امروز پنجشنبه، ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، جلسه سی و دوم از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در ابتدای این جلسه، ضمن تبریک ولادت باسعادت بقیةاللّه الاعظم حضرت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بیان خلاصه ای از جلسات گذشته، اظهار کرد: برخی دوستان این موضوع را مطرح کردند که این ادلّه ذکر شده پیرامون اثبات «ولایت فقیه» همه به یک چیز ختم می شود، در پاسخ باید گفت بله درست است و هدف هم همین است. هر دلیلی که مطرح می شود، آخرش به این نکته بر می گردد که در عصر غیبت باید افرادی به نیابت از ولی معصوم الهی باشند که اداره جامعه اسلامی را به عهده بگیرند و نزدیک ترینِ انسان ها از نظر خصوصیات، به امام معصوم باشند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به بررسی چهارمین برهان از ادلّه اثبات «ولایت فقیه» پرداخت و اظهار کرد: این دلیل از دو مقدمه تشکیل می شود و محور آن «ولایت خداوند بر همه شئون فردی و اجتماعی آدمیان» است.
وی در توضیح مقدمه نخستِ دلیل چهارم برای اثبات ولایت فقیه گفت: طبق این مقدمه، ولایت بر اَعراض، نفوس و اموال انسان ها یعنی اداره جامعه انسانی، از شئون اختصاصی ربوبیت خداوند است - بر اساس باور همه ی موحدان جهان از جمله مسلمان ها و هرکسی که خداوند بزرگ را خالق و رب جهان می داند - که فقط با اذن خداوند به اشخاص کاملی که از مقام عصمت برخوردارند تفویض می گردد. به یقین پیامبر گرامی اسلام(صلوات الله علیه) و اوصیای گرانقدرش از این اذن برخوردار بوده اند.
تولیت حرم مطهر اظهار کرد: وقتی می گوییم «ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَلَمِينَ»، ربوبیت الله ، چند بخش دارد؛ بخشی از آن ربوبیت تکوینی است یعنی خدایی که فرمانِ ساخت و ساز جهان در دستش است و رَب عالم است. بخش دیگر، ربوبیت تشریعی است یعنی صادر کردن دستور و قانون و هدایت و به مقصد رساندن جامعه انسانی.
وی در ادامه به این نکته اشاره کرد که نزول وحی قرآنی و بعثت آخرین پیامبر خدا در شبه جزیره عربستان اولین اصلی که برای بشریت به ارمغان آورده این است که فقط بگوید الله تنها الهه است، «لا اله الا الله» هیچ الهه ای جز الله در جهان نیست. در آن زمان در شبه جزیره عربستان، الله به عنوان یکی از الهه ها مطرح بوده است. کلمه عبدالله، اسم پدر پیامبر(ص) و نامی رایج بوده است یا عبدالمطلب، عبدالعزی، عبداللات و صد ها الهه در آن زمان مطرح بوده است. اولین کاری که پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) انجام داد، این بود که گفت هیچ کدام از این ها رب نیستند جز الله، «لا اله الا الله». در سوره مبارکه حمد دقت کنید؛ «ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَلَمِينَ * ٱلرَّحمَنِ ٱلرَّحِيمِ* مَلِكِ يَومِ ٱلدِّينِ* إِيَّاكَ نَعبُدُ وَإِيَّاكَ نَستَعِينُ * ٱهدِنَا ٱلصِّرَطَ ٱلمُستَقِيمَ.» همه را جع به الله است. «رَّبُّ ٱلسَّمَوَتِ وَٱلأَرضِ» ، « إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا» ، «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»، صد ها ویژگی برای الله در قرآن عنوان می شود و بر این نکته تاکید می گردد که همه ی آن خصوصیاتی که شما به بت های لات و عزی نسبت می دهید، همه غلط است و همه اش به الله بر می گردد.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری ادامه داد: « لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ» یعنی خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات است، حی قیوم به تعبیر فلسفی یعنی واجب الوجوب، زنده ای که پاینده و قائم به ذات است و حیاتش از خودش می باشد. الْحَيُّ الْقَيُّوم یعنی آن حی ای که حیاتش قیام به خودش دارد و از غیر نیست. ولایت بر همه هستی متعلق به اوست. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا» اهل ایمان ولی خود را می شناسند و حقیقتاً جز الله هیچ ولی ای در هستی نیست. این تفکر توحیدی از اولین پیامبر تا آخرین پیامبر علیهم السلام در جهان بوده است.
