امروز پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۳، هفتاد و دومین جلسه از سلسله مباحث «جهاد تبیین» با حضور حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و دکتر محمدرضا باقری، استاد دانشگاه، سفیر و معاون پیشین وزارت امور خارجه، با موضوع «جهاد تبیین و بررسی تحولات و چالشهای پیش روی منطقه»، در سالن شهید آیت الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در این جلسه، اظهار کرد: آن جنگ شناختی که در این عصر، کشور ما با آن مواجه است، یعنی همان جنگی که میتواند جای شهید و قاتل را عوض کند و واقعیتها را صد و هشتاد درجه جابهجا کند، داروی اصلی و راه مقابله با آن، جهاد تبیین است. به عبارت دیگر، سلاح اصلی در جنگ شناختی، جهاد تبیین است که به فرمودهی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) جزو واجبات عینی و فوری میباشد. بر عهدهی تک تک ما است که در این معرکه بزرگ با جهاد تبیین وظیفهی الهی خودمان را به درستی انجام بدهیم.
وی با بیان این نکته که در جهاد تبیین باید فرصتها را شناخت و موقعیتها را به درستی فهمید و بیشترین استفاده را از آنها برد، گفت: حرف حق، بسیار است، اما هر حرف حقی را نمیشود هر جا مطرح کرد. بعضی اوقات با آدمهایی مواجه میشویم که به تعبیر قرآن؛ «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُون»، «کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمیفهمند!»( آیه ۱۷۱ سوره بقره). گویی انسان با یک سنگ و یا دیوار مواجه است و با آن میخواهد حرف بزند، هر چه تلاش میکند نتیجهای حاصل نمیشود. انگار درها قفل و بسته شده و هیچ واکنشی در مقابل حرف حق، دیده نمیشود، حتی اگر حرف حق، خود قرآن و آیات وحی باشد. در چنین شرایطی، حقیقتا کار مشکل میشود و فرصت و امکانی برای تبیین حقایق و واقعیتها نیست. اما گاهی پیش میآید که جرقههایی زدهشده و گوشها، دلها و جانها آماده است، در این حال باید حرف حق را سریع منتقل و از فرصت استفاده کرد. لذا ما باید در جهاد تبیین این نکته را که مربوط به دیروز و امروز هم نیست و همیشگی است، مدنظر داشته باشیم.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به عملیات «طوفان الاقصی» اشاره کرد و گفت: فرصت ارزشمندی که این حماسهی بزرگ به وجود آورد تا ما واقعیتها و حقایق مربوط به سبٌعیت صهیونیسم بینالملل و استکبار جهانی و مظلومیت مردم فلسطین را به گوش جهانیان و به اطلاع دلهای مشتاق برسانیم، این فرصت طی پنجاه سال گذشته، هیچگاه وجود نداشته است. هماکنون نه فقط در ایران، بلکه کل جهان، مستعد شنیدن حرف حق است. نامه ای که مقام معظم رهبری(دام ظله) به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای آمریکا مرقوم داشتند(۱۴۰۳/۳/۵)، چقدر به موقع نوشته شد و چه بازخورد و پیامدهای مثبتی در فضای دانشگاهی غرب بین دانشجویان و اساتید به دنبال داشت. اگر ما میلیاردها دلار هزینه میکردیم تا ماهیت جنایتکار رژیم صهیونیستی را به جوان امروز نشان بدهیم، امکانپذیر نبود که به درستی منعکس بشود، ولی یک عده جوان فلسطینی از جان گذشته، در یک موقعیت حساس جهانی، که پرونده فلسطین با بی عدالتی تمام، در حال بسته شدن بود، با عملیات «طوفان الاقصی» دست به یک اقدام شجاعانه زدند و یک مرتبه، همهی جهان از خواب غفلت بیدار شد، همهی گوشها شنوا، چشمها بینا و دلها آماده شد. در ادامه، در اقصی نقاط جهان، تودههای مردمی حرکت کردند و تظاهراتهای بسیاری، حتی در آمریکا و کشورهای غربی، علیه رژیم اسرائیل شکل گرفت. در طول تاریخ، کمتر سابقه داشته که استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، گرفتار یک چنین چالشی شده باشد. وضع به گونه ای شد که در شورای امنیت سازمان ملل، چهارده عضو شورا، در مقابل یک عضو، یعنی آمریکا قرار گرفتند. در جلسات متعدد، آن چهارده عضو، رأی مثبت به آتشبس در غزه میدادند اما آمریکا آن قطعنامه ها را وتو میکرد. این کمال بیشرمی و بیچارگی است.
