؛
تولیت حرم مطهر: یکی از ویژگی های ولی صالح این است که جامعه را به سمت رستگاری سوق دهد/ اسلام برای هدايت جامعه به سمت خدا، خير و رستگاری آمده است

HyperLink

امروز پنجشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۱، هشتمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار شد.

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در این جلسه به کاربرد واژه ولایت به معنای حکومت، در روایات اشاره کرد و گفت: بر اساس آنچه گذشت ولایت در مبحث ولایت فقیه مترادف با حکومت است و اسم فاعل آن می شود «والی»، یعنی حاکم، اکنون این پرسش مطرح می شود که در روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام، آیا ولایت به معنای حکومت و سرپرستی اداره امور جامعه به کار رفته است؟

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در پاسخ به این پرسش گفت: گرچه برخی از نویسندگان بر این باورند که واژه ولایت هیچ گاه به معنای کشورداری و حکومت به کار نرفته است، اما حقیقت آن است که این واژه افزون بر لغت و فقه در لسان اهل بیت علیهم السلام نیز به وفور در معنای حکومت داری و اداره جامعه به کار رفته است. روایات متعددی در این باره وجود دارند که به روشنی از این حقیقت پرده بر می دارند.

وی پیرامون نخستین روایت، به خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه اشاره کرد و گفت: امام علی علیه السلام در جنگ صفین خطاب به یاران خود چنین می فرمایند: «فَقَد جَعَلَ اللهُ سُبحانَه لی علیکم حقاً بِولایة اَمرِکُم وَ لَکُم عَلَیَّ مِنَ الحَقِّ مِثلُ الذی لِی عَلَیکُم»،  خداوند به جهت برعهده داشتن حکمرانی شما حقی برای من بر ذمه شما نهاده و برای شما نیز حقی (مانند حقی که من بر شما دارم)،  بر عهده من قرار داده است.

 

تولیت حرم مطهر اظهار کرد: امام علی علیه السلام در نامه ای به عمرو بن ابی سلمه مخزومی، والی منصوب خود در بحرین آنگاه که وی را به نزد خود فرا خواند و نُعمان بن عَجلان الزُرقی را به جای وی به ولایت آن سامان منصوب کرد، چنین می نویسد: «اَما بَعدُ فاِنّی قَد وَلَّیتُ نُعمانَ بنَ عَجلان الزُّرَقیِ عَلَی البَحرین وَ نَزَعتُ یَدکَ بلاذَمٍّ لَکَ وَ لا تَثریبٍ عَلَیکَ فَلَقَد اَحسَنتَ الوِلایَة ...»، اما بعد، من نعمان بن عجلان زرقی را به حکومت بحرین گماردم و تو را بی آنکه سرزنشی و نکوهشی برتو باشد، از آنجا برداشتم. حقاً امر زمامداری را به خوبی به انجام رساندی...

 

وی با اشاره به روایت دیگری از امیرمومنان که در آن ولایت به معنای حکومت داری به کار رفته است گفت: امام علی علیه السلام بعد از بیعت مردم با ایشان، آنگاه که پس از مدتی با اعتراض طلحه و زبیر مواجه می شود، چنین می فرماید: «واللهِ ما کانت لی فی الخلافة رغبة و لا فی الولایة اِربة و لکِنَّکُم دَعَوتُمُونی اِلَیها و حَمَلتُمُونی عَلَیها ...» ، به خدا سوگند من به خلافت رغبتی و به ولایت بر شما نیازی نداشتم، ولی شما مرا به سوی آن فرا خواندید و بار آن را بر دوشم نهادید.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در ادامه به روایتی از امام پنجم شیعیان پیرامون این موضوع اشاره کرد و گفت: امام محمدباقر علیه السلام در باب اهمیت جایگاه ولایت در اسلام می فرماید: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ: فَقُلْتُ: وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ؟ فَقَالَ: الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ ...  امام باقر علیه السلام فرمود: بناى اسلام روى پنج چيز است؛ نماز و زكات و حج و روزه و ولايت .زراره گويد به حضرت عرض كردم که كداميك از اينها برتر است؟ فرمود: ولايت برتر است، زيـرا ولايـت كـليـد آنـهـاسـت و شـخـص والى دليل و راهنماى آنهاست ...

