امروز پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۲، پنجاه و دومین جلسه از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه» با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، با موضوع بررسی «توقیع شریف امام عصر(عج) به عنوان دومین دلیل روایی نظریه ولایت فقیه»، در سالن شهید آیت الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در این جلسه ضمن بزرگداشت ۱۳ آبان، روز ملی مبارزه با استکبار و گرامی داشت روز دانش آموز گفت: از جمله وقایع تاریخی که در ۱۳ آبان رخ داده است میتوان به تبعید امام خمینی(قدس سره) در ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ و کشتار دانشآموزان توسط رژیم پهلوی در ۱۳ آبان ۱۳۵۷، و فتح لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ اشاره کرد. این وقایع یادآور حوادث بزرگی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، تبعید امام(رحمت الله علیه) سرآغاز ورود انقلاب اسلامی به مرحله جدیدی است چرا که تا پیش از این تاریخ، فرمایشات حضرت امام(ره) نصیحتگونه و اصلاحگرایانه بود و از این تاریخ به بعد نهضت اسلامی وارد مرحله جدیدی شد؛ در حقیقت یک مقابله همه جانبه رخ داد؛ تا اینکه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و انقراض رژیم پهلوی در ایران و شکلگیری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. کشتار دانشآموزان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نقطه عطف تاریخی در مبارزات ملت ایران بود و موج بزرگی در آن تاریخ بهوجود آورد. پس از آن، فتح لانه جاسوسی بود که حقیقتاً اسم دقیقی امام(ره) برای آن انتخاب کردند و فرمودند این انقلاب دوم، از انقلاب اول بزرگتر است.
وی با اشاره به جنایات آمریکا در جهان گفت: وقایعی که امروز در جهان میبینیم؛ این خونخواری رژیم جعلی اسرائیل و اعمال وحشیانه و قتل عامی که در حال انجام است، نگاهمان را در ابتدا معطوف به رژیم صهیونیستی می کند، ولی عمق قضیه و پایگاه اصلی، خود آمریکاست. امروز صبر و استقامت مردم غزه همه دنیا را بیدار و آگاه کرده است، به گونهای که رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد اگر قبلا اسرائیل شکل نگرفته بود ما آن را میساختیم. آنها اینگونه موضع خود را در قضیه اشغال فلسطین اعلام کردند. تمام حوادثی که در فلسطینِ امروز در حال رخ دادن است به فرماندهی رژیم آمریکا و حضور عناصر اصلی و با سلاح های آمریکایی و حضور فرماندهان و نیروهای پیاده آمریکایی است. اینها مصادیق همان تعبیر امام(رحمت الله علیه) است که فرمود: «شیطان بزرگ آمریکاست.» (سخنرانی حضرت امام(ره) در ۱۴ آبان ۱۳۵۸). تمام مشکلات جهان اسلام به کاخ سفید آمریکا برمیگردد و امروز حوادث غزه این مسأله را به وضوح ثابت کرده است. تودههای مردم در سراسر دنیا متوجه عمق مسأله شدند. اِن شاء الله حرکتی که با نام «طوفان الأقصی» آغاز شد، بتواند طومار کل جریان ظلم و جور و ستم عصر ما را در هم بپیچد. جبهه بندی مستضعفان جهان در برابر مستکبران جهان روز به روز نمایانتر از قبل و محقق شدن این وعده الهی نزدیکتر است؛ « وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» «ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم»(سوره قصص، آیه ۵)
تولیت حرم مطهر در ادامه به موضوع بحث جلسه امروز پرداخت و گفت: دومین روایتی که در مبحث ادلّه روایی نظریه ولایت فقیه، مورد بحث قرار می دهیم، توقیع شریفی است که از امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پاسخ به پرسش های اسحاق بن یعقوب از آن حضرت، رسیده است. این روایت به سند شیخ صدوق (۳۰۶-۳۸۱ق) در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» است.
