امروز پنجشنبه ۱ تیر ۱۴۰۲، چهل ویکمین جلسه از سلسله مباحث باموضوع «ولایت فقیه» با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در این جلسه، اظهار کرد: به منظور تبیین بیشتر دلیل ششم قرآنی بر موضوع ولایت فقیه در عصر غیبت، یعنی «وجوب کفر به طاغوت»، لازم است در این جلسه توضیحات بیشتری ارائه گردد. با توجه به آیه ۳۰ سوره مبارکه نساء که در جلسه گذشته ذکر شد، محل استدلال ما «يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ» است. انسانی که اهل ایمان است، از ناحیه خداوند به او امر شده که به طاغوت کفر بورزد. در این آیه شریفه به عنوان یک دلیل قرآنی بر موضوع ولایت فقیه تمرکز کرده بودیم.
وی در ادامه به بیان چهارنکته برای روشن تر شدن دلیل قرآنی «وجوب کفر به طاغوت» پرداخت و گفت: نخستین نکته حائز اهمیت که باید به آن توجه داشت، این است که وقتی آیات قرآن را کنار هم قرار میدهیم متوجه میشویم در نگاه قرآن یک قطب بندی میان الله و طاغوت مطرح است. بر اساس آیات قرآن کریم، «الله» و «طاغوت» دو قطب متضادی هستند که از جهات مختلف در نقطه مقابل هم قرار دارند. الله نور است، « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...» (نور ۳۵)، خدا نور آسمان ها و زمين است...» اما طاغوت ظلمت است؛ الله هدایت است، اما طاغوت ضلالت؛ «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (بقره ۲۵۷) « آنها را از ظلمت ها، به سوی نور بیرون میبرد.» یعنی خداوند هدایتگری کرده و انسانها را از تاریکیها به سمت نور هدایت میکند. اما طاغوت، عکس آن عمل میکند. «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ» (بقره ۲۵۷) «آنها را از نور، به سوی ظلمت ها بیرون میبرند».
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: الله کمال است، اما طاغوت نقص. این نگاه قرآن است. در عالم هستی، آن دو جبهه کلان روبروی هم، همین الله و طاغوت است. به همین سبب یک انسان نمی تواند به طور همزمان هم خود را در ذیل وجودی «الله» تعریف کند و هم در ذیل وجودی «طاغوت»، یعنی هم مؤمن به الله باشد و هم مؤمن به طاغوت، هم خدا را بندگی کند و هم طاغوت را، هم از خدا فرمان ببرد و هم از طاغوت، هم تحت ولایت الله باشد و هم تحت ولایت طاغوت، هم حکومت الله را بپذیرد و هم حکومت طاغوت را. اگر تحت ولایت الله است، یعنی در جبهه صد در صد متضاد با طاغوت قرار گرفته است و بالعکس.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به آیاتی از کلام الله مجید در این باب اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در آیه ۲۵۷ سوره مبارکه بقره، خیلی شفاف مسیر متضاد الله و طاغوت را بیان میکند: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ الَّذينَ کَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ». خدا ياور مؤمنان است. ايشان را از تاريكي ها به روشنى مىبرد. ولى آنان كه كافر شدهاند، طاغوت ياور آنهاست، كه آنها را از روشنى به تاريكي ها مىكشد. اينان جهنميانند و همواره در آن خواهند بود. همچنین در سوره بقره، آیه ۲۵۶ می خوانیم «... فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ». پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد، به چنان رشته استوارى چنگ زده كه گسستنش نباشد. خدا شنوا و داناست. یعنی ایمان به خدا وکفر به طاغوت، یک پایگاه مستحکم و امن است.