دکتر کلانتری ادامه داد: یک وقتی آمریکا در مذاکرات هستهای با ایران، دائما از جامعهی جهانی حرف میزد و به دروغ میگفت جامعهی جهانی نظرش چنین است. اما در واقع امروز جامعهی جهانی نظرش این است که باید فلسطین به عنوان یک کشور مستقل در دنیا به رسمیت شناخته شود. جامعهی جهانی با همهی وجود، صهیونیسم بینالملل را محکوم میکند. جامعهی جهانی با همهی وجود، خواستار آتشبس در غزه و ممانعت از کشتار مردم بیگناه است، اما آمریکا در کمال انزوا یه گوشه در مقابل همهی جهان قرار گرفته است، به این صورت شاید تاکنون سابقه نداشته باشد. آمریکا قصد درست کردن اعتلاف جهانی علیه یمن را دارد، اما هیچ کشوری همراهی نمیکند، این بدین معنا است که همهی کشورها به رزمندگان یمن، حق میدهند که در مقابل اسراییل اقدام کنند. آمریکا قصد ایجاد اعتلاف برای حمایت از اسرائیل را دارد، اما موفق نیست.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در پایان اظهار کرد: فرصتی که خداوند متعال، با خون پاک شهداء در اختیار جریان مقاومت و جبههی انقلاب اسلامی و جریان حق در مقابل باطل قرار داده است، یک فرصت بیبدیل است. در این موضوع به یاری خدا همه فعال باشیم و به نحو احسن از این موقعیت استفاده کنیم. این یک اصل است که در همهی ارتباطات، در تمام سطوح، حتی در گفتگو با فرزاندانمان و بیان نکات تربیتی هم باید فرصتشناس باشیم، اگر در زمان نامناسب اقدام کنیم، قطعا نتیجه منفی خواهد بود، اما با اقدام در فرصت مناسب، نتیجه دلخواه و مطلوب حاصل خواهد شد.
در ادامه این نشست، دکتر محمدرضا باقری، استاد دانشگاه، سفیر و معاون پیشین وزارت امور خارجه، پیرامون «تحولات منطقه» به ایراد سخن پرداخت.
وی اظهار کرد: چالش اصلی امروز منطقه ما و بلکه جهان، چالشی است تحت عنوان یکجانبهگرایی؛ که بعد از فروپاشی دو قطبی آمریکا و شوروی در جهان شروع شد. هر چند مدت یکبار اوج گرفت و در شرایطی افول کرد، و امروزه تلاش بر این است که مجدداً اوج بگیرد، یعنی آمریکایی ها سعی دارند آنچه که با منویات استکبار جهانی همراستا است و آن ها رهبری میکنند را با برنامه و یاران خودشان در جهان پیاده کنند. هر چند مدت، حرکت هایی در جهان بوجود آمده، بلوکهای ساخته شده و سازمان و نهادهایی را تشکیل دادند، که در منطقه ما اکو و D8 (گروه های اقتصادی متشکل از هشت کشور اسلامی در حال توسعه؛ ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه)، و قبل از این ها، غیر متعهدها که سازمان و تشکیلات خوبی بود وجود داشت، و میتوانست در جهت مقابله با یک جانبه گرایی حرکت هایی را انجام بدهد که آمریکاییها مانع از توفیق این تشکیلات شدند.