وی در خصوص معرفی جایگاه شیخ صدوق و برخی آثار ایشان بیان داشت؛ شیخ صدوق یکی از محدثان بزرگ، مورد وثوق و معتبر شیعه است و آثار وی که امروزه در دست ماست، برای معرفی شیعه و اهل بیت(ع) نقش بسیار کلیدی دارد. شاید بتوان گفت کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» بهترین کتاب در باب غیبت امام زمان(عج) است. کتاب «عیون اخبار الرضا» و «من لا یحضره الفقیه» از کتب اربعه شیعه و یکی از منابع اصلی روایی شیعه، از دیگر آثار شیخ صدوق است. از راویان دیگر این روایت، محمد بن یعقوب کلینی صاحب کتاب «الکافی» است. ابتدا مروری می کنیم بر متن روایت و سپس به بررسی محتوای آن خواهیم پرداخت.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی به بیان متن این روایت پرداخت و گفت: شیخ صدوق در کتاب «كمال الدين و تمام النعمة» آورده است: «...حَدَّثَنا مُحَمَّدبْن مُحَمَّدِبْنِ عِصَامٍ الکلینی، قال: حدثَّنا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوب الکلینی، عَنْ إِسْحَاق بْنِ يَعْقُوبَ، قَالَ: سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ أَنْ يُوصِلَ لِي كِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ اُشْكِلَتْ عَلَيَّ؛ فَوَرَدَ التَّوْقِيعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ (ع): «أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَكَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَكَ ... وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِم. ...»(صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، صص۲۳۸و۲۳۹).
وی در ادامه به بیان ترجمه این روایت پرداخت و گفت: «... خبر داد ما را محمد بن محمد بن عصام کلینی، گفت: خبر داد ما را محمدبن یعقوب کلینی از اسحاق بن یعقوب، گفت: درخواست کردم از محمد بن عثمان عمری[= دومین نائب خاص امام عصر(عج)] که نامه ای حاوی سئوالاتی از آنچه بر من دشوار شده بود حضور امام بفرستد. پس از فرستادن نامه نوشته ای به خط مولای ما صاحب الزمان(عج) بدینقرار صادر شد: اما آنچه پرسیده ای (خداوند تو را ارشاد کند و پایدار بدارد) ...، اما سئوال تو درباره رویدادهایی که به وقوع می پیوندد، پس باید در این گونه حوادث به راویان حدیث ما مراجعه نمائید، زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشانم.»
استاد دانشگاه تهران در ادامه به بیان چهارنکته پیرامون توقیع شریف امام عصر(عج) پرداخت و گفت: نخستین نکته در مورد معنا و مفهوم «توقیع» است؛ «توقیع» در لغت به معنای نشان گذاشتن به نامه است، ولی از باب مجاز به نامه ای که به مهر یا امضای حاکم رسیده نیز توقیع می گویند. در تاریخ شیعه، توقیع به نامه هایی اطلاق می گردد که از سوی حضرات معصومین(ع) به خصوص از حضرت امام جواد(ع) تا امام مهدی(عج) به یکی از شخصیت های شیعه در آن عصر درباره امر مهمی صادر شده باشد.( بنگرید به: مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج۳،ص۷۳۰.)
تولیت حرم مطهر با بیان اینکه شیخ صدوق در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه، ۴۳ توقیع از امام عصر(عج) نقل کرده است، گفت: شیخ طوسی در کتاب «الغیبه للحجه»(بنگرید به: الغیبة للحجة،ص۲۸۵ به بعد)، و علامه مجلسی در «بحارالانوار»( بنگرید به: بحارالانوار، ج۵۳،ص۱۵۰ به بعد)، هر کدام بابی را به نقل توقیعات آن حضرت اختصاص داده اند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا اصل نامه و دستخط امام زمان(عج) موجود است یا خیر؟ گفت: بنابر آنچه شیخ طوسی در کتاب «الغیبه للحجه» آورده اند توقیعاتی که از امام عصر(عج) صادر می شده توسط نوّاب امام(عج) به اشخاص مورد نظر داده می شده و آنان پس از استنساخ، اصل توقیع را به همان نائب خاص بر می گرداندند. به همین سبب دستخطی از امام(ع) در دسترس دیگران وجود ندارد. شاید دلیل آن، خفقان موجود در فضای جامعه آن زمان بوده است.
