امروز پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در هفتاد و سومین جلسه «جهاد تبیین» و پنجاه و پنجمین جلسه از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، به مرور اجمالی مطالب جلسات پیشین «ولایت فقیه» پرداخت.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در ابتدای این جلسه که در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار گردید، ضمن عرض تسلیت چهل و سومین سالروز شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر وقت، شهیدان والامقام رجایی و باهنر، اظهار کرد: این شهدای معزز، حقیقتاً اسوه و نمونه هایی بودند برای عصر مسئولیت پذیری و اقدام جهادگونه در کشور، رئیس جمهور و نخست وزیر تراز جمهوری اسلامی ایران؛ اِنشاءالله آن مسیری که شهدا برای انقلاب کبیر اسلامی ترسیم کردند استمرار پیدا بکند، همچنین گرامی میداریم یاد و خاطره شهید آیت الله رئیسی که نمونه دیگری از رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی بودند.
وی اظهار کرد: تاکنون ۵۴ جلسه از سلسله مباحث «ولایت فقیه» گذشته است، خداوند را شاکریم که در جوار مضجع نورانی حضرت احمدبن موسی الکاظم علیهماالسلام و برادر شهیدشان این توفیق حاصل شد که این سلسله جلسات استمرار پیدا کند. در طول جلسات گذشته مباحث متنوعی در باب نظریه ولایت فقیه مورد بررسی قرار گرفت. در جلسه امروز مروری گذرا بر مباحث ۵۴ جلسه گذشته خواهیم داشت. این مرور کمک میکند که ضمن یادآوری مباحث گذشته، زمینه ورود به مباحث جدید در موضوع ولایت فقیه آماده شود. در ۵۴ جلسه قبل، مباحث در چهار بخش محوری، ارائه شدند.
عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، گفت: در نخستین بخش از مباحث جلسات پیشین، شرح کاملی از واژههای چهارگانه «ولایت»، «انتصاب»، «مطلقه» و «فقیه» بیان گردید. یک بخش عمده از شبهاتی که در جامعه مطرح میشود و خیلیها فکر میکنند که بسیار پیچیده است، به این برمیگردد که مفهوم این چهار کلمه را درست متوجه نشده ایم. در توضیح واژه «ولایت» گفته شد که منظور از ولایت در مبحث ولایت فقیه، همان سرپرستی امور عمومی جامعه اسلامی و به تعبیر دیگر حکومت است، نه ولایت بر تکوین، و یا ولایت بر تشریع و یا ولایت در عرفان.
وی تصریح کرد: همان طور که مشاهده کرده اید در نهج البلاغه و کتابهای عربی، کلمه «والی» زیاد به کار رفته است، که به معنای حاکم، از ماده «ولایت» است، خیلی جاها در ادبیات عربی امروز هم بجای واژه حکومت از واژه ولایت استفاده میکنند و این در عرف عربی رایج است. پس ولایت فقیه یعنی حکومت و حاکمیت فقیه، که با چند نوع ولایت دیگر متفاوت است. زمانی که این نوع ولایت را با دیگر ولایت های مطرح شده اشتباه میگیریم مشکل پیش می آید؛ «ولایت بر تکوین»، یعنی مدیریت ساخت و ساز جهان که به مدیریت سخت افزاری جهان هم تعبیر میشود. در هر لحظه میلیون ها تکوین در حال رخ دادن است. آفرینش، رشد انسان و گردش خورشید از این جملهاند. تکوین یعنی جهان و سخت افزار هستی. دانشمندان بزرگ بعد از سال ها کار پژوهشی به این جمع بندی رسیده اند که میلیاردها کهکشان در جهان امروز در حال متولد شدن و مرگ هستند، مانند خود انسان ها که هر روز تعدای متولد می شوند و تعدادی هم از دنیا می روند. ستاره ها، کهکشانها و جنگل ها هم همین حالت را دارند، همه در چرخه حیات و ممات هستند، و این تکوین است. چه کسی این فعل و انفعالات هستی را مدیریت می کند؟ خالق هستی؛ «هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»؛ «خداست که زنده میکند و میمیراند و باز همه به سوی او بازگردانده میشوید»، ( آیه ۳۶ سوره یونس).
