سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 221760
تاریخ انتشار: 1402/08/04
در جلسه پنجاه و یکم از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، عنوان شد؛
دکتر کلانتری: به مجرد آنکه یک فقیه برای اداره جامعه و تشکیل حکومت دست به اقدام بزند، همین اقدام، این حکم الهی را از گردن سایر فقیهان ساقط می سازد

HyperLink

امروز پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲، پنجاه و یکمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه» با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، با موضوع «پاسخ به برخی سوالات پیرامون مقبوله عُمَربْن حَنْظَله، به عنوان یکی از ادله روایی نظریه ولایت فقیه»، در سالن شهید آیت الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در این جلسه ضمن تسلیت سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و سالگرد شهدای حمله تروریستی ۴ آبان ۱۴۰۱ به حرم مطهر گفت: در سال دویست و یکم هجری قمری حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به دعوت امام رضا علیه السلام از مدینه به سمت ایران حرکت کردند. در بین راه بیمار شدند و به دعوت جمعی از بزرگانِ قم از ساوه به قم مشرف و پس از هفده روز رحلت کردند. ایشان تنها بانوی غیرمعصومی است که از طرف امام معصوم برایشان زیارتنامه وارد شده است. امام رضا علیه السلام برای ایشان زیارتنامه صادر فرموده و خواندند. حضرت معصومه(س) تنها امامزاده‌ای هستند که شفاعت در آخرت با عبارت «یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی‏ لِی فِی الْجَنَّةِ فإن لَکِ عِندَ الله شأناً من الشأن» در متن زیارتنامه‌شان آمده است. دو بانویی که دارای زیارتنامه هستند، یکی ایشان و دیگری حضرت زهرا سلام الله علیها هستند. حضرت معصومه سلام الله علیها با اینکه در سن جوانی و در حال تجرد از دنیا رفتند، اما خداوند برکات فراوانی را در تاریخ به نام ایشان ثبت کرده است که قابل شمارش نمی‌باشد.

 

وی ادامه داد: روایتی از امام کاظم علیه السلام، نقل شده است که «قُم عُشُّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَأوى شيعَتِهِمْ» «قم آشيانه آل محمد(صلى الله عليه و آله و سلم) و پناهگاه شيعيان آنهاست.» (بحارالانوار، ج ۶۰ ، ص ۲۱۴) این سخن مربوط به قبل از رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بوده است. با ورود حضرت معصومه(س) به قم عملاً این اتفاق در تاریخ رخ می‌دهد و قم به عنوان مرکز اصلی تشیّع علوی در جهان شکل می‌گیرد. بعدها یعنی صد و یک سال قبل، حوزه علمیه قم در جوار مضجع ملکوتی ایشان به وجود می‌آید؛ که به تدریج به بزرگترین حوزه علمیه و قلب تپنده جهان تشیّع در سرتاسر جهان تبدیل می‌شود. شیعیانی که عشق و علاقه و ارتباط قلبی با شهر قم دارند. طلاب از ده‌ها کشور جهان و از قاره‌های مختلف، در شهر قم حضور داشته و تحصیل می‌کنند؛ سپس به کشورهای خود برگشته و مکتب اهل بیت علیهم السلام را در سرتاسر دنیا تبلیغ می‌کنند. طلابی که در ایران تحصیل کرده و به زبان فارسی اشراف دارند، به عنوان پایگاه‌های شیعه در کشورهای مختلف دنیا هستند.

 