سفیر سابق ایران در ترکیه گفت: زمانی که در ترکیه بودم، مرحوم آقای نجم الدین اربکان، نخست وزیر و بنیانگذار گروه D8 بودند، گفتند که شما در تهران صحبت کن، ما ۸ کشور را انتخاب کردیم که بتوانیم بخشی از نفوذ آمریکا را کنترل کنیم. که البته آمریکا و غربیها به آن هم امان ندادند، و آن را تضعیف کردند، در حالی که وجود دارد، نهادهایی مانند بریکس و شانگهای اگر بتوانند انسجام خود را حفظ کنند و تقویت شوند، میتوانند در جهت مقابله با یک جانبهگرایی توفیقاتی را بدست بیاورند. ما در دولت شهید رئیسی عزیز توانستیم به این دو سازمان بپیوندیم و در آن ها فعال باشیم. این دو سازمان از قدرت و امکانات بالایی برخوردار هستند.
سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در کویت، اظهار کرد: همه دنیا به دنبال منافع شخصی خودشان هستند، این فرمایش حضرت آقا در سخنرانی هایشان است، برخی منافع ملی را از طریق سلطهگری به دست میآورند مانند آمریکایی ها، برخی از کشورها نیز منافع ملی را از قِبَل سلطه پذیری به دست میآورند، از جمله کشورهای اطراف ما. در سال ۱۳۶۴ در اوج جنگ، شیخ صباح وزیر خارجه کویت، زمانی که از ایشان پرسیدند که چرا به صدام کمک میکنید؟ گفتند که ما عرب، کوچک، ضعیف و تحت فشار هستیم؛ بنده گفتم که اگر شما عرب، کوچک، ضعیف و تحت فشار هستید، سنگ کوچک پرتاب کنید، ما تحمل میکنیم، سنگ بزرگ به ما نزنید. این تعبیری که ایشان به آن اشاره کردند در اغلب کشورهای عربی شاهد آن بوده و هستیم. بنابراین آن ها هم دنبال منافع ملی خودشان هستند، که از طریق سلطه پذیری بدست می آورند. ما در اصول حاکم بر سیاست خارجی، هفت اصل در قانون اساسی کشور داریم که اصل دوم، عزت و نفی سبیل است، بر اساس همان آیه شریفه «ولن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»؛ (و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود) (آیه ۱۴۱ سوره نساء). اجازه ندارید حتی بخاطر منافع شخصی خودتان، ذلت را انتخاب بکنید، خدا این اجازه را نمی دهد.
معاون عربی و آفریقایی سابق وزارت خارجه گفت: برای بررسی چالش های منطقه، باید در ابتدا نگاهی به آمریکا بکنیم، خصوصاً که در آستانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲هم هستیم؛ زمانی که دولت رسمی و قانونی ملی ما در ایران، دولت آقای مصدق را از بین بردند و کودتا کردند. بعدها خانم مادلین آلبرایت وزیر سابق امور خارجه آمریکا صراحتاً اظهار کرد که آقای آیزنهاور کار درستی انجام دادند. ۷۵ درصد پول نفت ما را نمی دادند و ۲۵ درصد آن هم که می دادند بین دربار، ساواک و وزارتخانهها تقسیم میشد که سند های آن موجود است، از جمله در خاطرات عَلَم آمده است، که آنها را در صندوق امانات یکی از بانک های سوئیس گذاشته بود، تا بعدها چاپ بشود. آن زمانی که به عنوان دانشجو در دانشگاه حقوق و علوم سیاسی تهران، در مورد مسائل اقتصادی و سیاسی کشور کنفرانس می دادم، از مجله های تایمز و نیوزویک مطلب آورده بودم که چرا پول نفت ما را نمیدهید و به جای آن لوازم آرایش می دهند؟ شرکت «شوآرزکوف» آلمان، به ما لوازم آریش و آمریکا به ما سلاح میفروخت تا بتوانیم از منافع آمریکا در خلیج فارس دفاع کنیم، من به عنوان یک دانشجو جوان گفتم مگر نباید به بادیگارد اسلحه و حقوق داد، چطور ما باید اسلحه خریداری بکنیم، حقوق هم نگیریم و از منافع آمریکایی ها هم دفاع کنیم؛ چرا ما نباید در مقابل پول نفت خودمان، دلار بگیریم؟ چرا باید لوازم آرایشی دریافت کنیم؟ و متاسفانه امروز ایران جزء بزرگترین وارد کنندگان وسایل آرایشی است، و این هم توطئه دشمن است و در جنگ نرم معنا دارد، و باید جهاد تبیین کرد تا کمی به خود بیاییم.