وی اضافه کرد: در هر مقطعی از زمان، این تفکر ناب دچار مقداری حاشیه های کاذب می شده که پیامبر بعدی آن را اصلاح می کرده است. ما از کار آخرین پیامبر و همین آیات قرآن متوجه می شویم در گذشته وضعیت همین طور بوده است. یعنی الله ای که حضرت نوح می گفتند همین الله بوده است، بعداً در گذر زمان برایش حاشیه درست می کردند و پیامبر بعدی حضرت ابراهیم علیه السلام این را اصلاح می کرد، در فاصله بین حضرت ابراهیم و حضرت موسی علیهماالسلام، خیلی پیرایه بسته می شد که حضرت موسی علیه السلام این را اصلاح می کرد.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری تصریح کرد: در آن زمان بشر به این بلوغ که این اصل مهم را حفظ کند نرسیده بود، به همین سبب طی مدتی تغییر می کرد و پیامبر بعدی، این را اصلاح می کرد. آخرین پیامبر در عصری به بعثت رسید که بشریت به این بلوغ رسیده بود که این آموزه ها را خوب نگه دارد. یعنی آموزه ی توحید در فضای فکر، اندیشه، باور و عمل خودش را جدی بگیرد. اگر وقتی مسیر انحرافی هم بوجود آمد، قرآن که کتاب توحید است و از هرگونه تحریفی در امان مانده، دوباره باورهای غلط را اصلاح می کند. ما معتقد هستیم هر مقدار ولایت که در تصور انسان می آید، همه اش ویژه ی خدا است و همان طور که گفته شد با اذن خداوند می تواند یک بخشی از آن به آدم های کامل که از مقام عصمت برخوردارند تفویض گردد.
این استاد حوزه و دانشگاه، به منظور روشن شدن بیشتر مقدمه نخست، با اشاره به برخی از آیات قرآن کریم گفت: قرآن کریم در آیات متعددی به انحصار ولایت حقیقی بر آدمیان به خداوند بزرگ تصریح نموده است، به عنوان مثال در آیه ۹ سوره شوری می خوانیم؛ «اَم اِتَّخَذُوا مِن دُونِهِ اَولِیاءَ فَاللهُ هو الوَلّیُ». آیا به جای او سرپرستی برای خود گرفته اند؟ فقط خدا ولّی [= سرپرست] است. «فاللهُ هوالولی» در آیه فوق به وضوح بر انحصار ولایت حقیقی به خداوند دلالت دارد.
وی اضافه کرد: این که در ترجمه می گوییم فقط خدا ولی است، دلیلش این است که قرآن، الله را بر هو الوَلّیُ مقدم کرده است. اگر می خواست انحصار را مطرح نکند، می گفت الولی هو الله، اما وقتی می گوید «فاللهُ هوالولی» آنگاه تقدم الله بر هو الوَلّیُ بیانگر انحصار است، یعنی فقط و فقط الله ولی است ولا غیر.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به آیه دیگری به منظور تبیین مقدمه نخست، اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در آیه ۲۵۷ سوره بقره می فرماید: «اللهُ وَلیُّ الذین آمَنُوا یُخرِجُهُم مِن الظُّلُماتِ اِلی النور و الذین کَفَرُوا اَولِیائُهُم الطاغوت یُخرِجُونَهم مِنَ النور الی الظُلُماتِ اُولئِکَ اَصحابُ النّارِ هُم فیها خالِدُون». خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنها را از تاریکی ها به روشنایی می برد و کسانی که کافر شدند، اولیاء آنان طاغوت ها هستند، که آنان را از نور به تاریکی ها می برند، آنان اهل آتش اند و همیشه در آن خواهند ماند.