تولیت حرم مطهر با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی ایران، به عنوان بزرگترین انقلاب مردمی دنیا، از شهر قم آغاز شد، گفت: مرجع بزرگ شیعه_حضرت امام خمینی(قدس سره)- در سال ۱۳۰۰ که از اراک به قم مشرف شدند، همیشه در همین شهر مشغول تحصیل و تدریس بودند و دانش‌آموخته قم هستند. درسال۱۳۴۱، انقلاب اسلامی توسط ایشان کلید زده شد. قم به معنای واقعی کلمه شهر قیام و اجتهاد است و الهام بخش حرکت‌های جهادی در سرتاسر دنیاست. اینها همه به برکت حضور حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در شهر قم و قبل از آن حضور امام رضا علیه السلام، در ایران و به دنبال آن هجرت خاندان اهل بیت(ع) و کاروانی به سرپرستی حضرت فاطمه معصومه(س) و کاروان دیگری به سرپرستی حضرت احمدبن موسی(ع) است. شیراز نیز به برکت حضور حضرت احمدبن موسی(ع) و برادران بزرگوارش به سومین حرم اهل بیت علیهم السلام تبدیل شد. حال که ما توفیق نفس کشیدن در مکان‌های نورانی اهل بیت(ع) نصیبمان گردیده، امید است از مبلغان راستین اسلام ناب و اهل بیت(ع) باشیم.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در ادامه، ضمن بیان خلاصه ای از مطالب جلسات گذشته، گفت: با توجه به مباحثی که تاکنون در خصوص مقبوله عمربن حنظله مطرح کرده ایم برخی سئوالات باقی مانده که لازم است در این جلسه به آنها بپردازیم.

استاد دانشگاه تهران در ادامه به طرح پرسشی با موضوع «نصب عام توسط امامی که خود مبسوط الید نمی باشد» پرداخت و اظهار کرد: تردیدی نیست که امام صادق(ع) در عصر خود واجد هیچگونه اختیارات حکومتی نبوده، بلکه به شدت از سوی حاکمان جور و خلفای بنی امیه تحت فشار و ظلم قرار داشته، با این وجود چگونه ممکن است کسی که خود در جایگاه حاکمیتی قرار ندارد، دیگران را به حاکمیت منصوب نماید، در حالی که امکان هیچ گونه اِعمال حاکمیت سیاسی توسط آنان وجود نخواهد داشت؟

 

وی به سه پاسخ پیرامون این سوال اشاره کرد و گفت: اولاً، باید توجه داشت که ولایت الهی امام صادق(ع) با غصب خلافت ظاهری توسط خلفای جور هرگز سلب و بی اثر نمی گردد. چنانکه ولایتی که از ناحیه خداوند برای پیامبران الهی و اوصیای گرانقدر آنان تشریع گردیده، هرگز با طغیان ظالمان و غصب غاصبان از بین نمی رود، آنان حجت حقیقی خداوند بر زمین هستند و مومنان هر امتی مکلف به همراهی و تبعیت از آنان می باشند.

وی ادامه داد: آیا پس از رحلت پیامبر(ص) که خلافت توسط دیگران در سقیفه بنی ساعده غصب شده بود، نصب الهی امیرالمؤمنین علیه السلام از بین رفته است؟ خیر، اگر چنین بود غصب معنا نداشت. به این دلیل غصب گفته می‌شود که حق دیگران را برداشتند و مشروعیت صاحب اصلی آن بر قوت خود باقی است. حجت حقیقی خداوند تا روز قیامت همان است. حُجّیّت الهی با غصب ظاهری خلافت از بین نمی‌رود. در عصر امام حسن مجتبی علیه السلام و بقیه ائمه همین‌طور است. « فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» یعنی من که حجت واقعی خدا هستم، اما خلافت ظاهری ما توسط حاکمان جور، غصب شده است. پس به لحاظ فنی این اشکال وارد نیست. چون با غصب ظاهری خلافت، ولایت امام کماکان بر قوت خود باقی است. و امام از همان موضع ولایت خود، نصب را انجام می‌دهد.

تولیت حرم مطهر اظهار کرد: ما امروز می‌گوییم «أشهَدُ أَنّ عَلیاً حُجَّةُ الله» درست است که خلافت غصب شد اما حجت واقعی خدا بر ارض و سماء قابل سلب شدن نبوده است. امام صادق علیه السلام نیز حجت خدا بر زمین و زمان است و جای شکی نیست. امروز نیز امام عصر(عج) با اینکه در پرده غیبت هستند اما حجت خدا بر زمین هستند.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در خصوص پاسخ دوم گفت: ثانیاً، با وجود سیطره غاصبانه بنی امیه بر امور جامعه اسلامی آن روز، هر زمان شرایط اجتماعی و سیاسی فراهم گردیده، امام صادق(ع) نسبت به اِعمال ولایت الهی خود به قدر توان اقدام نموده است. چنانکه سایر امامان معصوم(ع) نیز در عین غصب حق خود توسط غاصبان، به قدر توان اِعمال ولایت نموده اند. همچنان‌که پس از خلفای سه‌گانه شرایط برای اعمال حاکمیت سیاسیِ امام علی(ع) فراهم می‌شود و قدرتمندانه و بدون ذره‌ای اغماض حاکمیت را شروع کرده و اعلام می‌دارد که بر اساس کتاب الهی و سنت نبوی اقدام می‌کنم و نه بر اساس سیره شخصی. و اینگونه تیغ عدالتِ بر آمده از ولایت الهی را اعمال می‌کند. و تا آخرین لحظه امام در همین مسیر حرکت می‌کند. همچنین پس از مرگ معاویه به مجرد اینکه روزنه‌ای باز شد، امام حسین(ع) حرکت خود را آغاز می‌کند. حرکتی که مبتنی بر ولایت الهی است و امام حسین(ع) مصداق واقعی ولی خدا بر روی زمین است.