تولیت حرم مطهر گفت: در ادامه این روایت آمده است:  ثُمَّ قَالَ: ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ إِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) يَقُولُ: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً»، أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ (جَلَّ وَ عَزَّ) حَقٌّ فِي ثَوَابِهِ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ، ثُمَّ قَالَ: أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِه‏». یعنی "سپس فرمود: بالاترين مرتبه ی امر دين و كليدش و درِ همه چيز و مايه خرسندى خداى رحمان، اطـاعـت امـام اسـت، بـعـد از شناسايى او، همانا خداى عزّوجلّ (در آیه ۸۰ سوره نساء) مى فرمايد: " کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستی). " همانا اگر مردى شب ها را به عبادت بپا خيزد و روزها را روزه دارد، تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، اما در امر ولايت ولى خدا را نشناسد تا از او پـيـروى كـنـد و تـمـام اعـمـالش بـا راهـنـمـايـى او بـاشـد، بـراى او از ثـواب خداى جـل و عـز، حـقـى نـيـسـت و او از اهـل ايـمـان نـبـاشـد، سـپـس فـرمـود: خـدا نيكوكاران از ايشان را بـفـضـل رحـمـت خـود داخل بهشت كند."

تولیت حرم مطهر خاطرنشان کرد: تکلیف روشن هست و آن همانا اطاعت از خداوند است اما اگر کسی از سر جهل و ناآگاهی، ولی خدا را نشناسد، همانطور که در این روایت گفته شد اگر او فردی نیکوکار باشد، خداوند از روی فضل رحمتش او را نجات می دهد و وارد بهشت می کند، اما اگر درهای کسب آگاهی باز بود و فردی اهمال کرد و نخواست که ولی خدا را بشناسد و از او پیروی کند، قضیه کاملا متفاوت است و یقینا وی فردی مقصر و گنهکار است.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی تصریح کرد: جستجو در روایات، موارد متعددی از این دست را در اختیار می گذارد که در آنها واژه ولایت در معنای سرپرستی اداره جامعه و حکومت داری بکار رفته است.

 

وی اظهار کرد: یکی از ویژگی های ولی صالح این است که همچون سکان دار یک کشتی، جامعه را به سمت فلاح و رستگاری سوق می دهد ولو اینکه داخل این جامعه، آدم های فاسد و فاسق هم باشند، زمانیکه حاکمیت در دست ولی خدا باشد، حرکت کلی جامعه به سمت خدا است. اینکه امام محمدباقر علیه السلام می گوید ولایت افضل است، به همین دلیل است. ولایت در این روایت ، نه از نوع تکوینی و نه تشریعی است، بلکه به معنای هدایت کردن جامعه به سمت اهداف الهی است و به عبارت دیگر، حاکمیت سیاسی است.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: در اسلام، حاکمیت سیاسی، به معنای سیاست بازی و دغل بازی معنا نمی شود. در صحیفه امام جلد ۹، صفحه ۱۷۷، جریان دیدار پاکروان رئیس وقت ساواک و سرهنگ مولوی معاون وقت ساواک در آستانه آزادی امام خمینی(ره) از زندان، اینچنین نقل شده است: « ما را وقتی که از حبس می‏خواستند بیرون بیاورند، آمدند گفتند که بیایید توی آن اتاق، از حبس درآمدیم رفتیم توی اتاق مجلَّلی هم بود نشستیم. پاکروان آمد پیش ما و آن مولوی- هر دو آنها هم [از کشور] رفتند- آمدند آنها و پاکروان در ضمن صحبت هایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلّب است، عبارت از خُدْعَه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است!- این تعبیر آخرش بود- این را بگذارید برای ما. می‏خواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب، اگر این سیاست عبارت از اینهاست، اینکه مال شما هست! بله، بعد هم برداشتند در آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان. من هم که آمدم سر منبر حسابش را رسیدم».

تولیت حرم مطهر خاطرنشان کرد: در نگاه اسلام و امام، آن سیاستی که توام با نیرنگ و خدعه است، شایسته همان حاکمان و مسئولان فریب کار و ظالم است. در نگاه امام خمینی(رحمت الله علیه)، سیاست به معنای هدایت مادی و معنوی جامعه به سمت کمال و فلاح است که اين مختص به انبيا و اولياء است و به تبع آنها علماي بيدار اسلام. اسلام نیز برای همین آمده است؛ هدايت جامعه به سمت خدا، خير و رستگاری.