تولیت حرم مطهر، پیرامون همین موضوع به آیه های ۵۱ و ۵۲ سوره نساء اشاره کرد و گفت: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ سَبِيلًا»(سوره نساء، آیه ۵۱)، آيا كسانى را كه نصيبى از كتاب داده شدهاند نديدهاى كه به «جبت» و «طاغوت» ايمان مىآورند و درباره كافران مىگويند كه راه اينان از راه مؤمنان به هدايت نزديكتر است؟ شأن نزول آیه این است که بعد از جنگ اُحد، کعب بن اشرف که از رؤسای یهودی مدینه بود، به سمت مکه رفت تا پیمان وحدتی را با مشرکان مکه و ابوسفیان، علیه پیامبر اکرم(ص) منعقد کند. وارد خانه ابوسفیان شد و مذاکره را شروع کردند، ابوسفیان به او گفت: آیا شما به بت های ما ایمان دارید؟ کعب بن اشرف که از علما و بزرگان یهود بود، گفت آری ما به بت های شما ایمان داریم، سپس بر بتی به نام «جِبت» سجده کرد. این آیه نازل شد. خداوند در ادامه میفرماید: «أُوْلَـئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ وَمَن يَلعَنِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ نَصِيرًا» (سوره نساء، آیه ۵۲)، اينانند كه خدا لعنتشان كرده، و هر كه را خدا لعنت كند هرگز براى او ياورى نخواهى يافت. اینگونه بود که یهودیهایی که این مسیر را طی کردند، مورد لعن خداوند قرار گرفتند.
وی ادامه داد: به موضوع تقابل دو جبهه کلان «الله» و «طاغوت»، در آیه ۷۶ سوره نساء نیز اشاره شده است؛ «أَلَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطّاغُوتِ...»، آنان كه ايمان آوردهاند، در راه خدا مىجنگند، و آنان كه كافر شدهاند در راه شيطان. و این یعنی دو راه و مسیر کاملا مقابل هم.
این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح واژه «طاغوت» گفت: این واژه هشت بار در قرآن به كار رفته است. برخی از مفسرین آن را صیغه مبالغه و برخی مصدری می دانند كه به معنى وصفى و صیغه مبالغه به كار رفته است. این لغت از ماده طغیان به معنى تعدّى و تجاوز از حد و مرز است و به آنچه موجب تجاوز از حد می شود مثل بت ها نیز گفته مىشود. به همین جهت شیطان، بت، حاكم جبار و متكبر و هر معبودى غیر از خدا و هر مسیرى كه به غیر حق منتهى شود، طاغوت نامیده مىشود» .
وی تصریح کرد: در هر صورت «طاغوت» یعنی کسیکه زیاد حریمشکنی و زیاد طغیان میکند. در قرآن آمده است که گاهی انسان، خودش را میپرستد. «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ» (سوره جاثیه، آیه ۲۳) «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده؟» یعنی شخص، هوای نفسش، الهِ خودش میشود. گاهی انسان مال و دارییاش را میپرستد، لذا طاغوت انسان میشود که بر اساس آن هر خطا و گناهی را مرتکب میشود. گاهی پُست و مقام انسان، طاغوت اوست که به خاطر آن، دست به هر گناهی میزند. هرآنچه که موجب شکستن مرز الهی میشود، اعم از انسان، پُست، یک شیء یا هوا و هوس و عشقهای گناهآلود، طاغوت است.
تولیت حرم مطهر در ادامه به بیان دومین نکته در راستای تبیین بیشتر ششمین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه» پرداخت و گفت: نکته بعدی که باید به آن توجه داشت این است که شناخت دقیق «الله» و «طاغوت» و توجه مستمر به وجود دوگانگی و تضاد بین آن دو در سیر و حرکت تکاملی انسان، از چنان اهمیتی برخوردار است که از نگاه قرآن، عموم پیامبران الهی در بستر تاریخ بدین منظور مبعوث شده اند که مردمان را متوجه این دوگانگی و نشان دادن راه از بیراهه بکنند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» به ميان هر ملتى پيامبرى مبعوث كرديم، كه خدا را بپرستيد و از طاغوت دورى جوييد. ( سوره نحل، آیه ۳۶)
وی خاطرنشان کرد: اگر پیامبران الهی، آدمیان را به ایمان و اخلاق حسنه فرا خوانده و از کفر و سیّئات پرهیز داده اند؛ اگر انسان ها را به نیکی دعوت و از بدی ها پرهیز داده اند؛ اگر به عدل فرا خوانده و از ظلم پرهیز داده اند؛ اگر به پرستش خدای واحد دعوت و از پرستش بت ها نهی کرده اند؛ اگر به توحید دعوت و از شرک پرهیز داده اند؛ اگر بر سپردن امانات به اهلش تأکید و از خائنان دورباش داده اند و...، همه این دعوت ها و پرهیزدادن ها ریشه در دو جمله «اُعبُدُوااللهَ» و «اِجتَنِبُواالطاغُوتَ» دارند.