دکتر کلانتری با بیان اینکه منظور از «ولایت فقیه»، قطعا «ولایت بر تکوین» نیست، گفت: از ولایت تکوینی، بخشی به پیامبران داده شده است؛ حضرت عیسی علیه السلام مرده را زنده یا از گِل، پرنده میساخت و به آن میدمید و پرنده پرواز می کرد، یا با این که پزشک نبود، مریض صعب العلاج را شفاء میداد، اشاره میکردند و بیمار بهبود مییافت؛ نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) هم خیلی از این کارهای خارق العاده را انجام میدادند، همینطور بعضی از امامان معصوم علیهم السلام؛ حتی برخی امامزادگان بزرگ نیز از اینگونه کارها همچون شفا دادن، گره از مشکلات باز کردن و حاجت دادن را انجام می دادند؛ این ها دخالت و تصرف در تکوین هست، اما به اِذن الله. یعنی خداوند یک مقداری از قدرت خودش را به انسان های برگزیده داده است. بحث ولایت فقیه هیچ ارتباطی با این مبحث ندارد.
این استاد حوزه و دانشگاه، با بیان اینکه منظور از «ولایت فقیه»، «ولایت بر تشریع» نیز نمیباشد، گفت: ولایت بر تشریع یعنی حاکمیت و مدیریت قانونگذاری، حکم صادر کردن و دین و شریعت درست کردن، که این هم ویژه خداوند میباشد، یعنی خداوند است که شریعت ها را ایجاد کرده و تکامل بخشیده است. خداوند متعال در آیه ۱۹ سوره آل عمران، میفرماید:
«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ»، «همانا دین (پسندیده) نزد خدا آیین اسلام است، و اهل کتاب راه اختلاف نپیمودند مگر پس از آگاهی به حقّانیت آن، و این خلاف را از راه حسد در میان آوردند. و هر کس به آیات خدا کافر شود (بترسد که) محاسبه خدا زود خواهد بود». در آیه ۸۵ همین سوره میخوانیم:
«وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»، «هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست، و او در آخرت از زیانکاران است». همچنین در آیه ۳۱ سوره نساء، آمده است:
«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»، «اینها اوامر و احکام خداست، و هر کس پیرو امر خدا و رسول اوست، او را به بهشتهایی درآورد که در زیر درختانش نهرها جاری است و آنجا منزل ابدی مطیعان خواهد بود، این است سعادت و فیروزی عظیم».
وی خاطرنشان کرد: قوانین متعلق به خدا است و فقط اوست که می تواند قانون وضع کند، نه کسی دیگر. اگر شخص دیگری هم حکم صادر کرده به «اذن الله» بوده است. یعنی اگر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) رکعات نماز و جزئیات را بیان می فرماید، این ها همه به «اذن الله» بوده است، نه اینکه خود پیامبر(ص) بخواهد ار خود بیان کند؛ «وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلهَوَى»، «و[پیامبر] از روى هواى نفس سخن نمىگويد» (آیه ۳ سوره نجم). «إِن هُوَ إِلَّا وَحي يُوحَى»، «آنچه مىگويد جز [همان] وحيى كه [بر او] ميشود نيست» (آیه ۴ سوره نجم). دو نوع وحی داریم؛ نخست، وحی قرآنی که همان ۶۲۳۶ آیه قرآن است، و دوم، وحی غیر قرآنی، که با کمک آن پیامبر(ص) جزئیات را تشریح و حکمی صادر میکردند، مناسک را برای مردم بیان و جهت ها را مشخص مینمودند، آن هم به «اذن الله». پس «ولایت بر تشریع» مختص خدا و افرادی است که به «اذن الله» حق قانونگذاری دارند، آن هم در محدوه شرع، همان «ما انزل الله» نه بیشتر. یعنی یک چارچوبی را خداوند برای این اعاظم معین کرده است و یک سری اطلاعاتی به ایشان داده که بر اساس آن، قانون های جزئی را وضع کنند که از این موارد در اسلام زیاد داریم. «فرض الله» و «فرض الرسول»؛ آن چیزی که خدا واجب کرده و آن چیزی که رسول واجب کرده است، پس «ولایت بر تشریع» هم «ولایت فقیه» نیست.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه با بیان اینکه منظور از «ولایت فقیه»، «ولایت بر عرفان» نیز نمیباشد، گفت: «ولایت در عرفان» یعنی مقام قرب پروردگار، و آن کسی که بالاترین مقام قرب را پیدا میکند «ولی الله اعظم» میشود. اَکمَل و اَتَم انسانهای روی زمین، وجود گرامی پیامبر اسلام(ص) است. باز در موضوع ولایت فقیه، این نوع ولایت منظور نیست. اگر بگوییم ولی جامع شرایط در رأس جامعه اسلامی ولایت و حاکمیت دارد، منظور هیچ کدام از این سه نوع ولایت نیست، بلکه یک شکل از ولایت است که البته این هم از ناحیه خداوند است، خداوند هم ولایت بر تکوین و تشریع و هم حاکمیت دارد، ولایت به معنای حاکمیت هم متعلق به خدا است؛ « فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ»، «فقط خدا ولی است بر انسان و هستی»(آیه ۹ سوره شوری). حق حاکمیت ویژه خداوند است، تمام بحث در ولایت فقیه این است که این تکه از ولايت كلّيّه الهيّه، شقوق مختلف دارد که یک تکه از آن را خداوند در عصر غیبت به فقیه جامع شرایط داده است. اداره جامعه اسلامی که مسلمانان در آن حضور دارند و خداوند به فقیه جامع شرایط اعطا کرده است، این بحث ولایت فقیه در جلسات گذشته بود.
عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در توضیح واژه «انتصاب» گفت: منظور از واژه «انتصاب» این است که «مشروعیت» یافتن فقیه در رأس جامعه اسلامی که بلحاظ شرعی او را مجاز میسازد به اداره امور جامعه و حکمرانی بپردازد، مبتنی بر تشریع و نصب الهی است نه بر رأی مردم، این یعنی مقام ثبوت. انتخابی نیست که بگوئیم مردم جمع شده اند و به حاکم اسلام، حکومت داده اند، گرچه «مقبولیت» و بسط ید چنین فقیهی برای اِقدام و دخالت عملی در امور جامعه قطعا با حضور و رأی مردم تحقّق مییابد و به مرحله عمل میرسد، و این یعنی مقام اثبات.
وی ادامه داد: طبق نظریه ولایت فقیه و دیدگاه حضرت امام(قدس سره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) و بسیاری از بزرگان، ولایت فقیه، ولایت انتصابی از ناحیه خداوند است. دو نوع نصب داریم، نصب عام و نصب خاص؛ ممکن است کسی بپرسد مگر می شود یک فرد غیر معصوم از طرف خداوند نصب شده باشد، بله نمونه آن مالک اشتر است که از طرف امیرالمومنین(ع) برای حکومت بر مصر نصب شد، با اینکه معصوم نبود، آیا امام علی علیه السلام، خودسرانه ایشان را نصب کرد، خیر؛ آن نصب الهی با واسطه امیر المومنین(ع) بود، حضرت از ناحیه خداوند اذن داشتند که این کار را انجام دهند. همچنین ده ها والی دیگر که پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و امام علی علیه السلام، نصب کرده اند، که معصوم هم نبودند اما حکم ولایت از امام عصر گرفتند. در مقام ثبوت، یعنی آن جایی که خداوند کسی را به ولایت نصب می کند، این حکم صد در صد الهی و از ناحیه خداوند است، خداوند با هیچکس هم مشورت نمیکند، انتخابات هم برگزار نمینماید که بداند نظر اکثریت چیست، خداوند خودش حکم میزند با اینکه ممکن است اکثریت جامعه، مخالف باشند. اکثریت پیامبران الهی را اکثریت جوامع قبول نمیکردند، ولی حکم الهی داشتند، به لحاظ صدور حکم، صد در صد الهی است، اما برای اینکه این ولایت در متن جامعه بیاید و عملیاتی بشود و حکومت شکل بگیرد و حاکم در رأس قرار گیرد و امر و نهی کند، این صد در صد مردمی است.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، اظهار کرد: وجوب نماز، صد در صد الهی است. ما به این که نماز بخوانیم یا نه، رای نداده ایم، این را خداوند بیان فرموده است: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا»، «نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به پا دار (یعنی نماز ظهرین را از اول ظهر و نماز عشائین را از بدو تاریکی شب به پا دار) و نماز صبح را نیز به جای آر که آن نماز به حقیقت مشهود (نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز) است» (آیه ۷۸ سوره اسراء). خداوند گفته، پس واجب شده است، ولایت پیامبر یا ائمه یا فقیه جامع شرایط بر جامعه، حکم خداوند است. همین نماز اگر بخواهد پیاده بشود، چه کسی باید اقدام بکند؟ خود ما باید این کار را انجام بدهیم، یعنی صد در صد انجام آن دست خودمان است، تعدادی از افراد هستند که در طول عمر خود حتی یک بار هم سر بر سجده نگذاشته اند، حال با این وجود، تکلیف این حکم خداوند نیست؟ این حکم به قوت خود باقی است و تغییری نمی کند.
