امروز پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، چهل و هشتمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه» با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، با موضوع «بررسی ادله روایی نظریه ولایت فقیه»، در سالن شهید آیت الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در این جلسه ضمن تبریک حلول ماه ربیع الاول گفت: در آستانه ولادت باسعادت نبی مکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله و سلم)، پیامبر رحمت و پدر امت و میلاد با سعادت رئیس مذهب تشیّع، امام جعفر صادق علیه السلام و همچنین در آستانه هفته دفاع مقدس ایام حماسه، شهادت و سربلندی هستیم. یاد و خاطره شهدای عزیز را گرامی میداریم. به فرموده مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) که در دیدار روز گذشته (۲۹ شهریور ۱۴۰۲) با خانوادههای شهدا، هنرمندان، نویسندگان، امدادگران، پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس فرمودند «ایمن سازی ایران، از دیگر نتایج هشت سال جنگ تحمیلی بود. کشور به واسطه دفاع جانانه همگانی، تا حد زیادی از تهاجمات محتمل ایمن شده است؛ همانگونه که دیدیم بارها گفتند گزینه نظامی روی میز است، اما از روی میز تکان نخورد.». الحمدلله به لطف پروردگار و با همت مردم بزرگوار ایران، اقتدار جمهوری اسلامی روز به روز فزونتر شده و سربلندتر از گذشته به سمت قلهها حرکت کرده و انشاءالله در آستانه نیل به قلههای عظمت و بزرگی در تمامی حوزه ها است.
تولیت حرم مطهر گفت: بحثی که تقدیم خواهد شد، بخشی از جهاد تبیین است. اگر با دقت به فرمایشات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بنگرید، جهاد تبیینی که مد نظر ایشان است، ذوابعاد است یعنی به تناسب مکانها، زمانها، اشخاص و مخاطبها باید در عرصههای مختلف کارهای متعددی صورت گیرد. یکی از مهمترین عرصههای جهاد تبیین، روشنگری در خصوص نظریه ولایت فقیه است. این نظریه، زیرساخت نظام جمهوری اسلامی است. حرف جدید انقلاب کبیر اسلامی در عصر جدید، تعریف یک ساختار سیاسی بیسابقه بر اساس نظریه ولایت فقیه است. تمام نزاعها بر سر همین موضوع است. همینکه یک ساختار جدید، یک نظریه جدید در عرصه اداره جامعه بر مبنای دین خدا مطرح میشود، برای استکبار جهانی و مستکبران عالم قابل تحمل نیست، و گرنه سایر مسائل قابل حل است.
وی تصریح کرد: استکبار جهانی از کنار انرژی هستهای و حتی بمب هستهای راحت گذرمیکند. همچنانکه هندوستان و پاکستان دارای بمب هستهای هستند و با آمریکا هم مشکلی ندارند. موشکهای بالستیک، ماهوارههای فضایی و پهبادها هم به همین صورت است و به خودی خود ایجاد مشکل نمیکنند، اما وقتی این زیرساخت دینی وجود داشته باشد، برای استکبار مشکلزاست. یعنی وقتی این دستاوردها و فناوری ها، بر بستر نظریه سیاسی اسلام با عنوان ولایت فقیه شکل میگیرد، نه انرژی هستهای، نه بمب هستهای، نه موشک، نه پهباد و نه ماهواره، هیچکدام برای استکبار قابل تحمل نمی شود. به همین خاطر باید این مباحث را بسیار جدی گرفت.