وی اظهار کرد: آمریکایی ها قبل از انقلاب به ما بد کردند، از سال ۱۳۳۲ که وارد ایران شدند، چونکه تا آن زمان انگلیسیها در ایران حکومت داشتند، بعد از کودتای ۲۸ مرداد علیه مصدق، آمریکایی ها امور را به دست گرفتند، در آستانه انقلاب اسلامی ایران، دو کودتا در شرق و غرب ایران انجام می دهند؛ در شرق، آقای ضیاء الحق یک ژنرال پاکستانی، و در غرب ما، آقای کَنان اوِرَن، در ترکیه کودتا می کنند. چقدر دقیق مسائل داخل ایران را رصد می کردند. با کودتا دولت ها را بر سرکار می آوردند.
دکتر باقری گفت: بعد از انقلاب، آمریکا سعی کرد رابطه ما را با کشورهای همسایه و اطراف از بین ببرد، عرب ها را می ترساندند، شیخ صباح، مدام از بنده می پرسیدند، منظور از این صدور انقلاب شما چه چیزی هست؟ من به ایشان می گفتم که امام(ره) فرمودند: « انقلاب نور است»؛ ما مفاهیم اسلامی را تشریح می کنیم و هرکه بخواهد می پذیرد. آمریکایی ها تاکنون به کشورهای بسیاری حمله کرده اند و جنایات بسیاری مرتکب شده اند، سال ۱۹۸۸ هواپیمای ایرباس ما را با ۲۹۰ مسافر زدند. زمانی، صدام را تقویت کردند و بعد هم شاهد کنار گذاشتن صدام و اتفاقاتی که در عراق افتاد، بودیم. به عراق حمله کردند تا بتوانند در آن جا پایگاه هایی داشته باشند. در منطقه هم عراقی ها کمی لجاجت داشتند، هم آمریکایی ها و هم شوروی، منافع آن ها در این بود که از عراق استفاده بکنند. به صدام باج می دادند و از او حمایت می کردند و لذا نیروی نظامی عراق، نیروی شرقی و غربی بود. بعد هم که صدام اعدام شد آمریکایی ها کل عراق را در اختیار گرفتند و یک حاکم به نام پل برمر، آنجا گماشتند.
وی با بیان اینکه عزت چیزی است که باید هزینه آن را پرداخت کرد، گفت: نمونه عکس آن یعنی ذلت را هم در کشورها دیده ایم. از جمله این خاطره بنده، با آقای کاظمی قمی که در آن زمان سفیر بودند و امروز در افغانستان حضور دارند، در عراق با اتومبیل سفارت به دیدار نخست وزیر آقای مالکی رفتیم، مشاهده کردیم که در مسیر، راه بسته شده است، ماشین های مختلفی در خیابان ایستاده اند، به راننده گفت برو جلو ببین چه خبر است، گفت که نگهبانی آمریکایی می گوید، سگ خواب است، منتظر باشید تا سگ از خواب بیدار بشود، تا بتواند بررسی بکند و شما حرکت کنید، اینگونه ملت عراق را تحقیر می کردند، یک نگهبان آمریکایی سر چهار راه اجازه حرکت به اتومبیل ها را نمیداد، چونکه سگش هنوز از خواب بیدار نشده. اینگونه بودند، فرمان می دادند و تحقیر می کردند.