وی تصریح کرد: حاکمیت ولی فقیه جامع شرایط بر جامعه اسلامی که حکم خداوند است، در صورتیکه مردم اراده کنند، این حکم در جامعه پیاده می شود ولی اگر اراده مردم نباشد این حاکمیت شکل نمیگیرد. در مورد نبوت هم همینطور است، پیامبرگرامی اسلام(ص)، در مکه مبعوث شدند، ۱۳ سال تلاش کردند اما هیچ تغییری در جامعه صورت نگرفت و مردم در همان شرک باقی ماندند، حکم خداوند صادر شد و ایشان مهاجرت واجب کردند و به مدینه آمدند و مردم هم بیعت کردند و پای کار آمدند، آنگاه حکومت در همان سال اول شکل گرفت، مردم اراده کردند و حاکمیت پیاده شد. ۱۳ سال اراده مردم نبود و حاکمیت شکل نمیگرفت. در طول تاریخ، فقهای بزرگ زیاد داشتیم، اما چون جامعه هیچ وقت همراهی نکرد، لذا حکومت اسلامی هم شکل نگرفت و ولایت فقیه هم پیاده نشد. تا اینکه به عصر انقلاب اسلامی رسیدیم، این انقلاب بزرگ که بزرگترین انقلاب مردمی جهان نام گرفته، همه چیز را زیر و رو کرد و یک مرتبه همه پای کار آمدند، این نظام غیر از این نمیشد که پیاد بشود، چقدر گروهکهایی که در آن زمان بودند و هنگام رفراندوم جمهوری اسلامی تلاش کردند که مردم رأی «نه» بدهند، اما مردم اراده کردند و ۹۹٫۳ درصد شرکتکنندگان در همهپرسی، به نظام جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه رأی «آری» دادند. زمانی که مردم پای کار باشند این اتفاق می افتد. فکر نکنید نقش مردم فقط مربوط به ایران اسلامی می باشد، در همه جای دنیا اینگونه است، همین نظام های لیبرال دموکراسی، اگر مردم بخواهند آن نظام شکل می گیرد، اگر نخواهند آن نظامی که مورد نظر سیاستمداران آنجا است شکل نمیگیرد و چیز دیگری اتفاق می افتد. این خود مردم هستند که اراده میکنند و اتفاق میافتد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، خاطرنشان کرد: بنابراین، ولایت فقیه جامعشرایط در عصر غیبت، از جهت «ثبوت و تشریع» صد در صد برخاسته از حکم الهی است، اما همین ولایت در مقام «اِثبات و اقدام» صد در صد بر پایه اراده و خواست مردم استوار است. پس این شکلگیری حاکمیت صد در صد مردمی است و این افتخار ما است که بگوئیم عملیاتی کردن ولایت فقیه در متن جامعه اسلامی، صد در صد به اراده، رأی و انتخاب مردم بستگی دارد.
وی در توضیح واژه «مطلقه» در عبارت «ولایت مطلقه فقیه» گفت: مراد از «مطلقه» آن است که اختیاراتی که فقیه جامع شرایط برای اداره جامعه در عصر غیبت دارد همان اختیاراتی است که پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) در عصر حضور برای اداره جامعه داشتهاند؛ چه در اجرای دستورالعملهای اجتماعی و سیاسی اسلام و چه در ترجیح حکم الهیِ اهم بر حکم الهیِ مهم در مواقع «تزاحم» احکام الهی در مقام اجرا. یعنی اگر به جایی رسیدیم که نمی شود دو حکم را با یکدیگر اجرا کرد، فقیه جامع شرایط، اهم را اجرا و مهم را رها میکند.
دکتر کلانتری تصریح کرد: حکومت غیر از این هم نمیشود، یعنی زمانی که حکومت قرار است یک جامعه ای را اداره کند، نیاز به یک سلسله اختیاراتی دارد، هم پیامبر(ص) و ائمه(ع)، و هم ولی فقیه در عصر غیبت، به آن اختیارات نیاز دارند، این ها جزو مکانیزم های اداره جامعه و لازمه حکومت داری است که باید باشد. در جوامع شرک هم همین طور است، حاکمانی که در جوامع شرک هستند، در زمان اداره جامعه اگر بین دو بخش از مسائل تزاحم پیش آید، نمی شود هر دو را همزمان اجرا کرد، آن یکی را که مهم تر است انجام می دهند و دیگری را رها می کنند؛ این اقتضای حاکمیت است. وقتی به فضای حاکمیت سیاسی وارد می شویم باید همه مقتضیات این عرصه را با هم ببینیم.
تولیت حرم مطهر در توضیح واژه «فقیه» در عبارت «ولایت مطلقه فقیه» گفت: منظور از «فقیه» در اینجا، فقط آن اجتهاد مطلق نیست، بلکه مراد، اسلامشناس متخصصی است که افزون بر اجتهاد و عدالت مطلق و برخورداری از بالاترین سطح تقوای الهی، شجاع، مدیر و مدبّر و زمانشناس هم باشد. چراکه بحث حاکمیت سیاسی اداره جامعه اسلامی، در یک جهان پر پیچ و خم و پیچیده است که یک لحظه غفلت باعث از دست رفتن همه چیز می شود.