وی خاطرنشان کرد: به لحاظ تاریخی گرچه می توان شواهد بسیاری بر این مطلب اقامه نمود، اما آنچه در مقبوله عمربن حنظله دیده می شود خود گواه روشنی بر این مدعاست. اینکه با حاکمیت بنی امیه، امام(ع) پیروان خالص خود را از ارجاع داوری به طاغوت و گردن نهادن به حکم خلفای بنی امیه منع و آنان را به مراجعه به عالمان دین شناس مکلف می سازد، این خود نوعی اِعمال ولایت بشمار می آید. عبارت « فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» یک بیانیه سیاسی قطعی است. در موارد مشابهی پیش آمده است که امام صادق(ع) نامه‌ای را جهت ابلاغ به منطقه‌ای که پیروان اهل بیت(ع) بوده‌اند، ارسال می‌کند؛ این خود ابلاغ رسمیِ حاکمیتی است. این مورد، هم یک اصل عقلائی و هم روایی است؛ از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده: «مالا یُدرَک کلُّه، لایُترک کلُّه» «کاری را که نمی‌توان به شکل کامل انجام داد، نباید از اساس ترک کرد.» (عوالی الئالی ،ج ۴، ص ۵۸، ح ۲۰۷) با وجود اینکه بنی امیه سیطره وحشیانه‌ای بر حاکمیت سیاسی داشته‌اند اما در هرجا که امکان داشته، حاکمیت سیاسی اعمال شده است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه پیرامون سومین پاسخ به سوال «نصب عام توسط امامی که خود مبسوط الید نمی باشد» گفت: ثالثاً، این نصب، حاوی راز عمیقی در حوزه سیاست و چگونگی اداره جامعه اسلامی در همه عصرها است. امام صادق(ع) با طرح شفاف این سخن: «فاِنی قد جعلته علیکم حاکماً» در گام نخست چارچوب کلی حکومت اسلامی را برای همه عصرها و نسل ها که همان محوریت نصب الهی است، تبیین می فرماید و در گام بعد زمینه عملی حرکت صحیح مومنان راستین برای برپایی حاکمیت سیاسی اسلام را هرگاه که چنین امکانی فراهم گردد، مهیا می سازد. تاریخ همواره شاهد این حقیقت بوده است که انبیاء الهی و اوصیای پاک آنان با اینکه غالباً در چنگال فرعون های زمان خود گرفتار بوده اند اما هرگز نسبت به تعیین خطوط کلی و چارچوب های اصلی زندگی فردی و اجتماعی مردمان عصر خویش کوتاهی نکرده بلکه در هر فرصتی به این مهم اقدام، و مومنان را به حرکت صحیح بر اساس همان آموزه ها ترغیب نموده اند.