وی خاطرنشان کرد: در این آیه نیز از تقابل ولایت خداوند و ولایت طاغوت، انحصار ولایت حقیقی به خداوند به روشنی به دست می آید.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری گفت: دو نوع ولایت، در این آیه شریفه مطرح می شود، یکی ولایت الله و دیگری ولایت طاغوت. از کلمه «اَولِیائُهُم» و «یُخرِجُونَهم» که دو طرف کلمه طاغوت است؛ متوجه می شویم طاغوت متعدد است. «اَولِیائُهُم الطاغوت» یعنی طاغوت ها، وقتی از الله جدا شویم، تعدد پیش می آید و ممکن است هزاران الهه درست شود. در صورتیکه وحدت حقیقی برای الله است.
وی ادامه داد: یکی مشغول نفس خودش است و نفسش الهه اش می شود، دیگری مشغول دلار است و دلار الهه اش می شود، یکی مشغول چشم و ابروی خودش است و آن الهه اش می شود و یکی هم مشغول پست و مقام می شود و آن الهه اش می شود. الهه ها هر کدام به شکلی، انسان را به سمتی می کشانند. «یُخرِجُونَهم مِنَ النور الی الظُلُماتِ» یعنی هرکسی، فرد را به گوشه ای در سمت خودش می کشد. خود بشر می تواند طاغوت خودش باشد. «نفست اژدرهاست، او کی مرده است - از غم و بی آلتی افسرده است(مولانا - مثنوی معنوی)» پیامبر گرامی اسلام(صلوات الله علیه) می فرماید: «أعدى عَدوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَينَ جَنبَيكَ» بزرگترین دشمن شما، نفس خودتان است. همچنین ایشان می فرماید: «أشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُ» شجاع ترینِ انسان های روی زمین کسی است که هوای نفسش را بتواند کنترل کند.
تولیت حرم مطهر تصریح کرد: طاغوت با همه اعوان و انصارش، صدها رنگ می تواند داشته باشد، طاغوت هر کسی ممکن است با دیگری فرق کند. یکی از مصادیق این طاغوت ها، حکومت های طاغوتی هستند. یعنی فرعون ها و نمرودها و در عصر حاضر امثال ترامپ و بایدن که از مصادیق طاغوت های زمانه هستند. طاغوت یعنی کسی که از مسیر حق، خارج شده است و از صراط مستقیمی که وجود داشته، طغیان و تعدی کرده است. ولایت طاغوت باطل است.
وی با بیان اینکه عملاً یک ولایت حقیقی و واقعی وجود دارد و آن هم ولایت الله است، گفت: «فَاللهُ هو الوَلّیُ» و «اللهُ وَلیُّ الذین آمَنُوا»، از این دایره که بیرون رفتیم ولایت طاغوت می شود که باطل است. پس یک ولایت حقیقی در جهان مورد قبول است و آن ولایت الله است که واقعیت دارد و حق است و منطبق بر اجزاء وجودی عالَم است. این ولایت، مطلق است، یعنی هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع و از هر زاویه ای که جهان را نگاه کنیم به این ولایت می رسیم. چه از لحاظ ساختار فیزیکی و چه از لحاظ ساختار تشریعی و حکمرانی به آن می رسیم. قرآن که ولایت را منحصر به خدا می داند در بعضی از آیات یک بخشی از این ولایت را به رسول و به اُولِی الأمر تفویض می کند.