وی با بیان اینکه در همه حکومت های دنیا، برای کسی که قرار است در رأس اداره جامعه باشد، شرط این است که فضای سیاسی کشور خودش را بشناسند، گفت: یکی ار نوآوری های نظام ولی فقیه که جامعه امروز را مبهوت کرده، این است که همه شرایطی که در حکومت های جهان برای آن رأس حاکمیت مطرح می کنند، همه آن ها اینجا هست - اسلام شناس متخصص، مجتهد، مطلق - یعنی همین قید، ما را بین عصر جدید و قدیم گره می زند و حلقه وصل ایجاد میکند. در دنیای امروز دو نوع حکومت مشاهد می شود؛ نخست همین حکومت داعش و موارد مشابه آن است که به ظاهر ادعا می کنند که مسلمان هستند، اما کامل در جهان قدیم و در پوسته و ظاهر اسلام گیر افتاده اند. از طرف دیگر، حکومت های لیبرال را مشاهده میکنیم که کلاً بر سنت خط بطلان کشیده اند و این را هم با صدای بلند اعلام میکنند که عصر مدرن است و سنت قدیمی شده و سکولاریسم و لیبرالیسم را مطرح می کنند و میگویند فقط بر مبنای این اصول باید حکومت کرد. یکی اعلام می کند که فقط بر اساس سنت باید حکومت کرد و دیگری به آن هیچ اعتقادی ندارد و میگوید فقط مدرنیته میتواند حکومت کند، یکی افراط و دیگری تفریط میکند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی این است که ما هم سنت های ناب الهی را حفظ میکنیم و میگوییم حاکمیت قرآن و دین خدا، و هم با همه وجود به تمام پیشرفت های امروز بشری متعهد هستیم، بین این دو منافاتی نیست. اهلبیت علیهم السلام به ما نشان داده اند که میشود با حفظ تمام سنتهای الهی، همراه زمان حرکت کرد و پیش آمد و حتی جلو افتاد. همین اتفاقی که در جمهوری اسلامی افتاده و استکبار جهانی را بیچاره کرده است. آن ها برای طالبان نگران نیستند، خودشان آنها را کنار می گذارند و مجدداً بعد از سال ها آن را به کار می گیرند، همین طور در مورد داعش و عراق. آن حکومتی که ۴۵ سال است که استکبار با همه توان و ابزار خودش در مقابل آن می ایستد این نظام جمهوری اسلامی است، چرا؟ زیرا این نظام قطعاً برای فطرت های پاک جذاب تر است. در دنیای غرب، بسیاری از اندیشمندان و متفکرین سیاسی و اجتماعی فریادشان از اتفاقی که لیبرال دموکراسی بر سر مردم می آورد بلند است و یک جریان بازگشت در حال شکل گیری است؛ بازگشت به اصل و ریشه ها.
وی تصریح کرد: جمهوری اسلامی، یک نوع از حکومت، نظام سیاسی، ایده و اندیشه سیاسی را مطرح می کند که همزمان با اینکه دستی بر آسمان دارد یعنی وحی الهی و تک تک آیات، سیره و سنت پیامبر(ص) را جدی میگیرد، در عین حال خود را با شتاب به مرزهای دانش میرساند. این شیوه حکمرانی قطعاً برای افراد غربی هم بهتر است، یعنی میگویند ما همه پیشرفتها را میخواهیم، خب همه پیشرفتها در این حکومت وجود دارد، بیچارگی ما بخاطر این است که از سنت ها بریده ایم، حکومت اسلامی میگوید که به سنت ها برگردید و آنها را حفظ کنید، این بهترین نوع حکومت است. همانطور که مقام معظم رهبری(دام ظله) در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و فرمودند: «برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی مصرف و بی فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است». شعارها و آرمانهای این انقلاب، شعارها و آرمان هایی است که برای فطرت پاک بشر جذابیت دارد؛ فرا مرزی است و به ایران محدود نمیباشد و میتواند به همه جای دنیا صادر شود. لذا مشاهده میکنید بدون اینکه کسی تبلیغاتی انجام داده باشد، کنار کاخ سفید پرچم ایران برافراشته میشود یا عکس شهید سلیمانی بالا میرود، آن ها خودشان میگویند این همه دانشجویان