تولیت حرم مطهر در ادامه اظهار کرد: در جلسات گذشته سه مبحث اساسی از مباحث مربوط به موضوع ولایت فقیه را پشت سر گذاشتیم. در گام نخست، کلید واژه های چهارگانه «ولایت»، «انتصابی»، «مطلقه» و «فقیه» مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. ولایت به معنای اداره و حکومت در جامعه؛ انتصاب یعنی با نصب و إذن خداوند؛ مطلقه یعنی همه ابعاد اداره جامعه اسلامی، و فقیه یعنی اسلامشناسِ عادلِ شجاعِ زمانشناسِ مدیر و مدبّر. به عبارتی یعنی اداره جامعه اسلامی به إذن و نصب خداوند در همه ابعاد اجتماعی توسط فقیه جامع شرایط. به مسأله إذن و نصب خداوند باید خیلی دقیق توجه داشته باشیم، چراکه تمایز اصلی این نظریه با سایر نظریههای سیاسی همینجا است و این مبنای کلیدی شیعه است. به عنوان یک شیعه باید توجه داشته باشیم که هم در بحث نبوت و امامت و هم در عصر غیبت برای آن اسلامشناسی که قرار است جامعه اسلامی را بر مبنای دین خداوند اداره کند، نصب الهی را شرط بدانیم. این، تمایز اصلی تفکر شیعه با اهل سنت است. در ادامه جلسات پیشین، پس از بررسی کلیدواژه ها، به تبیین ادله عقلی و ادله قرآنی ولایت انتصابی فقیه پرداختیم. به یاری خداوند از این جلسه به بعد به بررسی ادله روایی نظریه ولایت فقیه خواهیم پرداخت که احاطه بر این مبحث نیز جلسات متعددی می طلبد.
استاد دانشگاه تهران، در ادامه اظهار کرد: ابتدا باید این مطلب را یادآوری کنم که روایات قابل استناد برای اثبات ضرورت ولایت فقیه جامع شرایط در عصر غیبت در متون روایی شیعه بسیار است که فرصت و همچنین نیاز به بررسی همه روایات در این جلسه نمی باشد. به همین دلیل منتخبی از روایات در اینجا طرح و به بحث گذاشته خواهد شد.
وی در توضیح نخستین دلیل روایی نظریه ولایت فقیه، به «مَقبوله عُمَر بْن حَنْظَله» پرداخت و گفت: این مقبوله حدیث معروفی از امام جعفر صادق علیه السلام است که در مباحث مهم فقه و اصول مانند «تعارض ادله» و «ولایت فقیه» مورد استفاده قرار گرفته است و این یکی از بهترین و روشنترین ادله روایی ولایت فقیه است. راوی این حدیث عمر بن حنظله از راویان امامین باقر و صادق (علیهماالسّلام) است و نزد اهل بیت(ع) منزلتی والا و رفیع داشته و در مرحلهای عالی از ایمان و وثاقت بوده است. در بخشی از «مقبوله عمربن حنظله» می خوانیم:
«محمد بن یعقوب کلینی، ...عن عمر بن حنظله قالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ؟ قَالَ: مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُه سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً له، لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:" يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ" قُلْتُ: فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ؟ قَالَ: يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً، فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ ...»(حر عاملی، وسایل الشیعه،ج۱۸، ابواب صفات القاضی،باب۱۱، ح۱)
عمر بن حنظله می گوید: از امام صادق(ع) درباره دو نفر از شیعیانمان که نزاعی بینشان بود در خصوص قرض یا میراث و به قضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سوال کردم که آیا چنین کاری جایز است؟ امام(ع) فرمود: هر کس در خصوص دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه نماید در حقیقت به طاغوت مراجعه کرده است و هر چه را که به حکم آنان می گیرد در حقیقت به طور حرام می گیرد، گرچه آنچه را که دریافت می کند حق ثابت او باشد؛ زیرا آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر باشند. خداوند تعالی می فرماید: «تصمیم می گیرند دعاوی خود را نزد طاغوت ببرند در حالی که امر شده اند که به طاغوت کفر بورزند». سوال کردم پس چه باید بکنند؟ امام فرمود: باید توجه کنند به کسی از خودِ شما که حدیث ما را روایت می کند، و در حلال و حرام ما صاحب نظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است. باید چنین کسی را به عنوان قاضی بپذیرند زیرا من او را حاکم بر شما قرار داده ام. چنین کسی هرگاه به حکم ما حکم کند اما از او نپذیرند در این صورت حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده اند و هر کس ما را رد کند خدا را رد کرده است و چنین کاری در ردیف شرک به خداست.