 

وی اظهار کرد: در عصر ما که جهان به وفور به سمت آگاهی و شناخت اسلام ناب است و به برکت انقلاب اسلامی موج عظیمی در دنیا شکل گرفته است، رفتارهایی همچون آتش زدن قرآن و درگیری با مسلمانان که برای خاموش کردن نور اسلام است، باعث شده که روز به روز توجه به اسلام بیشتر شود بطوریکه اسلام آوردن در اروپا فزونی یافته است. فردی که تازه به عرصه اسلام وارد شده است و از نظریه اسلام حقیقی برای اداره جامعه سؤال می‌کند، با همین نظریه می‌توان به وی پاسخ داد. این مسأله دقیقاً منطبق بر عصر ماست. وجه مشترک عصر ما با زمان امام صادق(ع) این است که در هر دو زمان، حاکمیت جور فرمانروایی می‌کند. یعنی همین سلطه استکبار که امروزه در قضیه فلسطین هویداست. حاکمیت استکبار چهره واقعی خود را در حوادث غزه نشان می‌دهد. سردمداران زر و زور و تزویر جهانی اینگونه با ملت مظلومی که بی‌بهره از آب و غذای مناسب و دارو هستند، می‌جنگند.

تولیت حرم مطهر با بیان اینکه عصر ما، عصر سلطه فرعون‌هاست، گفت: عصر ما، عصر حاکمیت استکبار جهانی بر دنیاست. جبهه باطل زر و زور و تزویر در مقابل کل مستضعفان جهان قرار دارد. بر اساس نظریه سیاسی اسلام، یک فقیهِ اسلام شناسِ زمان شناسِ عادلِ آگاه به مسائل روز و مشروط به إذن الهی در رأس حاکمیت سیاسی اسلام قرار می‌گیرد. این إذن نیز از ناحیه امام معصوم اعطا می‌شود. « فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» این نظریه زمانی‌که ترسیم شد در هر موقعیتی که امکان شکل‌گیری باشد، شکل خواهد گرفت. اصل اداره جامعه و ایده اصیل اسلام ناب در حوزه اداره جامعه اسلامی در کشور ما پس از هزار و چهارصد سال به منصه ظهور می‌رسد. این نظریه تا همیشه در تاریخ ماندگار است و گم نمی‌شود.

 

وی در ادامه به بیان پرسشی دیگر با موضوع «مشکل تعدد حاکمان با نصب عام امام صادق(ع)» پرداخت و گفت: پرسش دیگری که ممکن است مطرح شود این است که در صورتی که در عصر غیبت فقط یک فقیه با شرایط ذکر شده در کلام امام صادق(ع) حضور داشته باشد، بدون تردید همان فقیه منصوب امام خواهد بود؛ اما آنجا که در یک زمان چند فقیه باشند که هر کدام به نوعی واجد همه شرایط ذکر شده باشند، در این صورت چون همه منصوب از ناحیه امام خواهند بود مشکل تعدد حاکم پیش خواهد آمد و این به معنای هرج و مرج در حاکمیت خواهد بود. از این جهت آیا نصب عام فقیهان به ولایت مشکل ساز نمی شود؟

 

این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این پرسش گفت: پیش از این گفته شد که نصب عام فقیهان جامع شرایط به ولایت، در این روایت و روایات مشابه همچون حدیث امام حسن عسکری(ع)  - «وَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ» «هر یک از فقها که بر نفس خود مسلّط باشند و دین خود را حفظ کنند و با هوای نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند، بر همگان واجب است که از او تقلید نمایند.» (وسائل الشیعة، ج 27، ص 131، ح 33401) - به معنای تشریع یک حکم الهی برای اداره جامعه اسلامی است که تکلیف اداره جامعه را متوجه فقیهان می کند و آنان مکلَفند نسبت به عمل به این تکلیف، یعنی برپا ساختن حکومت اسلامی اقدام نمایند. آن زمان که فقط یک فقیه واجد شرایط حضور داشته باشد این تکلیف به صورت عینی فقط متوجه اوست و لاغیر، اما آنجا که فقیهان جامع شرایط متعدد باشند، این حکم الهی از نوع واجب کفایی خواهد بود که متوجه جمعی از مکلَفین است.

وی تصریح کرد: تشریع یک حکم، دو تکلیف ایجاد می‌کند؛ یک تکلیف به عهده فردی که باید این فعل را انجام دهد که همان فقیه است و تکلیف دیگر متوجه عموم مردم است و تنها مسیر را به آنها نشان می‌دهد. عبارت «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً»، یعنی ای فقها شما مکلف هستید که حاکمیت را عملی کنید و ای مردم شما مکلفید که به فقها مراجعه کنید. زمانی‌که حکم الله، حاکمیت فرد دین شناسِ عادلِ آشنا به مسائل روزِ جامع شرایط می‌شود، یک طرف آن فقها و طرف دیگر عموم مردم هستند. فقیه مکلف است اقدام کند و توده مردم نیز مکلف به فراهم آوردن شرایط هستند تا حاکمیت شکل بگیرد.