دانشگاه ها که در آمریکا جمع شده اند و علیه نسلکشی صهیونیستها فریاد میکشند، این ها را آیت الله هدایت می کند، منظورشان مقام معظم رهبری(دام ظله) است. این در واقع، اعتراف به شکست میباشد؛ آیت اللهی که آن ها او را در سراسر جهان بایکوت خبری کرده بودند، حال در کنار کاخ سفید اتفاقات را مدیریت می کند، این هم از اعترافات خودشان است. این مدیریت فیزیکی نیست که کسی به آنجا رفته یا نماینده ای گذاشته باشد، نه؛ این پیام و آرمان های انقلاب اسلامی است که برای آن ها جذابیت دارد. در حالی که این افراد معترض را محاکمه می کنند، ولی باز هیچ تغییری حاصل نمی شود و روز به روز هم به تعداد آن ها افزوده میگردد.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با بیان اینکه فقیه جامع شرایط در عصر غیبت بر اداره جامعه اسلامی ولایت دارد، گفت: این ولایت، شش ویژگی و شاخصه اساسی دارد. نخست اینکه، فقط اوست که شرعاً از این حقّ برخوردار است که به اداره امور جامعه اسلامی بپردازد. این یک بحث خیلی مهم در علوم سیاسی است که حق حاکمیت به چه کسی متعلق است و کدام حاکم، حقانیت دارد. ما بر اساس نظریه ولایت فقیه می گوییم فقیه جامع شرایط. دوم اینکه، منشأ و سرچشمه این حق، حکم الهی است، یعنی همان تشریعی که در متن اسلام آمده است و با ادلّه مختلف عقلی، قرآنی و روایی به اثبات میرسد. همان طور که به «أَقِمِ الصَّلَاةَ»، اشاره شده، اینجا هم این را بیان می کند: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَوَهُمراكِعونَ»، «سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند»(آیه ۵۵ سوره مائده).
وی در توضیح دیگر شاخصه های ولایت فقیه جامع شرایط بر اداره جامعه اسلامی، گفت: سوم، غیر از او هیچ شخص دیگری شرعاً از حق حاکمیت برخوردار نیست. به عبارت دیگر سایر اشخاص و فقهای دیگر، شرعاً مکلّفاند فقط از تصمیمات اجتماعی، سیاسی این فقیه تبعیت کنند و منهای او هیچگونه حق حاکمیتی ندارند و اگر اقدام بکنند خلاف شرع است. چهارم، هرگونه تصمیم و یا اقدامی که او برای اداره جامعه اسلامی میگیرد باید در همان چارچوبی باشد که شرع مقدس اسلام تعیین کرده است و فراتر از آن مجاز به هیچ تصمیم وصدور حکمی نیست. مطلقه به این معنا نیست که اصلاً هیچ قید و بندی وجود ندارد، مطلقه یعنی برخورداری از همه آن اختیارات حکومتی و عندالزوم تزاحم ترجیح اهم بر مهم و تعطیل کردن مهم آن هم موقتاً، نه اینکه بخواهد حکم خداوند را تغییر بدهد، نمیگوید حکم خدا غلط است بلکه میگوید نمیشود اینجا اجرا کرد و موقتاً آن را اجرا نمیکنم. پنجم، ولایت شرعی او فقط به حوزه اداره جامعه اسلامی محدود میباشد و به هیچیک از حوزههای خصوصی شهروندان تسرّی نمییابد. حکومت مجاز به ورود به حوزه شخصی مردم نیست، مثلاً کسی که در خانه خود مشغول به خلاف است حکومت نمی تواند به آن ورود کند، مگر اینکه آن خلاف به گونه ای باشد که به جامعه تسری پیدا میکند و بحث اجتماعی پیش می آید؛ خانهی شخصی تا زمانی که شخصی است، هیچ حاکمیتی حق ورود ندارد اما اگر مرکز اشاعه گناه شد و جامعه را به فساد کشاند، آن زمان حکومت حق دخالت دارد، زیرا دیگر از حوزه شخصی خارج شده و به حوزه عمومی تبدیل شده است و با آن برخورد می شود. ششم اینکه، او در اداره جامعه اسلامی مبسوطالید است، بدین معنا که از همه اختیاراتی که حکومت و حاکم برای اداره جامعه لازم دارد برخوردار است و حتی آنجا که اجرای دو و یا چند حکم الهی به طور همزمان امکان اجرا ندارد میتواند برخی از احکام الهی را موقتاً تعطیل کند.