این استاد حوزه و دانشگاه، خاطرنشان کرد: در نگاه صریح قرآن کریم، انحصار ولایت به خداوند بزرگ منافاتی با اِعمال این ولایت توسط افرادی که از ناحیه خداوند مشخص و مأذون به ولایت شده اند نخواهد داشت. آیاتی که ولایت رسول الله(ص) و اولوا الاَمر را در کنار ولایت خداوند مشروعیت بخشیده و مؤمنان را به اطاعت مطلق از آنان فرا خوانده اند دلیل روشنی بر این مدّعاست. درنگ در آیات ۵۵ و ۵۹ سوره مائده این حقیقت را روشن می کند.
وی در ادامه به آیات ۵۵ سوره مائده اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در این آیه می فرماید: «اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ و الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُؤتُونَ الزکاةَ وَ هُم راکِعُونَ»، سرپرست و ولی شما، تنها خداوند است و پیامبر او و آنان که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
وی خاطرنشان کرد: در این آیه، خداوند، ولایت را توسعه می دهد. طبق این آیه شریفه رسول به اذن خدا ولایت دارد. آیا غیر از رسول کسی دیگری هم است؟ بله؛ «الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُؤتُونَ الزکاةَ وَ هُم راکِعُونَ» که مصداق قطعی تفاسیر شیعه و سنی پیرامون این آیه، امام علی علیه السلام می شود. طبق این تفاسیر، این گروه سوم یک مصداق اصلی بیشتر ندارد و آن هم امیرالمومنین حضرت علی بن ابیطالب است.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در ادامه با اشاره به آیه ۵۹ سوره مائده گفت: در این آیه شریفه آمده است؛ «یا اَیُّهاالذینَ آمَنُوا اَطیعُوا للهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الأمرِ مِنکُم...» ، ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر اکرم را و اولوا الأمر ( اوصیای پیامبر) را.
وی تصریح کرد: در اینجا هم تسری ولایت به رسول و اُولِی الأمر است و به مومنان می گوید آنها بر شما ولایت دارند و باید از ایشان اطاعت کنید. فرض کنید در مسجد مدینه در عصر نزول در ۱۴۰۰ سال پیش هستیم و پیامبر گرامی اسلام(ص) اعلام می کنند آیه ای بر من نازل شد و می خواهم آن را برای شما قرائت و ابلاغ کنم. «یا اَیُّهاالذینَ آمَنُوا اَطیعُوا للهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الأمرِ مِنکُم....»، برای آن مومنی که در مسجد مدینه نشسته است اطاعت از خدا روشن است. ۱۰ الی ۱۵ سال هم از بعثت پیامبر(ص) گذشته و اطاعت از رسول هم روشن است. الرسول یعنی خود رسول گرامی اسلام چون الف و لام تعریف دارد. اولی الامر حرف جدیدی است و جمع می باشد و معنی لغوی آن روشن است. در چنین شرایطی حتماً سوال پیش می آید که این ها چه کسانی هستند؟ از پیامبر(صلوات الله علیه) سوال کردند که این جمع چه کسانی هستند؟ پیامبر فرمودند این ها از ذریه من هستند، در ابتدا به علی بن ابیطالب اشاره کرد که در آنجا نشسته بود و بعد یکی یکی شمردند تا به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسیدند. در مسجد مدینه در عصر نزول قرآن، اسم نفر آخر هم گفته شد و عنوان گردید که غیبت طولانی می کند و بعد از آنکه زمین و زمان مملو از ظلم و جور می شود، ظهور می کند و جهان را پر از عدل و داد می نماید.