 

تولیت حرم مطهر در توضیح تفاوت واجبات کفایی با واجبات عینی گفت: تفاوت این دو واجب در این است که در واجبات کفایی همه مؤمنانِ واجد شرایط، مکلَف به اقدام هستند، اما با اقدام «مَن بِهِ الکِفایه» این حکم از دیگران ساقط می شود؛ در حالی که در واجبات عینی، تک تک مؤمنان مکلَف هستند و از اقدام برخی از آنان واجب الهی از گردن دیگران ساقط نمی شود. در واجب کفایی تمام نگاه خداوند به این است که آن عمل انجام شود. در واجبات عینی تمام توجه خداوند این است که شخص خاصی باید کار خاصی را انجام دهد. به عبارت دیگر در واجب کفایی انجام آن کار مهم است. لذا زمانی که فردی فوت می‌شود و جنازه او بر روی زمین است، بر همه واجدان شرایط است که این جنازه را دفن کنند؛ هدف، دفن جنازه است و به محض انجام شدن  توسط برخی، از دیگران ساقط می‌شود. اما در واجبات عینی بر تک تک افراد واجب است و توسط همه باید انجام شود.

 

دکتر کلانتری در ادامه پاسخ به پرسش دوم، گفت: در موضوع تشکیل حکومت برای اداره جامعه اسلامی در غیاب امام معصوم، براساس سخن امام صادق(ع) تکلیف الهی برای اداره جامعه اسلامی متوجه همه فقیهان واجد شرایط است، اما از آنجا که ماهیت حکومت بگونه ای است که تعدد بردار نیست، به همین سبب به مجرد آنکه یک فقیه جامع شرایط نسبت به انجام آن تکلیف دست به اقدام زد، این تکلیف از گردن سایر فقیهان واجد شرایط ساقط می شود.

وی تصریح کرد: مفهوم دقیق این سخن آن است که در واجبات کفایی، هدف شارع مقدس انجام نفس عمل است و آن زمان که این عمل توسط یک مکلَف (ویا بیشتر به تناسب عمل) به انجام برسد دیگر جایی برای اقدام دیگران باقی نمی ماند و لذا تکلیفی هم وجود نخواهد داشت.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد: باید به این نکته توجه داشته باشیم که ماهیت حکومت بگونه ای است که مجموعه متعددی از اقدامات را ضروری می سازد و به تدریج و در بستر زمان به ثبات لازم و استقرار کامل می رسد. به مجرد آنکه یک فقیه برای اداره جامعه و تشکیل حکومت دست به اقدام بزند، همین اقدام، این حکم الهی را از گردن سایر فقیهان ساقط می سازد.

وی اضافه کرد: اما چگونگی اقدام یک فقیه جامع شرایط برای تشکیل حکومت، آنجا که فقیهان متعدد واجد شرایط حضور دارند، موضوعی است که به عوامل و علل متعدد زمانی، مکانی، سیاسی، روحی و جسمی شخص فقیه، و زمینه های گوناگون اجتماعی و سیاسی مردم عصر آن فقیه بستگی دارد.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی گفت: در باب انقلاب اسلامی، اولین حرکت، مقابله امام خمینی(ره) و مراجع قم با تصویب‌نامه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود. در روز شانزده مهر ۱۳۴۱ جرقه اول انقلاب زده شد. روزنامه‌های عصر تهران در این روز با تیتر بزرگی بدین مضمون اعلام کردند که "بر اساس تصویب‌نامه دولت، به زنان حق رأی داده شد و شرط اسلام حذف شد." بلافاصله در همان روز حضرت امام(ره) از مراجع قم یعنی آیت الله گلپایگانی، آیت الله شریعتمداری و آیت الله مرعشی نجفی، در بیت مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی- مؤسس حوزه علمیه قم-  دعوت کرد و جلسه‌ای تشکیل داد. تا مدت ها این حرکت چهار نفره ادامه داشت. همین اعضای چهار نفره در لغو تصویب‌نامه، با هم حرکت می‌کردند. در مسأله انقلاب سفید شاه و ملت در بهمن ۱۳۴۱ باز همین چهار نفر حرکت را شروع کردند و جلو آمدند. باید دقت کرد تا اینجا بحث حاکمیت اسلام و براندازی حکومت پهلوی مطرح نیست بلکه هدف، جلوگیری از تخلف و اصلاح است. تا اینکه در شبِ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ حضرت امام(ره) دستگیر شدند و روز ۱۵ خرداد فاجعه خونین در شهرهای مختلف از جمله شهر شیراز اتفاق می‌افتد. در میدان احمدیِ سابق، افرادی شهید می‌شوند. امام(ره) در فروردین ۱۳۴۳ از زندان آزاد می‌شوند، در این ایامی که افرادی در شهرهای مختلف شهید می‌شدند برخی از مراجع مبارزات را کمرنگ می‌کنند. امام(ره) بر این عقیده بود که باید در برابر تخلفات ایستاد. لذا در سال ۱۳۴۳ در مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون، اوج حرکت خود را شروع کرد و از این زمان به بعد امام(ره) به تنهایی بار مبارزه را به دوش می‌کشند. مراجع دیگر همکاری داشتند اما در خط مقدم نبودند.