تولیت حرم مطهر در ادامه مرور مطالب جلسات پیشین، اظهار کرد: در دومین بخش مطالب جلسات گذشته، به بررسی ادلّه عقلی اثبات ولایت فقیه در عصر غیبت، پرداخته شد. در این بخش، چهار برهان عقلی را به بحث گذاشتیم که هر کدام به تنهایی برای اثبات اصل ولایت فقیه کافی بود. اینجا به اختصار «برهان سوم» را یادآوری میکنم.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در توضیح «برهان سوم» از ادله عقلی اثبات نظریه «ولایت فقیه» گفت: اين دليل از سه مقدمه تشكيل شده است که اگر این مقدمات به درستی مورد توجه قرار گیرند ما را به نتیجه مورد نظر خواهند رساند. به این سه مقدمهای که جای هیچگونه تردیدی در آنها نیست توجه کنید؛ مقدمه اول: به اعتقاد عموم مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، اسلام دين خاتم الهی است كه كليه قوانين و احكام آن جاودانه تا پايان عمر دنيا بر اعتبار خود باقي است. «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»، «امروز نااميد شدهاند آنانكه كافر شدهاند از دين شما! پس بنابراين از آنها مترسيد و از من بترسيد! در امروز من دين شما را براى شما كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و پسنديدم و راضى شدم كه إسلام دين شما باشد»( آیه ۳ سوره مائده).
«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا»، «محمّد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است»(آیه ۴۰سوره احزاب).
وی در توضیح مقدمه دوم، گفت: اسلام که دین کامل الهی است، یک بخش عمدهاي از قوانين و دستورالعملهاي قطعی آن، به صورت مستقيم و يا غير مستقيم به زندگي اجتماعي انسان، چگونگي اداره جامعه و تنظيم روابط اجتماعي، اقتصادي، حقوقی، سياسي و فرهنگي آدميان اختصاص دارد. احكام و قوانين حقوقي، جزايي، تجارت، ماليات، جهاد، دفاع، صلح، امر به معروف و نهي از منكر، قضاوت، انفال، اراضي و ... از اين قبيلاند. با توجه به جاودانگي اسلام، كليه اين قوانين نيز تا پايان عمر دنيا معتبر خواهند بود. امام خمینی(رحمت الله علیه) یک تعبیری دارند که می فرمایند: حدود یک درصد از دستورالعمل های اسلامی جنبه عبادی و اخلاقی صِرف دارد و مابقی همه جنبه اجتماعی دارد. اینجا مسیحیت نیست که همه جنبه اخلاقی داشته باشد، اینجا اسلام است و بخش عمده و وسیعی از آن جنبه اجتماعی دارد، همین اسلامی که دین جاودانه الهی است و با توجه به جاودانگي اسلام، كليه اين قوانين نيز تا پايان عمر دنيا معتبر خواهند بود.
«الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»، «منافقان آنانی هستند که نگران و مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید (برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهرهای رسد به آنها گویند: نه ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مؤمنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنان حکم کند، و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.»(آیه ۱۴۱ سوره نساء). تعداد کمی از کتب فقهی ما جنبه شخصی دارند و مابقی دارای جنبه اجتماعی و عمومی هستند.
وی در توضیح اجمالی مقدمه سوم از «برهان سوم» از ادله عقلی اثبات نظریه «ولایت فقیه» گفت: توجه به ماهيت اين گروه از احكام و قوانين و تحليل دقيق آنها اين حقيقت را در اختيار ميگذارد كه اجرايي شدن آنها در گرو تشكيل نظام سياسي و برپا شدن ساختار حكومتي معيني است كه سه خصوصیت داشته باشد؛ اولاً: مؤمن به اصل اسلام و جاودانگی آن تا پایان عمر دنیا باشد؛ زمانی که ما در کشور حکومت لیبرال ها را داشتیم، هم دولت بازرگان و هم دولت بنی صدر، بیان میکردند یک سری از احکام اسلام و آیات قرآن مناسب این دوره نیست و متعلق به عصر قدیم است و این آیه ها را کلاً حذف کنید، کسی که معتقد به کامل و جاودانه بودن اسلام نیست، نمی تواند در رأس حاکمیت باشد.
دکتر کلانتری در توضیح خصوصیت دومی که ساختار حكومت برای اجرایی شدن درست احکام و قوانین اسلام باید داشته باشد، گفت: حکومت باید اين بخش عمده از احكام اسلام را به درستي بشناسد؛ این شناخت، تنها با خواندن کتاب، حاصل نمیشود، چرا که احکام در اسلام دائماً در حال تغییر هستند؛
«وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ يَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَيءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيكُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ»، «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد»(آیه ۶۰ سوره انفال).