 

در انتهای جلسه امروز، تولیت حرم مطهر، ضمن اشاره ای به مباحث جلسه قبل که پیرامون ولایت بر عرفان بود، گفت: همان طور که اشاره شد ولایت در عرفان مقام و جایگاه ویژه ای است که در اثر بندگی خالصانه، سیر و سلوک الی الله و عنایت حضرت حق عاید سالک الی الله می گردد و با موضوع حکومت و اداره جامعه بکلّی متمایز است و ارتباطی با بحث ولایت فقیه ندارد.

 

وی ادامه داد: در کنار ولایت بر عرفان، گاهی اوقات مفاهیمی همچون گوشه نشینی، انزوا و بریدن از جامعه مطرح می شود، بخصوص در جریان تصوف در کشور خودمان که آنها معتقد به ولی و قطب هستند. نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که نه خود صوفیان، مدعی اداره جامعه هستند و نه این موضوع اصلا شدنی است که یک انسان منقطع از دنیا و بریده از خلق بخواهد در راس جامعه قرار بگیرد و بخواهد حکومت را اداره کند.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری گفت: عرفانی که مدنظر امام خمینی(رحمت الله علیه) بود، در متن جامعه و در کنار مردم، حضور داشت و در برابر انزوا و انقطاع از خلق بود.

 

وی به عرفان آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی، استاد عرفان حضرت امام(ره) اشاره کرد و گفت: مرحوم شاه آبادی که امام وقتی اسم ایشان را می برد، روحی له الفداء می گفت، یکی از سیاسی ترین فقهای عصر خودش بوده است. اگر به کتاب "شذرات المعارف" که گزیده های ناب اندیشه های آیت شاه آبادی است، نگاه کنید یک اندیشه سیاسی ویژه دارد و معتقد به تشکیلات سیاسی و اداره جامعه براساس تشکیلات است.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: این عرفان با آن عرفان درویش مسلکی، صوفی گری و گوشه نشینی، زمین تا آسمان فرق دارد و ما آن را عرفان کاذب می دانیم. تفکر بی خیال شدن نسبت به مسائل جامعه اسلامی، یک تفکر ضد اسلامی است و خلاف شیوه اهل بیت(ع) و عرفان حقیقی در اسلام است؛ «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ.». امام علی علیه السلام، در اوج عرفان، شمشیر هم به دست گرفته که «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین». لذا عرفانی همچون عرفان مرحوم شاه آبادی و امام(ره) مدنظر است که از جامعه و سیاست جدا نیست.

 

در پایان نشست امروز، تولیت حرم مطهر، پاسخگوی سوالات حاضران بود. متن سوالات شرکت کنندگان در کلاس و پاسخ های دکتر کلانتری، به شرح زیر است:

سوال۱ و ۲: روایات ذکر شده از حضرت علی(ع) مربوط به زمانی است که ایشان این ها حاکم سیاسی بوده اند. آیا در کلام ائمه،  ولایت به معنای ذاتی حاکمیت سیاسی است؟ و سوال دیگر اینکه به نظر می آید در روایت امام باقر(ع) با توجه به همجواری ولایت با نماز و روزه وجهاد، به ولایت بر تشریع اشاره شده است، نه ولایت در حاکمیت.

پاسخ: بحث جلسه امروز پیرامون این موضوع بود که آیا واژه ولایت در کلام ائمه به معنای حکمرانی و حکومت استفاده شده است یا خیر، عده ای معتقدند که خیر، اما روایاتی نقل شد که نشان می دهد ولایت در کلام ایشان به معنای حکومت و حاکمیت سیاسی استفاده شده است. این در لسان امیرالمومنین است و تفاوتی نمی کند در چه برهه ای آن را بیان کرده اند، البته نمی خواهیم در این جلسه با استناد به این روایات نقل شده ، ولایت سیاسی ائمه و بعد فقها را اثبات کنیم، چراکه مبحثی جداگانه است.