تولیت حرم مطهر تصریح کرد: تمام احکام الهی به دو دسته ایجابی و سلبی تقسیم میشوند. ایجاب یعنی «اُعْبُدُوا اللَّهَ» و سلب یعنی « وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ». «لَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا» و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند (سوره حجرات، آیه ۱۲)، غیبت یعنی طاغوت. هر فرمانی که نهی است، ما را از طاغوت پرهیز میدهد و هرچه دعوت است، ما را به سمت الله سوق میدهد. بدیهی است که بین ایمان و کفر، تضاد کامل وجود دارد، همانگونه که بین اخلاق حسنه و اخلاق سیئه، و یا بین نیکی و بدی، و یا بین عدل و ظلم، و یا بین پرستش خدا و پرستش بت ها، و یا بین توحید و شرک، تضاد و تنافی جدی وجود دارد.
وی ادامه داد: همه همت و تلاش و کار اصلی پیامبران و رسولان حق و اولیاء الهی در بستر تاریخ، معرفی دقیق «الله» و «طاغوت» به آدمیان در گام اول، جهت دادن بینش ها، گرایش ها و کنش های انسان ها به سمت الله در گام دوم، و پرهیز دادن عموم مردمان از طاغوت به لحاظ بینشی و گرایشی و کنشی در گام سوم، بوده است.
تولیت حرم مطهر، پیرامون سومین نکته در راستای تبیین ششمین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه» گفت: انواع و اقسام روابطی که در زندگی فردی و اجتماعی آدمیان به سامان می رسند، در ذیل همین قطب بندی قرآنی بین «الله» و «طاغوت» قابل شناسایی و طبقه بندی هستند. دقت در همه اصول اعتقادی و همچنین عموم احکام شرعی که اسلام ناب بر آنها تاکید می ورزد و بر آنها استوار است به روشنی این حقیقت را در اختیار می گذارد که هیچ اصلی از اصول دین و هیج فرعی از فروع شریعت وجود ندارد که بر پایه همین قطب بندی دقیق قرآنی مبتنی نشده باشد.
وی ادامه داد: اصولی همچون «توحید»، «نبوّت»، «معاد»، «عدل» و «امامت»، همه بر مبنای «اُعبُدوا اللهَ» بنا شده اند، زیرا همگی از «الله» سرچشمه گرفته و به «الله» منتهی می شوند و در هیچ کدام از آنها چیزی جز «الله» مورد توجه نمی باشد؛ چنانکه آنچه توسط شیطان و اعوان انسی و جنّی شیطان در طول تاریخ در مقابل این اصول طرح و ترویج شده اند همه در جهتی مقابل «الله» و به عبارت روشن تر در جهت بندگی غیر خدا و اطاعت از طاغوت قرار دارند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: اطاعت از رسول از آن جهت در شریعت اسلام واجب شده است که اطاعت «الله» است؛ «مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ...»(سوره نساء، آیه ۸۰)، یعنی هر كس از پيامبر فرمان بَرد، در حقيقت، خدا را فرمان برده است. ولایت بر قصاص که در شریعت اسلامی برای ولیّ مقتول قرار داده شده است از آن جهت ارزش دارد که این ولایت توسط «الله» که خود ولیّ مطلق بر همه هستی است تشریع شده است. همینگونه است انواع و اقسام ولایت هایی که در شریعت اسلامی مشروع شمرده شده اند، همگی برخواسته از ولایت الله است؛ چنانکه انواع و اقسام ولایت هایی نیز که در شریعت اسلامی نامشروع و حرام شمرده شده اند، از آن جهت حرام و نامشروع شمرده شده اند که ریشه در ولایت طاغوت دارند. به طور خلاصه می توان گفت که تمام اصول و احکام الهی و تمام بایدها و نبایدهای شرعی، در همین جبهه بندی بین «الله» و «طاغوت» قابل تجزیه و تحلیل هستند.