معاون کشورهای عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه، گفت: آمریکاییها در اطراف ما چه کارهایی انجام میدهند، امروز تذکری که به مسئولین در گذشته و امروز داده و می دهیم این است که علیکم به آذربایجان؛ آمریکا، اسرائیلی ها را به آذربایجان و امارات رسوخ و نفوذ داده اند، متاسفانه ما سال ها از اینکه با همسایگان ارتباط قوی داشته باشیم، غفلت داشته ایم. به دلیل اینکه با همسایگان، تعامل و رفت و آمد نداشتیم یا کم بوده است، آن ها بیشتر حضور پیدا کرده اند، امروز بنده شخصاً نگران این هستم که تاجر اسرائیلی برای انجام معامله در شهرهای مختلف ایران از جمله بندر عباس، تهران و آذربایجان حضور یابد، آن هم با پاسپورت اماراتی و یا جمهوری آذربایجان، البته مسئولین مربوطه هوشیار هستند و امنیت ما برقرار می باشد. باور کنیدکه مشکل آمریکا، با انقلاب، هویت و استقلال ما است، که این فرمایش حضرت امام خمینی(ره)، حضرت آقا(دام ظله) و بزرگان ما می باشد. چند سال پیش یکی از معاونین ریاست جمهوری آمریکا گفت باید ریشه این ملت را خشک کنیم، آن ها اینگونه هستند، بعضی ها در کشور ما ندانسته تحلیل و حمایت میکنند و قصد دارند که سیاست خارجی به طرفی برود که زمینه های این ذلت را فراهم کنند، توجه ندارند که حضرت آقا در کتاب جهاد تبیین که موضوع این جلسه می باشد، چه بیاناتی عنوان کرده اند. این کتاب شامل مجموعه فرمایشات حضرت آقا در مورد جهاد تبیین است و به انسان در زمینه های مختلف دید می دهد، این کتاب و همچنین کتاب آقای دکتر کلانتری، جهاد فرهنگی را حتما مطالعه بفرمائید. بنده در جمع اساتید دانشگاه تهران، سفیران و بازنشستگان وزرات خارجه، این کتاب را معرفی کردم، جامعه ما اگر با خواندن این قبیل مطالب، جهاد تبیین را متوجه بشوند و به دیگران هم برسانند، بخشی از وظیفه را انجام داده ایم. ملاحظه میکنید که چرا حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) گفتند هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید، توجه می فرمائید آن ها فرسنگ ها با ارزش های انسانی ما فاصله دارند.
مدیرکل سابق اروپای مرکزی و شمالی وزارت امور خارجه، با بیان اینکه چه آمریکای ها و چه غربی ها، از جمله انگلیس و فرانسه، برخلاف ادعاهایشان همیشه با دموکراسی مخالفت کرده اند، گفت: آمریکاییها علیه دولت مصدق که مردم با حمایت های حضرت آیت الله کاشانی، انتخاب کرده بودند، کودتا کردند. و در ترکیه، علیه حکومت آقای اربکان، اقدام کردند. بنده ترکیه بودم که آقای اربکان بر سر کار آمد، ایشان رهبر حزبی در مجلس بودند، استاد دانشگاه، فرهیخته و متدین بودند و علاقهمند به انقلاب اسلامی، که سعی در تشکیل حکومت داشت و در مجلس رای آورد و توانست دولت تشکیل بدهد، به چه دلیلی ضد دموکراسی عمل کردید و با این که فقط یک سال و نیم از عمر حکومت ایشان بیشتر نگذشته بود، ایشان را کنار گذاشتید؟ به بهانه روز قدس! البته در آن روز بنده هم اخراج شدم، سخنران مراسم آن روز در سالن ۷ هزار نفری کشتی آنکارا بودم. به چه دلیل دولت اربکان را پایین کشیدید با اینکه با رای مردم بر سر کار آمده بود؟ در مصر، آقای مرُسی(محمد مرسی، سیاستمدار مصری، پنجمین رئیس جمهور مصر و نخستین و تنها رئیس جمهور منتخب با شیوه دموکراتیک در این کشور بود)، فردی از اخوان المسلمین آمده و رای آورده است، به چه دلیل ایشان را کنار می گذارید و آقای سیسی(عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور ششم و کنونی مصر) را جایگزین می کنید؟ آقای سیسی یک ژنرال چهار ستاره آمریکایی است. ایشان از چه کسی رای گرفته؟ که در کشور بزرگی مثل مصر بر سرکار آوردید؟ نمونه های دیگری هم وجود دارد؛ از جمله آقای آلنده درشیلی(سالوادور گی یرمو آلنده، سیاست مدار مارکسیست و از بنیان گذاران حزب سوسیالیست شیلی)، شما به چه دلیل آلنده را که رای آورده بود کنار گذاشتید؟ شما همیشه با دموکراسی و رای مردم مخالفت داشتید، این دولتهایی که در جمهوری اسلامی ایران تشکیل شدهاند و رئیس جمهورهایش با رای های چند میلیونی بر سر کار می آیند، به چه دلیل دولت تروریستی و ضد حقوق بشر می نامید؟ برعکس، شما آمریکاییها در یک جاهای دیگر کسانی را بر سرکار می آورید، مانند اردن، که شاهی داشت به نام شاه حسین اردنی، ایشان در زمانی که بیمار شد برای معالجه به آمریکا رفت و در آنجا گفتند که نمی توانیم برای شما کاری کنیم و زنده نمی مانید، به ایشان که دو پسر یکی از همسر آمریکایی و دیگری از همسر انگلیسی، داشت، گفتند که برادرت حسن بن طلال - که فردی اندیشمند بود - را از ولیعهدی کنار بگذار، و عبدالله را به جای وی قرار بده. فردی که به اسرائیل بسیار نزدیک است.