دکتر کلانتری گفت: اولین نویسنده کتب اربعه شیعه، محمدبن یعقوب کلینی، راوی این روایت و صاحب کتاب "الکافی" یکی از چهار کتاب معتبر شیعه است. اصول کافی بخشی از کتاب سه بخشیِ "الکافی" است که چهار جلد است. دومین کتاب معتبر شیعه، "من لا یحضره الفقیه" اثر شیخ صدوق، سومین کتاب "تهذیب الأحکام" اثر شیخ طوسی و چهارمین کتاب "الإستبصار فیما اختلف من الأخبار" اثر شیخ طوسی است. در زمان امام صادق(ع) حکومت در اختیار بنی امیه بود که در زمان همین امام معصوم، بنی امیه منقرض شده و بنی عباس شکل میگیرد. امام صادق(ع) در روایت میفرماید به دلیل جایگاه باطل حاکم و قاضی که منصوب از طرف بنی امیه بوده است، حکم و قضاوت باطل است. حق اگر با طاغوت گرفته شده باشد، حرام است. در واقع هدف مقدس با وسیله نامقدس انجام شده است. از نظر اسلام، هدف وسیله را توجیه نمیکند. هدف خوب باید با وسیله صحیح به سرانجام برسد. به متن روایات باید دقت کرد، چرا که اگر عبارات و اعراب کلمات بهصورت صحیح خوانده نشود معنا از جایگاه خود منحرف میشود. در روایت، واژه " فَلْيَرْضَوْا" آمده است، که فعل امر غایب جمع مذکر است، بدین معنا که "باید به او رضایت دهند." این روایت یکی از روایتهای اصلی است که در حوزههای مختلف اعم از قضاوت و تعارضِ روایات نیز کاربرد دارد.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با ذکر این نکته که این روایت آنچنان مهم است که چندین جلد کتاب در مورد آن نوشته شده و دهها مقاله به آن پرداخته است، به ذکر پنج نکته پیرامون «مقبوله عمربن حنظله» پرداخت و گفت: همانطور که گفته شد، این روایت را مرحوم کلینی در کتاب "الکافی" و همچنین شیخ طوسی در کتاب"تهذیب الأحکام" آوردهاند. "وسائل الشیعه" اثر شیخ حرّ عاملی در قرن یازدهم است. و چون در این کتاب روایات بهصورت ابواب مختلف و دستهبندی آمده و دسترسی به آن راحتتر است، معمولا در بعضی روایاتی که به الکافی استناد داده شده، به این کتاب رجوع میشود. در این که نام روایت مقبوله است؛ مقبوله اصطلاحی رجالی است که به روایتی گفته میشود که تک تک راویان آن موثق نیستند یعنی توسط علمای بزرگ شیعه چون صدوق و کشّی و... توثیق نشدهاند، و از قرون اولیه تکامل یافتن تفکر شیعه، تقریبا همه علمای بزرگ شیعه به عنوان روایت مقبول و به عنوان کلام معصوم به آن نگریستهاند، دلیل اینکه "الکافی" به عنوان اولین کتاب شیعه مورد احترام است، این است که کلینی در عصر غیبت صغری میزیسته و وفات او در سال ۳۲۸ ھ .ق است و غیبت کبری از سال ۳۲۹ ھ .ق شروع شده است، یعنی یکسال قبل از غیبت کبری از دنیا میرود. بیست سال زحمت کشیده بود تا این روایات را از اصول اربعمائة که مشتمل بر چهارصد اصل است و همان اصولی است که شاگردان امام سر کلاس ایشان یادداشت کرده بودند، استخراج کند. یعنی نویسندگان آن، مطالب را مستقیم از امام معصوم(ع) دریافت کرده بودند یا اگر واسطه داشته تنها با یک یا دو واسطه بوده است. ارزش کار کلینی به این است که از آن منابعی که در حال اضمحلال بود استفاده کرد و در مجموعه "الکافی" گرد آورده که شامل روایات دسته اول شیعه است. شیخ صدوق متولد ۳۰۵ ھ.ق و متوفی ۳۸۵ ھ .ق است و در دوران غیبت صغری زیسته و بخشی از غیبت کبری را نیز درک کرده است. وی نیز در عصر آل بویه دسترسی به این منابع داشته است. شیخ طوسی که مربوط به قرن چهارم و پنجم و متوفی ۴۶۰ ھ .ق است. این افراد، روایات را از منابع دست اول جمعآوری و تجمیع کردند. که این روایت مقبوله، هم در کافی و هم در کتاب تهذیب شیخ طوسی است. بنابراین تمام علما و فقهای شیعه معتقدند متن روایت مقبوله قطعاً از زبان امام معصوم صادر شده است. لذا این اعتماد کافی وجود دارد که این روایت حجت باشد.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین اعتماد و عنایت فقهاء به این روایت برای حجیّت آن کافی است، زیرا دلیل حجیّت خبر واحد بنای عقلاء است که شامل این گونه موارد یعنی خبر مورد عنایت اهل خبره فن می گردد. از این رو هر گونه خدشه و ایرادی به سند این روایت اعتبار آن را مخدوش نمی سازد گرچه به ایرادهای وارده نیز پاسخ های مستندی داده شده است. افزون بر استناد فراوان فقیهان به این روایت در مبحث ولایت فقیه، اهمیت دیگر این روایت از آن جهت است که راهکارهای دقیقی را برای بازشناسی روایات صحیح از روایات مجعول در اختیار می گذارد. به همین جهت تکیه اسلام شناسان بر این روایت از آغاز غیبت کبری و عصر رونق اجتهاد در جهان شیعه تا کنون استمرار یافته است.