تولیت حرم مطهر، پیرامون چهارمین نکته در راستای تبیین دلیل قرآنی «وجوب کفر به طاغوت»، گفت: اکنون با تکیه بر مباحثی که گذشت می توانیم به آیه محل استناد در موضوع ولایت فقیه، یعنی آیه ۶۰ سوره مبارکه نساء باز گردیم: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيداً». قرآن کریم در این آیه به صراحت از وجوب کفر به طاغوت سخن گفته است. کفر به معنای «انکار» است. کفر به طاغوت صِرفاً یک شعار و یک انکار لفظی نیست، بلکه هم انکار نظری و هم انکار قولی و هم انکار عملی را شامل می شود، یعنی انسان مؤمن اولاً: در نظر طاغوت را باطل می داند، ثانیاً: در قول طاغوت را باطل اعلام می کند، و ثالثاً: در عمل نیز از طاغوت تبرّی می جوید و هرگز تحت ولایت و حاکمیت طاغوت نمی رود.
وی خاطرنشان کرد: تردیدی نداریم که یکی از مصادیق اصلی «طاغوت»، حاکمیت جور و حاکم جور است. حاکمیت جور یعنی حاکمیتی که در شریعت اسلام تشریع نگردیده و احکام شریعت را مبنای حکمرانی قرار نداده است یعنی نقطه مقابل نظام امامت؛ و حاکم جور یعنی حاکمی که منصوب و مأذون از ناحیه خداوند نمی باشد. در اصطلاح فقهای شیعه، به کسی حاکم جائر میگویند که بدون اذن امام یا نایب او بر مردم حکمرانی کند.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در ادامه به بیان روایاتی در توضیح بیشتر این نکته مهم پرداخت و گفت: امام صادق علیه السلام، خطاب به ابوبصیر می فرماید: «...یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَوْکَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ الْعَدْلِ فَأَبَی عَلَیْکَ إِلَّا أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ الْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ لَکَانَ مِمَّنْ حَاکَمَ إِلَی الطَّاغُوتِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ»( الکافی، ج۷، ص۴۱۱/ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۱۹) . یعنی ای ابومحمّد! اگر تو حقّی به گردن انسانی داشته باشی و از آن شخص بخواهی تا آن امر را به نزد حاکمان عادل ببری، امّا او امتناع نماید و آن امر را جهت قضاوت به حاکمان جور ارجاع دهد، قطعاً از کسانی است که داوری را به طاغوت سپرده است و آیه: أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَی الطَّاغُوتِ بیانگر همین مضمون است.
وی ادامه داد: همچنین از مولای متقیان امام علی علیه السلام روایت است که فرمود: «کُلُّ حَاکِمٍ یَحْکُمُ بِغَیْرِ قَوْلِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَهُوَ طَاغُوتٌ وَ قَرَأَ «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ ...»(مستدرک الوسایل، ج۱۷، ص۲۴۴/ دعایم الإسلام، ج۲، ص۵۳۰). یعنی هر حاکمی که غیر مطابق با گفتار ما اهل بیت، حکم کند، طاغوت است و سپس ایشان این آیه را تلاوت فرمود: یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ.