دکتر کلانتری در پاسخ به پرسش محتمل ثانویه با این عنوان که در صورت دستگیری نائبان خاص توسط حکومت و دست یافتن به نامهها چه خواهد شد؟ پاسخ داد؛ انتخاب نائبان خاص توسط امام عصر(عج) بدین صورت بوده است که افرادی انتخاب میشدند که به لحاظ ظاهری هیچگونه احتمالی به عنوان نائب بودن ایشان از طرف مخاطب وجود نداشت. ممکن است گفته شود چرا کلینی صاحب الکافی به عنوان نائب خاص امام عصر انتخاب نشد؟ چرا عثمان بن سعید یا محمدبن عثمان انتخاب شدند؟ پاسخ این است که کلینی یک نویسنده مطرح در زمان خود بود. کتاب وی بارها مورد استنساخ قرار گرفته بود. و دیگر اینکه نواب خاص، انسانهای کتوم و سِرنگهداری بودند که اگر تحت هرگونه فشاری قرار میگرفتند محال بود که افشای سِر کنند. در آن زمان شیعه خالص، مجتهد، فقیه و عالم کم نبودند اما ویژگیهای خاصی که برای نائب خاص امام(عج) به عنوان حلقه وصل با شیعیان مورد نیاز بود، در این چهار نواب خاص وجود داشت.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در توضیح دومین نکته پیرامون این توقیع شریف گفت: این روایت را افزون بر شیخ صدوق، شیخ طوسی در کتاب «الغیبه للحجه» با سندی محکم(بنگرید به: محمد بن حسن طوسی، الغیبة للحجة،صص۲۹۰-۲۹۳)، و طبرسی در کتاب «الاحتجاج»( بنگرید به: احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۲،صص۴۶۹-۴۷۱) آورده اند. همچنین ابن حجر عسقلانی از عالمان اهل سنت از این روایت که از طریق سعدبن عبدالله اشعری قمی نقل شده یاد می کند(بنگرید به: ابن حجر عسقلانی لسان المیزان، ج۱ص۳۸۱). در جوامع روایی نیز علامه مجلسی در«بحارالانوار»( بنگرید به: بحارالانوار، ج۵۳،صص۱۸۰و۱۸۱) و شیخ حر عاملی در «وسایل الشیعه»(بنگرید به: وسایل الشیعه ،ج۱۸، ابواب صفات القاضی، باب۱۱ص۱۰۱) این روایت را آورده اند.
این استاد دانشگاه در رد نظر برخی که این روایت را به خاطر مجهول بودن اسحاق بن یعقوب، تضعیف کرده اند؛ گفت: نقل و قبول این حدیث توسط صدوق، شیخ طوسی و طبرسی جایی برای توجه به این تضعیف باقی نمی گذارد. افزون بر این، طبق گزارش علامه تُستری(قاموس الرجال،ج۱،ص۵۰۷)، اسحاق بن یعقوب، برادر بزرگتر کلینی و از آن جهت که فرزند ارشد خانواده بوده، نام جدّ [= اسحاق] را به خود اختصاص داده است. دکتر حسین علی محفوظ در مقدمه کتاب کافی، اسحاق بن یعقوب را از مشایخ کلینی شمرده که معمولا برادر بزرگتر را شیخ می شمرند.( بنگرید به: محمدهادی معرفت، ولایت فقیه، ص۱۲۸) ، بنابراین اسحاق بن یعقوب برادر بزرگتر محمدبن یقوب بوده و به نظر میرسد محمدبن یعقوب نزد ایشان تلمّذ کرده است.