دکتر کلانتری در ادامه به توضیح دومین نکته پیرامون «مَقبوله عُمَر بْن حَنْظَله» پرداخت و گفت: در این روایت سئوال کننده در خصوص دو مرد شیعه سؤال نموده که در مورد دِین یا ارثی دچار نزاع بودند. اما پاسخی که امام(ع) میدهد پاسخ جامع و کاملی است که تنها به آن مورد جزئی مربوط نیست و قاعده کلی را بیان می نماید. پاسخ امام(ع) در حقیقت بیانگر یک قاعده کلی برای همه مؤمنان در همه عصرها و نسلها میباشد. امام(ع) با بیان این قاعده کلی به همه مؤمنان متذکر میگردد که تکلیف همیشگی آنان «وجوب کفر ورزیدن به طاغوت در همه حوزههای اجتماعی و از جمله داوری و قضاوت» است. در واقع امام با این قاعده کلی، تکلیف همه مؤمنان را در همه عصرها مشخص کرد و ما امروز بر همین اساس عمل میکنیم. شهادت امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ ھ .ق، است. دوازده قرن از شهادت ایشان گذشته است ما هم امروز بر اساس این روایت تکلیف خود را میدانیم. در عصر حاکمیت طاغوت، در کشور خودمان دادگستریها شکل گرفته بود و قضاتی منصوب شده بودند. فقها بر اساس این روایت قائل بودند که مردم دعوای خود را نزد فقیه شهر خود ببرند تا وی برای آنها قضاوت کند. این روایت مبتنی بر آیه قرآن به مفهوم «وجوب کفر ورزیدن به طاغوت در همه حوزههای اجتماعی از جمله داوری و قضاء» است. انسان مؤمن واقعی در همه ادوار تاریخی و همه حوزههای اجتماعی چون ملزم به کفرورزیدن به طاغوت است، پس قطعاً به قاضی و حاکم با نصب نامشروع مراجعه نمیکند.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، در توضیح نکته سوم گفت: چهار ویژگی که امام(ع) در این روایت برای حاکم شمرده اند: ۱- مَن کانَ مِنکم( از جنس خودتان باشد و پیرو اهل بیت(ع)) ، ۲- مِمَن قَد رَوی حَدیثَنا(کسیکه سخن اهل بیت(ع) را بشناسد)، ۳- نَظَر فی حلالَنا و حرامَنا( صاحب نظر باشد)، ۴- و عَرَفَ اَحکامَنا(به احکام ما معرفت داشته باشد)، منطبق بر فقیه دین شناسی است که با اجتهاد روشمند به شناخت دین خدا و دستورالعمل های آن رسیده باشد. امام(ع) پس از نهی از مراجعه به طاغوت یعنی حاکمان جور، مرجع امور اجتماعی مومنان را شخصی با چنین ویژگی هایی معرفی می نماید.