تولیت حرم مطهر خاطرنشان کرد: بحث غیبت طولانی و ظهور امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خود پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) و امیر المومنین(ع) و تمام ائمه(ع) پیش بینی کرده اند. طبق آیه ذکر شده، خداوند به مومنان امر می کند که باید از خدا و از رسول و اولی الامر اطاعت کنید. به عبارت دیگر یک نوع ولایت را برای غیر درست می کند و آن ولایت رسول و اولی الامر است. وقتی می گوییم ولیِ جامعه باید نصب داشته باشد، این، همان اذن و نصب الهی می شود. بر اساس مقدمه اول ولی حقیقی جهان، خداوند بزرگ است و به اذن الله بخشی از انسان های کامل و برگزیده صاحب ولایت بوده اند که طبق آیات قرآن، رسول گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام جزو آن افراد هستند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی پیرامون مقدمه دومِ دلیل چهارم برای اثبات ولایت فقیه گفت: در زمانی که انسان ها عملاً از فیض حضور پیامبر و امامان معصوم(ع) محرومند، دو فرض قابل تصور است؛ اول اینکه خداوند حکیم برای چنین زمانی تدبیری نیاندیشیده و مردم را به حال خود رها کرده است. دوم اینکه خداوند حکیم برای چنین عصری نیز به افراد واجد شرایط معینی برای ولایت براعراض، نفوس و اموال مردم اذن داده است.
وی تصریح کرد: فرض اول به یقین نمی تواند صحیح باشد زیرا چنین فرضی عقلاً با حکمت خداوند در تضاد است. فرض دوم خود می تواند دو حالت داشته باشد؛ نخست اینکه افرادی که از ناحیه خداوند مأذون هستند از حیث علم به دین خدا، تقوا، عدالت و توانایی بر اجرای احکام الله از سایر انسان های عصر خویش ضعیف تر و در مرتبه ای پایین تر قرار داشته باشند. بی گمان چنین حالتی نیز نمی تواند با حکمت خداوند سر سازش داشته باشد. دوم اینکه افراد مأذون به ولایت بر اعراض، نفوس و اموال آدمیان از حیث علم به دین خدا، عدالت، تقوا و توانایی بر اجرای احکام الهی برهمه افراد عصر خویش برتر و در این اوصاف از بالاترین مرتبه نسبی برخوردار باشند. این حالت مورد تائید عقل سلیم است و با حکمت خداوند نیز سازگار می باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: با توجه به توضیحات مذکور، اینگونه می توان نتیجه گرفت که با توجه به اینکه ولایت بر اعراض، نفوس و اموال انسان ها از شئون اختصاصی ربوبیت خداوند می باشد و بر طبق صریح آیات قرآن این نوع ولایت از سوی خداوند به پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) تفویض شده است و در عصر غیبت دسترسی به معصوم(ع) _ که به اذن خداوند چنین ولایتی دارد _ امکان پذیر نمی باشد، عقل سلیم حکم می کند که خداوند حکیم برای این عصر نیز انسان های دین شناس که در تقوا، عدالت و توانایی، برترین افراد عصر خویش به شمار می آیند و در میان همگِنان خود از بالاترین نصاب این اوصاف برخوردارند، به ولایت بر اعراض، نفوس و اموال انسان ها، مأذون نموده باشد.
وی گفت: در زمان نبی مکرم اسلام(ص)، دسترسی همگان به ایشان میّسر نبود، وقتی پیامبر(ص) در مدینه مستقر بود و عده ای از مردم یمن به ایشان ایمان آورده بودند، پیامبر می خواست کسی را به آنجا بفرستد که آنها را مدیریت و هدایت کند و سرپرستی آنها را به عهده بگیرد. مردم یمن دسترسی مستقیم به پیامبر(ص) نداشتند و لذا ایشان یک فرد غیر معصوم را برای آنها انتخاب کرد. پیامبر " اَنَس بن مالک" را برای حکومت یمن تعیین کرد و به او اذن داد. قبل از عزیمت وی به یمن، پیامبر از او سوال کردند وقتی آنجا رفتی چطور می خواهی مردم را اداره کنی؟ گفت بر اساس کتاب خدا، پیامبر فرمودند اگر دستورالعمل در کتاب خدا نبود چه می کنی؟ گفت بر اساس سنت رسول الله، فرمودند اگر بر اساس سنت رسول الله نبود، چه؟ گفت خودم اجتهاد می کنم. اجتهاد یعنی بر اساس کتاب و سنت می سنجم و حکم الهی را استنباط و همان را اجرا می کنم. پیامبر هم تاییدش کردند.