این استاد دانشگاه گفت: بجای سلطان محمد ششم، پادشاه مراکش که یک فرد بیمار و از کار افتاده بود، پسر شاه حسن مراکشی را گذاشتند که خود را امیرالمومنین می دانست. زمانی یک نامه برای جمهوری اسلامی نوشته بود و در پایان نامه، خود را اینگونه معرفی کرده بود؛ سلطان محمد ششم امیر المومنین. بعضی ها گفتند در جواب نامه باید عنوان کامل گذاشته بشود که بنده مخالفت کردم، گفتم ما یک امیرالمومنین بیشتر در جهان نداریم و نخواهیم هم داشت، و به جای امیرالمومنین بنویسید، سلطان محمد ششم عالیجناب، پادشاه مراکش. این فرد را که یکی از سختگیرترین پادشاهان بود و به نابودی رژیم اسرائیل رای نمی داد را در مراکش گذاشتند، که به حسن دوره گرد هم معروف بود. در زمانی که صدام جنگ علیه ایران را آغاز کرده بود این فرد هم در کنار صدام حضور داشته است. یک عهدنامه ای با نام ۱۹۷۵(قراردادی میان کشورهای ایران و عراق که با وساطت الجزایر بود که خط مرزی ایران و عراق در آب های اروندرود را تعیین کرده است)، با عراق داشتیم که در آن زمان بین شاه و حسن دوره گرد در الجزایر نوشته شده بود. صدام گفت آن روزی که عهدنامه را امضاء کردم در موضع ضعف بودم و امروز به این نیازی نداریم. بعدها خدا به بنده توفیق داد به عنوان یک کارمند، بجای شاه، مجدد این قرارداد را بعد از بررسی های متعدد که با یک تیم حقوقی که در کنار من بودند، با قائم مقام وزیر خارجه عراق امضاء کردیم. بنده عرض میکنم که در طول تاریخ، هر زمان به ایران هجمه ای شده یک بخشی از خاک این کشور جدا شده است، اما در ۸سال دفاع مقدس یک وجب از خاک ایران جدا نشد و بنده سند این صحبت هستم. بعد از یک سال و هشت ماه بررسی های متعدد و دیدارهای بسیار در جمهوری اسلامی ایران، در سال ۸۶ یا ۸۷ این عهدنامه را امضا کردم، تک به تک میله ها و پاسگاه های مرزی در جای خودش ساخته شد، با اینکه در زمان جنگ همه این ها بهم ریخته شده بود.