در پاسخ به سوال دیگر پیرامون روایت بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ... از امام محمدباقر، علیه السلام که می فرماید "ولايت برتر است، زيـرا ولايـت كـليـد نماز و زكاة و حج و روزه اسـت." این ولایت دلالت بر حاکمیت سیاسی دارد، نکته ای که باید درنظر گرفت این است که به عرصه سیاست نباید محدود نگاه کرد، امام خمینی(ره) می فرماید "والله اسلام تمامش سیاست است". هدف سیاست و حاکمان سیاسی در اسلام این است که یک جامعه خوب و عدالت محور که در آن فساد و دروغ نباشد، ساخته شود. عبادی ترین عمل مسلمین، نماز است، حال اگر این عمل به قصد قرب الهی نباشد، باطل است، هدف نماز چیست، اینکه ظلم و فساد و فحشا نکنیم، دروغ نگوییم و ... «الصلوة قربان کل تقّى»، پس این نماز، همان کار سیاست را انجام می دهد، هدف نماز، انسان سازی است و هدف سیاست هم در اسلام، به راستی همین است، سایر اعمال عبادی اسلام هم سیاسی هستند، روزه، حج، زکات و ... اسلام واقعی همه چیزش سیاست است. سیاست به معنای هدایت جامعه و شهروندان به سمت کمال و انسانیت. اینکه امام می گوید وقتی نماز می خوانی به دلالت ولی باید باشد، چون بخش عمده آن می شود جزو مسائل روز سیاسی بشر، اینکه کجا نماز بخوانیم،  پشت سر چه کسی، با چه نیتی. بسیاری از مسائل عبادی ما جنبه سیاسی دارد و ابعاد آن گسترده است، حتی مساله ای مثل شبیه سازی انسان، که در ظاهر، موضوعی است که پاسخی کوتاه می توان در مورد آن داد، اما در واقع ابعاد بسیار گسترده ای دارد که کتاب های بسیاری، پیرامون آن تالیف شده است.

 

سوال۳: آیا ولایت، امامت و خلافت، متفاوت از هم هستند یا مفهومی یکسان دارند؟

پاسخ: واژه خلافت در تفکر اسلامی به معنای جانشینی از رسول گرامی اسلام به کار رفته است، معمولا  در بین اهل سنت، واژه امامت هم به کار رفته ولی واژه خلافت بیشتر به کار رفته است. تعریف امامت در کتاب های کلامی شیعه و سنی مثل هم است، امامت را برخی، خلافت از رسول الله در امور دین و دنیا تعریف می کنند، دین و دنیا را هم شیعه و هم اهل سنت می گویند، جانشینی از پیامبر(ص) در امور دین و دنیا، یا نیابت از پیامبر(ص) در امور دین و دنیا، هر دو مورد گفته شده است. با توجه به اینکه این مفاهیم مربوط به دوره های ابتدایی اسلام است، همه تقریبا یکسان تعریف می کنند. در بستر تاریخ خلافت از زمان معاویه در سال ۴۱ هجری قمری کم کم به معنای سلطنت دنیا به کار رفت و امامت بیشتر به سمت مسائل دین رفت. علامه طباطبایی در کتاب "شیعه در اسلام" بحثی پیرامون ریشه جدایی دین از سیاست دارد که می گوید از سال ۴۱ هجری که معاویه حاکم شد و در مسجد کوفه در سخنانی اعلام کرد که ایهاالناس من هیچ کاری به دین شما ندارم و هدف من خلافت بر شما است که به آن رسیدم. یعنی پادشاهی، از آن زمان به تدریج خلافت در ادبیات اهل سنت با حاکمیت سیاسی مترادف شد و جنبه دینی خود را از دست داد، در تفکر شیعه، امامت همیشه به معنای اون نیابت از نبی مکرم اسلام(ص) در امور دین و دنیا است، همین تعبیری که امروز داریم، همیشه به همین شکل بوده است. در روایت شیعه و اهل بیت علیهم السلام، ولایت و امامت، مترادف باهم بسیار به کار رفته است. پیرامون آیه ولایت یعنی آیه ۵۵ سوره مبارکه المائده "إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا"، در تفاسیر شیعه گفته شده است، ولایت یعنی امامت و مترادف باهم بکار رفته اند. البته کلمه ولایت، وقتی برای ائمه معصومین علیهم السلام به کار می رود، به معنای وسیع کلمه است، اما ولایت وقتی برای غیر معصوم به کار برده می شود فقط به معنای حاکمیت سیاسی است، یعنی ولایت فقیه به معنای حکمرانی سیاسی، و ولایت امام علی علیه السلام، یک بخشی از آن حکمرانی سیاسی و بخش دیگر آن، ولایت بر تکوین و ولایت بر تشریع است.

 

شایان ذکر است این سلسله مباحث، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب حرم مطهر برگزار و همچنین به صورت زنده از کانال آپارات حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، پخش می گردد. از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر


گزارش های تصویری


جست و جو در سایت