وی ادامه داد: مردم یمن که دسترسی به شخص پیامبر(ص) و معصوم الهی نداشتند، اگر از اَنَس بن مالک اطاعت کنند آیا از خدا اطاعت کرده اند؟ بله، چون این شخص منصوب کسی است که او به اذن الله ولایت داشته است و تبعیت از ایشان تبعیت از رسول خدا و تبعیت از رسول خدا، تبعیت از خدا می باشد. این نتیجه ی این برهان است. در این جا از زاویه ای دیگر - ولایت خدا بر اعراض، نفوس و اموال انسان ها - وارد شدیم و البته به همان نتیجه سایر ادله اثبات ولایت فقیه رسیدیم. زاویه های ورود فرق می کند.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری گفت: ولایت خدا بر اعراض، نفوس و اموال انسان ها قطعی است و اگر کسی اذن از خداوند داشته باشد، این ولایت را دارد. رسول خدا(ص) و ائمه معصومین(ع) اذن داشتند. اگر دسترسی به این ها که اذن صریحی داشتند، میسر نبود، خداوند باید حتماً راهکار دیگری را بر اساس حکمت خودش گذاشته باشد. عقل سلیم انسان اینگونه حکم می کند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به بیان نكاتي پيرامون دليل چهارم از ادله اثبات ولایت فقیه پرداخت و گفت: مقدمه اول راجع به ولایت حقیقی خدا است. این باوری است که هر انسان موحدی دارد و متکی بر عقل است. این در فلسفه هم اثبات شده است و آیه ی صرف هم نیست و مقتضای برهان عقلی است. این که ولایت حقیقی متعلق به موجودی است که خالق، مالک و علت العلل جهان است، مقتضای عقل است. چشمه ی آبی که از آن آب می جوشد و از آن ده ها رشته نهر و جویبار خارج می شود، وجود همه ی این رشته ها به چشمه اصلی وصل است. اگر چشمه بجوشد، آن ها هستند واگر نجوشد آن ها هم نیستند. انسانی که معتقد است مبداء جهان الله است، تمام موجوداتی که در جهان هستند همه را وصل به الله می داند و استقلال برای آن ها قائل نیست. اگر اراده او باشد ما هستیم و اگر اراده او بر عدم ما باشد، نیست می شویم و هست و نیست ما از آن سرچشمه است، این معنای ولایت حقیقی است.
این استاد حوزه و دانشگاه، تصریح کرد: در فلسفه گفته می شود که معلول های جهان هر چه دارند از علت العلل اصلی است. یعنی علت ها بر معلول ها حاکم هستند. وجود و عدم یک پدیده، کاملاً به علت آن پدیده متعلق است، به همین خاطر در فلسفه گفته می شود علت اصلی یک چیز حاکم بر خود آن چیز است. این ولایت حقیقی می شود. اگر کبریت زده شود، آتش روشن می شود و اگر زده نشود، آتش روشن نمی شود. بود و نبود آتش به کبریت مربوط است و آن علت العلل آتش می شود. رطوبت از آب است و اگر آب باشد رطوبت هم هست و اگر نباشد رطوبت نیست، این حاکمیت علت بر معلول می شود. یعنی دار و ندار معلول از علت است. « اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ » الله مبداء و علت العلل هستی است و حیِ قیومی است که هر چه در جهان ایجاد می شود از آن سرچشمه می گیرد. طبق عقل سلیم، این علت العلل بر همه چیز اعم از وجود و عدم، و هم به لحاظ دستورالعمل ولایت دارد و هم تکوینی و هم تشریعی است.