وی ادامه داد: همچنین امام صادق علیه السلام می فرماید: «... و قال: «والذینَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ»، اِنّما عَنى بِهذا اَنَّهُم كانُوا عَلى نور الاسلامِ، فَلَمّا تَوَلَّوا كُلَّ اِمامٍ جائِرٍ ليس من اللهِ عزَّوَجَلَّ خَرَجُوا بِوَلايَتِهِم اِيّاهم من نورِ الاسلامِ إلى ظُلماتِ الكُفُر، فَأوجَبَ اللهُ لَهُمُ النّارَ مَعَ الكفّارِ، ف «اُولئِكَ أصحابُ النّارِ هُم فيها خالدون»(کافی، ج۱، ص۳۷۶)، همچنین خداوند فرموده: «آنان که کافر شدند اولیائشان طاغوت است که آنان را از نور به تاریکی می برد»(سوره بقره، آیه ۵۷) مراد خداوند این است که آنان ابتدا در پرتو نور اسلام بودند اما چون از پیشوای ستمگری که از ناحیه خداوند منصوب نبود تبعیت کردند با همین کار از نور اسلام خارج و به ظلمات کفر درآمدند، در نتیجه خداوند آتش را بر آنان همانند کافران واجب کرد: پس «آنان اصحاب نار هستند و در آن می مانند».
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به بیان نتیجه از چهارنکته ذکر شده پرداخت و گفت: وقتی حاکمیت جور که نقطه مقابل نظام امامت می باشد و همچنین حاکم جور یعنی حاکم غیر منصوب از ناحیه خداوند، مصداق طاغوت و فاقد مشروعیت شمرده می شوند، نتیجه این خواهد بود که در نگاه قرآن فقط نظام امامت و حاکم منصوب از ناحیه خداوند مشروعیت حکمرانی بر جامعه اسلامی خواهد داشت. همه سخن و ادعا در نظریه ولایت فقیه همین است و لاغیر. در نظریه ولایت فقیه همه سخن این است که حاکمیت مشروع سیاسی در اسلام، حاکمیتی است که بر مبنای دین خدا به سامان برسد. در چنین حاکمیتی، در عصر پیامبر اکرم(ص)، آن حضرت حاکم مشروع الهی است، و در عصر حضور امامان معصوم(ع)، آن حضرات حاکمان مشروع الهی اند و در عصر غیبت، فقیهان اعلم، اعدل و اتقی، حاکمان منصوب الهی هستند. هر حاکمیتی و حاکمی که چنین نباشد طاغوت و نامشروع خواهد بود.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به سخنی از امام خمینی (قدس سره) که بیانگر همین دیدگاه هست اشاره کرد و گفت: رهبر فقید انقلاب اسلامی(قدس سره) می فرمایند: «اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است یا خدا است یا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیرمشروع است، وقتى غیرمشروع شد، طاغوت است. اطاعت او اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بین میرود که به امر خداى تبارک و تعالى یک کسى نصب بشود».
وی تصریح کرد: این جمله امام خمینی(رحمت الله علیه) که در جلد ۱۰ «صحیفه امام» آمده است، مربوط به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است، در سایر آثار امام(ره) مربوط به سال ها و دهه های قبل از پیروزی انقلاب نیز این خط فکری دنبال شده است، چراکه اندیشه ایشان در موضوع «ولایت فقیه»، یک تفکر و اندیشه کاملا قرآنی است.
تولیت حرم مطهر در پایان گفت: بر اساس هدایت های صریح قرآن، حاکمیت، یا حاکمیت «الله» است یا «طاغوت». پیامبر(ص) و امام(ع) چون از ناحیه خدا هستند، حاکمیت آن ها، حاکمیت الله است و در عصر غیبت و در غیاب امام معصوم، حاکمیت فقیه جامع شرایط، حاکمیت الله است. هر چیزی غیر از این ها، حاکمیت «طاغوت» است. ممکن است فردی در ظاهر مومن و مقیَّد نشان دهد اما اگر منصوب الهی نباشد، طاغوت می شود. حتی ممکن است همه به او رأی داده باشند، اما چون نصب الهی ندارد، طاغوت است.
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
همچنین علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اخبار، اطلاعیه ها و خلاصه هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم علاقهمندان، بهویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.