وی تصریح کرد: همچنین باید توجه داشت که این روایت از جمله روایاتی است که در میان اصحاب امامیه هم شهرت روایی یافته و هم شهرت فتوایی. به همین سبب همواره مورد استناد فقیهان و اندیشمندان دینی قرار گرفته است.(بنگرید به: سید محمد حسین حسینی طهرانی، ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۲، صص۱۷۰و۱۷۱). باید دقت کرد اگر روایتی دارای اهمیت نبوده و یا مشکل سندی داشته باشد، این روایت آرام آرام از عرصه فقه کنار گذاشته میشود. اما این توقیع شریف از زمان شیخ مفید تاکنون در منابع فقهی دائماً تکرار شده و هیچکس به آن خدشهای وارد نکرده است. یعنی صدها فقیه برجسته و مهم در جهان اسلام این روایت را در کتب خود نقل و به آن عمل کردهاند و بر اساس آن فتوا دادهاند. امکان ندارد روایتی به لحاظ سندی ضعیف باشد، ولی هزاران فقیه و مجتهد معتبر در طول تاریخ آن را دائماً تکرار کرده و نقل کنند. شیخ انصاری در خصوص این روایت مباحث فقهی زیادی دارد. شیخ مفید، بزرگان فقه، محقق کَرَکی، حضرت امام(ره) و دیگران این روایت را مورد توجه قرار داده و بدان استناد میکنند، همچنین نقل این روایت توسط هزاران فقیه و اسلامشناس شیعی در منابع متعدد فقه شیعه، کمک کننده است که این روایت را با دید مقبول بنگریم.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه ضمن طرح یک سوال، به بیان سومین نکته پیرامون این توقیع شریف پرداخت و گفت: با اینکه محمدبن یعقوب کلینی(ولادت حدود سال ۲۵۵ ق ـ وفات سال ۳۲۸ ق) از جمله راویان موجود در سلسله سند این روایت است، اما ایشان این روایت را در کتاب کافی نیاورده است. شیخ صدوق این روایت را در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» با یک واسطه از کلینی نقل کرده است. عدم نقل این روایت توسط کلینی در کافی ممکن است برای برخی سئوال برانگیز بشود که چرا کلینی که خود راوی این توقیع است خودش آن را در کافی نیاورده است؟
دکتر کلانتری در پاسخ به این سئوال گفت: کتاب کافی از جمله تألیفات کلینی است که طی ۲۰ سال و در پاسخ به درخواست برخی از محبّان اهل بیت(ع) تألیف شده است. کلینی این کتاب را در سنین ۴۰ تا ۵۰ سالگی تألیف کرده است. ممکن است در زمان نگارش کتاب کافی، این روایت هنوز به دست کلینی نرسیده باشد تا ایشان آن را در کافی بیاورد. بسیاری از روایاتی نیز که شیخ طوسی در تهذیب و استبصار آورده است در کتاب کافی نیست؛ همانگونه که بسیاری از روایات موجود در «من لایحضره الفقیه» صدوق نیز در کافی وجود ندارد. نیاوردن این روایت در کافی به هیچ وجه دلیل بر عدم اعتبار این روایت در نگاه کلینی نمی باشد. کلینی در برخی از قسمتهای کتاب خود اذعان داشته که سلسله روایات دیگری را در جای دیگر خواهم آورد و در این کتاب آوردن کلیه روایات حجج الهی میسر نشده است و از خداوند فرصتی را میخواهم که بتوانم آن روایات را در کتاب مستقلی بیاورم.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در توضیح نکته چهارم پیرامون این توقیع شریف گفت: گرچه نامه اسحاق بن یعقوب به امام عصر(عج) در دست نیست، اما از پاسخ امام(عج) می توان به مفاد اصلی سئوالات او و از جمله منظور وی از «حوادث واقعه» دست یافت.
دکتر کلانتری در ادامه به بیان اموری پرداخت که امام مهدی(ارواحنا له الفداء) در پاسخ به نامه اسحاق بن یعقوب به گره گشایی از آن ها پرداختند:
سؤال اول؛ در خصوص وضعیت خویشاوندان امام(عج) که منکر امامت ایشان هستند(مانند جعفر عموی امام(عج) و فرزندان او) که امام(عج) پاسخ دادند: «من أمر المنکرین لی من أهل بیتنا وبنی عمّنا ، فاعلم أنّه لیس بین الله وبین أحد قرابة، ومن أنکرنی فلیسمنّی، وسبیله سبیل ابن نوح علیه السلام و أما سبیل عمی جعفر و ولده فسبیل اخوة یوسف علیه السلام * سؤالی که در مورد منکرین ما از خویشانمان و فرزندان عمویم پرسیدید، بدان بین خداوند و کسی رابطه خویشاوندی نیست و هرکس مرا انکار کند از ما نیست و راه او راه پسر نوح است و اما راهی که عمویم جعفر و فرزندانش میروند، راهی است که برادران یوسف رفتند.»