وی اظهار کرد: مقدمه اول این دلیل از جمله باورهایی است که با براهین عقلی و نقلی در جای خود به اثبات رسیده است. مقدمه دوم این دلیل مقدمه ای عقلی است، چنانکه شکل و نحوه استدلال نیز بر مدار عقل سلیم سامان یافته است. به همین سبب این دلیل در شمار براهین عقلی قرار گرفته است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به ذکر نکته دیگری پیرامون دلیل چهارم اثبات «ولایت فقیه» پرداخت و گفت: مراد از اعراض، حیثیت و آبروی انسان ها و به عبارتی شخصیت و حیثیت اجتماعی مردم، و مراد از نفوس جسم و جان آنان است، اموال نیز هر گونه مال و سرمایه ای اعم از منقول و غیر منقول را شامل می شود. بی گمان حاکمیت سیاسی و دولت ها به دلیل ماهیت خاص خود بیشترین ارتباط را چه مستقیم و چه غیر مستقیم با همین امور خواهند داشت.
وی ادامه داد: در حقیقت مالک اصلی خدا است، وقتی گفته می شود خدا ولی است یعنی همه چیز متعلق به خدا است. آنچه هم ظاهرا در اختیار ما است، موقتاً به صورت امانتی در اختیار ما قرار دارد و ما عبد هستیم؛ «العبدُ و ما فی یده کانَ لِمولاه» ، « وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» هر چه هست مال خدا است. حاکمیت سیاسی آنگاه که به ثبات نسبی می رسد هر گونه اقدامی که برای اداره جامعه به انجام می رساند به نوعی با اعراض، نفوس و اموال شهروندان آن جامعه ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم برقرار می کند. از این رو حاکمیت سیاسی در ذات خود از اهمیت فراوانی برخوردار است و به همین سبب بخش بزرگی از دغدغه های فکری و عملی متفکران و نخبگان جوامع گوناگون را به خود اختصاص داده است.
وی پیرامون نکته پایانی پيرامون دليل چهارم از ادله اثبات ولایت فقیه گفت: نکته آخر، نکته ای فراگیر است. ما دائماً دنبال کشف حکم خدا در دین هستیم تا بر اساس آن عمل کنیم، حکم خدا گاهی از طریق نقل و گاهی از طریق عقل به دست می آید، در دليل عقلي، عقل سليم كاشف از فعل، اراده و حكم خداوند است، چنانكه ادله نقلي نيز كاشف از فعل، اراده و حكم خداوندند و عقل و نقل هردو منبع دين بشمار مي آيند. در دليل محل بحث، از راه عقل، مأذون بودن فقيه جامع شرايط در ولايت بر اعراض، نفوس و اموال انسانها از ناحيه خداوند بزرگ، كشف مي گردد و اين كشف، مشروعيت چنين ولايتي را به اثبات مي رساند.
وی تصریح کرد: بین عقل و دین هیچ وقت مقابله نیست و این دو روبروی هم قرار ندارند. عقل، بخشی از دین است. اما بین عقل و نقل گاهی می تواند مقابله پیش بیاید. اگر معارضه ای بین روایت و عقل پیش آمد، راجع به آن می شود بحث کرد و بالاخره یکی از این دو به نتیجه می رسد و هر کدام که تثبیت بشود، حکم خدا می شود. طریق رسیدن به حکم الله در یک بخش عمده، عقل و در یک بخش عمده دیگر، نقل است. عقل و نقل، دو بال برای پرواز به سمت حکم الله هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه، خاطرنشان کرد: وقتی در مساله ولایت فقیه، دلیل عقلی به کار می بریم کسی نمی تواند ایراد بگیرد که چرا اینجا بحث نقلی نیست و باید آیه داشته باشد. عقل و دلیل عقلی، خودش آیه است، آیه گاهی در کتاب الله است و گاهی در فطرت الهی و منبع عقلانی بشر است. هر دو آیه هستند، در روایت داریم که هر انسان دو پیامبر دارد، یک پیامبر ظاهری و یک پیامبر باطنی، پیامبر ظاهری نبی مکرم اسلام(صلوات الله علیه) است و پیامبر باطنی، عقل انسان است. هر دو، انسان را به خدا و به حکم الله در استنباط احکام شریعت می رسانند.
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
از عموم علاقهمندان، بهویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.