این یک حکم اجتماعی است و قطعاً بحث آمادگی دفاعی مطرح است، «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم»؛ بحث جنگ است، یعنی اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد آیا باید همیشه اسب های مخصوص جنگ را اضافه کنیم، نه؛ موشک و هواپیما هم لازم است، شاید یک روزی هم بمب هسته ای بشود «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ»؛ شاید یک وقتهایی قوه و تقویت بنیه دفاعی کشور، ساختن بمب هسته ای را اقتضا بکند؛ در این حکم، زمانه و نوع پیشرفت و تکنولوژی بشر، همه وجود دارد. بر اساس این آیه، لشکر سایبری و هوش مصنوعی هم لازم است. در جهانی که دائماً در حال تغییر و تحول است، اگر بخواهیم این آیه را عملیاتی بکنیم خیلی مسئله پیدا میکند. شناخت اسلام یعنی به این صورت، یعنی شناخت اجتهادی اسلام، یعنی شناخت اسلام به تناسب زمان، مکان و نسل ها، یعنی اسلام زنده.
وی در توضیح خصوصیت سومی که ساختار حكومت برای اجرایی شدن درست احکام و قوانین اسلام باید داشته باشد، گفت: ثالثاً، حکومت به اجراي دقيق آنها ملتزم باشد، اسير تمايلات باطل نشود و مقهور قدرتهاي طاغوتي قرار نگيرد. اجرا از همه موارد سخت تر است، ما قرار بوده فقط غنی سازی اورانیوم را داشته باشیم، چند سال است که با ما درگیر هستند، قصد داشتیم بخشی از «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ» را در حوزه غنی سازی اورانیوم اجرا بکنیم، ۲۰ سال است که با ما درگیر هستند، زمانی که قرار است حکم الهی به اجرا گذاشته شود، فریاد تمام دنیا بلند می شود، اجرا حساسترین نقطه کار است.
دکتر کلانتری تصریح کرد: نتیجه ای که از این سه مقدمه، إحصاء میشود این است که ابديت و جاودانگي احكام و قوانين اجتماعي، سياسي و فرهنگي اسلام، عقلاً در گرو تشكيل نظام سياسي و دستگاه حاكميتي خاصي است كه از سه ركن ایمان به اسلام، شناخت دقيق احكام الهي اجتماعی آن و التزام عملي به همه آنها برخوردار باشد. چنين حاكميتي در عصر غيبت جز با محوريت فقيه عادل، پرهيزگار، زمانشناس و مدير و مدبر و شجاع امكان پذير نميباشد.( بنگريد به: امام خميني، كتاب البيع، ج۲، ص۶۱۹ و ولايت فقيه، صص۲۹و۳۰). اگر بخواهیم به سه مقدمه ای که بیان شد، متعهد باشیم، نتیجه آن تشکیل همین حکومت اسلامی با فقیه جامع شرایط در عصر غیبت است. همین جمله که امام(رحمت الله علیه) در اول کتاب ولایت فقیه بیان کرده است که ولایت از لوازم اعتقاد به اسلام است، اگر کسی اسلام را به درستی قبول کرده باشد، ولایت فقیه را بدون چانه زنی میپذیرد.
وی به سومین بخش از مطالب جلسات پیشین «ولایت فقیه» اشاره کرد و گفت: سومین بخش به «بررسی ادلّه قرآنی ولایت فقیه در عصر غیبت»، اختصاص داشت. در این بخش، هفت دسته از آیات قرآن کریم به بحث گذاشته شد و چگونگی استدلال به آنها به روشنی تبیین گردید.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در ادامه به موضوعات بررسی و تبیین شده در بخش چهارم از سلسله «ولایت فقیه»، اشاره کرد و گفت: در این بخش، به بررسی «ادلّه روایی ولایت فقیه در عصر غیبت»، پرداخته شد و چند دسته از روایات مورد بررسی قرار گرفتند. در دسته نخست، پنج روایت شامل «مقبوله عمر بنحنظله»، «توقیع امام عصر(عج) خطاب به اسحاق بنیعقوب کلینی»، «صحیحه ابو خدیجه»، «حدیث فضل بن شاذان نیشابوری» و «سخن امام علی (ع) در خطبه ۱۷۳ نهجالبلاغه»، مورد بررسی قرار گرفتند. در دسته دوم، هفت روایتی که فقیهان و عالمان دین را به عنوان خلیفه رسولالله، امین پیامبران و حصار اسلام معرفی کردهاند، تبیین شدند. دسته سوم شامل شش روایتی بودند که به تبیین شرایط و اوصاف حاکم مشروع در نگاه اسلام پرداختهاند. در دسته چهارم نیز، هفت روایات که مؤمنان را از پذیرش حاکمیتِ حاکمان جور به شدت پرهیز دادهاند، مورد بررسی و تبیین قرار گرفتند. حاکمان جور بر اساس این روایات همان حاکمانی هستند که از ناحیه خداوند اذن ولایت و حاکمیت ندارند.
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هماکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش میگردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم علاقهمندان، بهویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل میآید.