سؤال دوم؛ در مورد حکم نوشیدن فقاع[آبجو] و شلماب[ نوعی نوشیدنی] که امام(عج) در پاسخ فرمودند: «وأمّا الفقاع فشربه حرام، ولا بأس بالشلماب * اما آبجو که نوشیدن آن حرام است و شلماب(از یک جو خاص و خودرو گرفته میشود) مانعی ندارد.»
سؤال سوم؛ در خصوص فلسفه اخذ وجوه شرعی مؤمنان توسط ائمه(ع) که امام(عج) در پاسخ فرمودند: «وأما أموالکم فلا نقبلها إلآ لتطهروا، فمن شاء فلیصل ومن شاء فلیقطع، فما آتانا الله خیرٌ ممّا آتاکم، * و اما اموالتان را نمى پذيريم مگر اينكه پاكيزه شوند، هر كس مىخواهد ارتباط برقرار سازد و هركس مى خواهد قطع رابطه نمايد، آنچه را كه خدا به من داده بهتر از آن است كه به شما داده است.»
سؤال چهارم؛ در مورد زمان ظهور فرج بود که امام(عج) چنین پاسخ دادند: «وأما ظهور الفرج فإنّه إلى الله تعالى ذکره، وکذب الوقاتون * ظهور فرج فقط در دست خداوند است و کسانیکه تعیین وقت میکنند، دروغ میگویند.»
سؤال پنجم؛ در خصوص حکم کسانی بود که شهادت امام حسین(ع) را انکار میکنند، امام(عج) فرمودند: «وأما قول من زعم أن الحسین لم یقتل فکفر، وتکذیب، وضلال * واما سخن كسانى كه مدعى شدند حسين(ع) كشته نشده، كفر است و دروغ است وگمراهى.»
سؤال ششم؛ در مورد چگونگی عمل مؤمنان در حوادث واقعه در غیبت امام(عج) بود که ایشان پاسخ دادند: «وأمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا، فإنّکم حجّتی علیکم وأنا حجة الله * اما سؤال تو درباره رویدادهایی که به وقوع میپیوندد، پس باید در این گونه حوادث به راویان حدیث ما مراجعه نمائید، زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشانم.»
سؤال هفتم؛ پیرامون وثاقت محمد بن عثمان عمری[=دومین نائب خاص امام عصر(عج)] ایشان فرمودند: «وأما محمد بن عثمان العمریَ ـ رضی الله عنه وعن أبیه من قبل فإنه ثقتی، وکتابه کتابی * واما محمد بن عثمان (ره) مورد اعتماد من بوده و نامه او نامه من است.»
سؤال هشتم؛ در مورد وضعیت محمدبن علی بن مهزیار، امام(عج) فرمودند: «وأما محمد بن علی بن مهزیار الأهوازیّ فسیصلح الله قلبه، ویزیل عنه شکه * و اما محمد بن علي بن مهزيار اهوازى، خداوند دل او را اصلاح مىگرداند وشك وترديد او را بر طرف مىسازد.»
سؤال نهم؛ در خصوص اموالی که اسحاق بن یعقوب برای امام(عج) فرستادهاند، ایشان فرمودند: «وأما ما وصلتنا به فلا قبول عندنا إلاّ لما طاب وطهر، وآنچه را كه به ما رساندى، نمى پذيريم مگر آنچه را كه پاك وپاكيزه باشد.»
سؤال دهم؛ در مورد بهای کنیزی که به شغل خوانندگی اشتغال دارد، ایشان فرمودند: «وثمن المغنیة حرام * و پول زن خواننده، حرام است.»
سؤال یازدهم؛ در خصوص وضعیت محمدبن شاذان بن نعیم که امام(عج) فرمودند: «وأمّا محمد بن شاذان بن نعیم فهو رجل من شیعتنا أهل إلبیت * و اما محمد بن شاذان بن نعيم، مردى از شيعيان و پيروان ما اهل بيت است.»