سفیر سابق ایران در سوریه اظهار کرد: مشکل بعضی از کشورها این است که منافع ملی خود را در سایه سلطه پذیری بدست می آورند، حتی اروپایی ها. بنده از ترکیه به دلیل سخنرانی در روز قدس اخراج شدم، سخنرانی را از روی نوشته خواندم، با اینکه همیشه عامیانه صحبت می کردم، آن روز به دلیل شرایط خاص و حساس از رو خواندم و علیه آمریکا هم سخنی نگفتم، فقط از تاریخ صهیونیست گفتم، اینقدر آن ها رنجیده خاطر شده بودند که سفیر اسرائیل به وزرات خارجه ترکیه رفت و گفت مادامی که باقری در آنکارا باشد من از اینجا بیرون نمی روم و در نهایت به دلیل این سخنرانی، از ترکیه اخراج شدم. عرض بنده این است که ذلت فقط در ترکیه نبود؛ ترکیهی زمانِ اربکان را ضعیف کرده بودند و ارتش تصمیم می گرفت، وگرنه وزارت خارجه و دولت اربکان که بنده را اخراج نکرده بودند؛ بعد از چند سال که من به عنوان سفیر در اتریش انتخاب شدم با اینکه استوارنامه هم داشتم، اتریشی ها گفتند آقای باقری نیاید، چرا نیاید؟ آقای خرازی در آن زمان معاون خود را برای بررسی به اتریش فرستاد، در آنجا گفتند آن کسی که شما از او خوشتان نمی آید، گفته باقری به وین نیاید، ایشان پرسیده بودند کدام یکیشان، گفتند کوچکتره. اسرائیلی ها به اتریشی ها گفته بودند که آقای باقری به وین نیاید، بعدها لطف خداوند بر این امر مقرر شد که به سوریه رفتم، کنار مرزهای فلسطین اشغالی در کنار دوستان حزب الهی. این ذلت را به دیگران هم مثل اتریش تحمیل میکنند.
معاون سابق بین الملل بعثه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در ادامه به بیان مطالبی از کتاب جهاد فرهنگی، اثر دکتر ابراهیم کلانتری پرداخت و گفت: در کتاب جهاد فرهنگی که مطالعه کردم، آن فرمایش حضرت امیرالمومنین علیه السلام، در نامه ۶۲ که خیلی تکان دهنده است؛ «أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَت»، «نمی بینید که به مرزهایتان دست انداخته اند، شهرهایتان را اشغال کرده اند» و در آخر می فرمایند: «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه»، «اگر شما بخوابید آن ها نمیخوابند». نمیبینید که فضاهای خانه هایتان، از آنچه دیگران می خواهند پر شده است. مگر حتماً باید نظامی با سلاح و توپ و تانک وارد بشود، با جنگ نرم شروع کرده اند و به شهرها و خانه هایتان وارد شده اند، بیدار باشید. در فصل آخر کتاب، بحث زیبایی تحت عنوان ناتوی فرهنگی و جنگ نرم آمده است، واقعاً بخوانیم و به دیگران هم بگوییم، من در تدریس و اغلب سخنرانیهایم به بهانه های مختلف، بحث ناتوی فرهنگی را مطرح می کنم. «چگونه آماده شدنِ رزمنده این میدان را» ایشان در این کتاب تشریح کرده است.
مشاور ویژه تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در امور بین الملل، در پایان اظهار کرد: قطب نما را فراموش نکنیم، در زمان جنگ، بعضی رزمندگان، زمان غروب که هوا گرگ و میش بود، چون قطب نما نداشتند، راه را گم میکردند، به سمت عراقی میرفتند و اسیر میشدند. عزیزان اگر قطب نما نداشته باشیم، گم می شویم، امروز قطب نما، وجود مبارک حضرت آقا است، اگر قبله نما نداشته باشیم، نمازمان درست نیست، جهت درست را باید بشناسیم. ایشان در گوشه ای از این کتاب بیان می کنند، «فریاد زدن بر سر آمریکا از روی تعصب و جهالت و لجبازی نیست، از روی منطق است». شانزده آذر که روز دانشجو است، زمانی که نیکسون به دانشگاه تهران آمده بود، دانشجویان شعار مرگ بر آمریکا سر دادند. چه کسی گفته که مرگ بر آمریکا مربوط به بعد از انقلاب است؟!. خداوند انشاءالله توفیق دهد به آنچه میگوییم، ابتدا خودمان عمل کنیم و این راه پر خطر را با رهبری مقام معظم رهبری(دام ظله) و هدایتهای ایشان و با قطبنمایی که در اختیار داریم، طی کنیم.