 

وی ادامه داد: امام رحمت الله علیه که حرکت را شروع کردند، زمانی رسید که بقیه مراجع به ایشان نامه می‌نوشتند و اعلام پشتیبانی می‌کردند. یعنی فقیه جامع الشرایطی سکان را در دست می‌گیرد و بقیه پشت سر او می‌ایستند. زمانی که انقلاب به پیروزی می‌رسد و قضیه قانون اساسی و گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی پیش می‌آید، همه مراجع به امام(ره) نامه نوشته و تقاضای نوشتن این اصل در قانون اساسی را مطرح می‌کنند. نظر امام(ره) بر این بود که این اتفاق در متن جامعه در حال روی دادن است. آیت الله گلپایگانی به شدت معتقد بود این اصل حتماً باید در قانون اساسی قرار گیرد.

این استاد حوزه و دانشگاه گغت: عملاً در مسیری که از ۱۶مهر ۱۳۴۱ شروع شده و به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب می‌رسد، تعدد مراجع واجد شرایط، به یک فقیه منتهی می‌شود و عملاَ همه فقها پشت سر همان یک فقیه می ایستند و تنها یک نفر سکان حاکمیت را در دست می‌گیرد. چون حاکمیت واجب کفایی است، تکلیف شرعی از بقیه فقها ساقط می‌شود و از این پس نقش پشتیبانی از این فقیهی که حاکمیت در دست اوست را به عهده دارند.

 

تولیت حرم مطهر در ادامه به بیان سخنی از بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت: امام خمینی(قدس سره) در کتاب «ولایت فقیه»، باب وجوب عینی، یا کفایی تشکیل حکومت توسط فقیهان واجد شرایط در عصر غیبت چنین می گویند: «لازم است كه فقها اجتماعاً يا انفراداً براى اجراى حدود و حفظ ثغور و نظامْ حكومت شرعى تشكيل دهند. اين امر اگر براى كسى امكان داشته‏ باشد، واجب عينى است؛ و گر نه واجب كفايى است. در صورتى هم كه ممكن نباشد، ولايت ساقط نمى‏شود، زيرا از جانب خدا منصوبند».

وی تصریح کرد: واجب کفایی در امر حکومت با سایر امور واجب کفایی متفاوت است؛ در امر دفن میت زمانی‌که میت توسط برخی دفن شود، تکلیف از بقیه افراد ساقط می‌شود اما در امر حکومت به تناسب زمان و مکان است. یعنی به محض صدور حکم توسط فقیه، حاکمیت شروع می‌شود و تمام شدنی نیست و تدریجی و زمان‌بَر است،  و از دیگران ساقط می‌شود. به محض اینکه امام در دی ماه ۱۳۵۷ برای اعضای شورای انقلاب حکم صادر کردند، کار حکومت، آغاز و از گردن بقیه ساقط شد.

 

شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

همچنین علاقه‌مندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اخبار، اطلاعیه ها و خلاصه هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر




گزارش های تصویری


جست و جو در سایت