این استاد حوزه و دانشگاه پیرامون نکته چهارم گفت: امام(ع) پس از آنکه متخاصمین را امر می کند [= فَلیَرضَوا بِهِ] و مکلف می سازد که به قضاوت شخصی با چنین ویژگی هایی رضایت دهند، در بیان علت این تکلیف می فرماید: «فاِنی قَد جَعَلتُه عَلَیکُم حاکِماً»، زیرا من چنین شخصی را بر شما حاکم قرار داده ام. این تعلیل(بیان دلیل) به روشنی بیانگر این حقیقت است که قضاوت؛ بخشی از شئون حاکمیت است و چون چنین شخصی ابتدا به حاکمیت منصوب گردیده لذا واجب است متخاصمین، داوری خود را به او ارجاع داده و تسلیم داوری او باشند. توجه به این نکته حساس ضروری است که در تفکر ناب اسلامی هر گونه ولایتی که در میان آدمیان اِعمال می گردد باید درطول و متصل به ولایت خداوند باشد و مشروعیت خود را از خداوند دریافت نماید. اینکه امام(ع) می فرماید «فاِنی قَد جَعَلتُهُ علَیکُم حاکِماً» بدین معناست که مشروعیت الهی چنین شخصی از نصب من پدید آمده است و هیچ حاکمیت مشروعی در میان غیرمعصومان جز از این طریق حاصل نمی شود.
وی ادامه داد: امام باقر(ع) میفرماید: «وَلا تَصِلُ وِلایه اِلَی اللهِ عزوجلّ اِلّا بِهِم» (کلینی،کافی ج۸،ص۱۲۰) «هیچ ولایتی به خداوند عزوجل متصل نمیشود مگر به واسطه ائمه معصومین(ع)» این یک قاعده همیشگی در تفکر شیعه تا به امروز بوده است. اگر ما به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تعظیم میکنیم، این تعظیم به شخص نیست. اینها حلقه اتصال ما به خداوند هستند. در این تاریخ چندین میلیون ساله کره زمین اینقدر انسانهای پرطمطراق امثال قارون و نمرود و... آمده و رفتهاند و کسی کاری به آنها نداشته است. اینکه بیست و پنج میلیون نفر به سمت حرم مطهر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) حرکت میکنند، منطق دیگری در آن نهفته است و آن، اتصال به ولایت خداوند است. منطق اصلی همین است. میلیونها نفر که به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مشرف میشوند و خادمانی که به اهل بیت(ع) خدمت میکنند فلسفه آن همین است. شاخص اصلی ولایتمداری شیعه عبارت «وَلا تَصِلُ وِلایه اِلَی اللهِ عزوجلّ اِلّا بِهِم» است.
دکتر کلانتری در ادامه به بیان پنجمین نکته ای که از «مَقبوله عُمَر بْن حَنْظَله»، احصاء می شود، پرداخت و گفت: این بخش از سخن امام(ع): «فَاِنّی قَد جَعَلتُهُ عَلَیکُم حاکِماً»، (من چنین کسی را حاکم بر شما قرار داده ام) روشن ترین و محکم ترین تعبیری است که می توان از نصب عام فقیهان واجد شرایط به حاکمیت سیاسی جامعه اسلامی به کار برد. امام (ع) پس از این بیان روشن، نصب فقیهان به این منصب اجتماعی توسط خود را به نصب الهی خود مستند می سازد و عدم تمکین از حکم فقیه واجد شرایط را مساوی با عدم تمکین از حکم امام معصوم(ع) و به تبع آن عدم تمکین از حکم خداوند و در حد شرک بالله می داند.
تولیت حرم مطهر در پایان اظهار کرد: منطقی که وجود دارد این است که زمانیکه ولایت الله میخواهد در روی زمین تحقق عینی یابد و جامعه توحیدی و خدامحور تشکیل شود باید توسط یک سلسله انسان شکل بگیرد. لذا توسط انسانهای برگزیده پیادهسازی میشود. و مکانیزم آن از طریق نبوت و امامت و ولایت است. این، مکانیزم اجرای ولایت الله بر روی کره خاکی و جامعه اسلامی است. به عنوان یک شخص اگر بخواهیم تحت این ولایت باشیم، سبک زندگی باید تحت ولایت الله قرار گیرد. فعل و انفعالات رنگ الله به خود بگیرد. هیچ راهی وجود ندارد مگر اینکه با نبوت و امامت این رنگ ها را به زندگی ببخشیم. «صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» (سوره بقره آیه ۱۳۸) «رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟» فلسفه تفکر خدا این است که خداوند زمانیکه میخواهد در زندگی فردی و اجتماعی ما تجلی یابد از طریق ولایت است. لذا ولایت، کلیدواژه اصلی مکتب اهل بیت علیهم السلام است.
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
همچنین علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اخبار، اطلاعیه ها و خلاصه هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم علاقهمندان، بهویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.