سؤال دوازدهم؛ وضعیت ابوخطاب محمد بن ابی زینب اجدع، پاسخ امام(عج): «وأمّا أبوالخطّاب محمد بن أبی زینب الأجدع فملعون وأصحابه ملعونون، فلا تجالس أهل مقالاتهم، فإنی منهم بریء، وآبائی علیهم السلام منهم براء * واما ابوالخطاب محمد بن ابى زينب اجدع، فردى ملعون بوده و يارانش نيز ملعون هستند، با پيروان آنها همنشينى نكن، زيرا من از آنها بيزار وپدرانم نيز از آنها بيزارند.»
سؤال سیزدهم؛ افرادی که اموال امام(ع) را با اموال خود مخلوط میکنند، امام(عج) فرمودند: «وأما المتلبسون باموالنا فمن استحلّ منها شیئاً فأکله فإنما یأکل النیران * واما كسانى كه به زور اموال ما را مى گيرند، پس اگر كسى از آن اموال چيزى را حلال شمرد وآنرا بخورد همانا آتش مى خورد.»
سؤال چهاردهم؛ در مورد خمس، امام(عج) فرمودند: «وأمّا الخمس فقد ابیح لشیعتنا، وجُعلوا منه فی حل إلى وقت ظهور أمرنا لتطیب ولادتهم ولا تخبث * واما خمس، براى شيعيان ما مباح شده، و تا زمان ظهور وفرج، بر آنها حلال است از آن مصرف نمايند، تا فرزندانى نكو از آنان بوجود آيد، نه تبهكار.»
سؤال پانزدهم؛ در مورد افرادی که در دین خدا به خاطر مقام اهل بیت(ع) شک کردهاند، امام(عج) پاسخ دادند: «وأمّا ندامة قوم شکّوا فی دین الله على ما وصلونا به فقد أقلنا من استقال، ولا حاجة لنا فی صلة الشاکّین * اما پشيمانى كسانى كه در دين خدا شك و ترديد كردند راجع به آنچه به ما رسانده بودند، هر كس از اين كار پشيمان شد ما هم بر آن اصرارى نداريم، و ما نيازى به ارتباط با اهل شك و ترديد نداريم.»
سؤال شانزدهم؛ علت وقوع غیبت امام عصر(عج)، که ایشان فرمودند: «وأمّا علّة ما وقع من الغیبة فان الله عزّوجل یقول: (لا تسئلواعَن أشیاءَ ِن تبدَ لکم تسؤکم)(سوره مائده، آیه ۱۰۱) إنه لم یکن أحد من آبائی إلاّ وقد وقعت فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه، وإنی أخرج حین أخرج ولا بیعة لأحد من الطواغیت فی عنقی * واما علت بوجود آمدن غيبت؛ خداوند عزوجل مى فرمايد: "اى كسانى كه ايمان آورده ايد درباره چيزهايى كه اگر آشكار شود به سود شما نيست، سؤال نكنيد." هيچ يك از پدران من نبودند مگر اينكه بيعت فرمانرواى ظالم زمان خود بر گردنش بود، ومن آنگاه كه بايد ظهور كنم، ظهور مىكنم و بيعتى از هيچيك از سركشان ستمكار را بر گردن ندارم.»
سؤال هفدهم؛ چگونگی بهره گیری از امام(عج) در زمان غیبت بود که ایشان پاسخ دادند: «وأما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس إذا غیَّبها عن الأبصار السحاب، وإنی لأمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لأهل السماء، فاغلقوا باب السؤال عما لا یعنیکم، ولا تتکلفوا علم ما قد کفیتم، وأکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فانْ ذلک فرجکم، (ر.ک. صدوق، کمال الدین و تمام النعمَه،ج۲، ص۲۳۷-۲۴۰) * اما چگونگى سود بردن بواسطه من در زمان غيبتم، مانند سود بردن از خورشيد است آنگاه كه در پشت ابر از ديده ها پنهان شود، به راستى من حافظ و نگاهبان زمينيان هستم همانگونه كه ستارگان حافظ اهل آسمانند، از آنچه كه ارتباطى به شما ندارد سؤال نكنيد و شما مكلف به آنچه مسئول آن نيستيد نخواهيد بود و در تعجيل فرج، دعاى زياد بكنيد زيرا آن فرج شماست.»
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
همچنین علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اخبار، اطلاعیه ها و خلاصه هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم علاقهمندان، بهویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.