سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 222174
تاریخ انتشار: 1403/06/15
در هفتاد و چهارمین جلسه از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، عنوان شد؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر کلانتری: هیچ شخص و قدرتی نمی‌‌تواند فراتر از شریعت اسلامی، انسان‌‌ها را از حق آزادی خدادادی محروم کند/ / جنایات رژیم صهیونیستی، برمبنای جهان‌بینی لیبرالیستی است

HyperLink

تولیت حرم مطهر: بر اساس «جهان‌بینی اسلامی» شهروندان فقط از آزادی خدادادی در چارچوب شریعت اسلامی برخوردارند و این شریعت و دستورالعمل‌‌های برخاسته از شریعت اسلام است که می‌‌تواند حدود و مرزهای آزادی را تعیین و به اجرا بگذارد. هیچ شخص و قدرتی نمی‌‌تواند فراتر از شریعت اسلامی، انسان‌‌ها را از حق آزادی خدادادی محروم کند و یا آنکه به اسم آزادی، مرزهای شریعت را زیر پا بگذارد.

 

امروز پنج‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در هفتاد و چهارمین جلسه «جهاد تبیین» و پنجاه و ششمین جلسه از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، که در سالن شهید آیت الله دستغیب حرم مطهر برگزار گردید، به بررسی «جهان‌بینی اسلام و نظام سیاسی مبتنی بر آن» پرداخت.

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در ابتدای این جلسه، ضمن تبریک حلول ماه ربیع الاول و آرزوی قبولی عزاداری‌های محرم و صفر به درگاه خداوند متعال گفت: آیین اسلام یک منظومه به هم پیوسته است؛ یعنی احکام و دستورات العمل‌های آن، مرتبط به هم و متصل به یک منظومه اصلی است که ستون فقرات آن توحید می باشد. این میلیون ها حکم و دستورالعمل، حتی مستحبات، مکروهات و مباحات، یک شبکه به هم پیوسته می‌باشند که انتهای همه آن‌ها خداوند است. مبداء و منتهای هستی، خداوند می‌باشد، این آیین اسلام است، همان اسلام نابی که پیامبران الهی از حضرت آدم تا حضرت خاتم، مبلغ این آیین توحیدی بودند که به تناسب مقتضیات زمان و مکان، کامل تر شده است، نه به این معنا که گذشته ها سلب شده است، نه بلکه زمان باعث تکمیل شریعت شده است، تا به این آیه می رسیم:

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»؛ «امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم»(آیه ۳ سوره مائده).

 

عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، خاطرنشان کرد: این نکته ای است که باید به دقت مورد توجه یک فرد مسلمان قرار بگیرد. در رفتار هم، اسلام همین را از ما خواسته است، اینطور نیست که ما در هر گوشه ای یک کاری انجام بدهیم بدون اینکه توجهی به ریشه، ارتباطات و آثار آن داشته باشیم، هرجا هرکاری انجام می دهیم، هم‌زمان یک ارتباطی هم با توحید و خدا پیدا می کند. از جمله در مبحث حکومت؛ که یکی از مهم‌ترین ابعاد زندگی بشر است. در قدیم تقریباً نیمی از کشور را روستاها تشکیل می‌دادند که به کلی بدون امکانات بودند، توسط یک خان اداره می‌شدند و به معنای واقعی کلمه، ملوک الطوایفی بودند. شاید اگر آن زمان گفته می‌شد که یک حکومت لازم است، فرد  روستایی برایش این سوال پیش می آمد که منظور چیست، ما که کاری به حکومت نداریم و همه کارهای خودمان، دست خودمان است، پس حکومت برای چیست؟! در آن ها هیچ احساس نیازی به حکومت وجود نداشت، یعنی هیچ دلیل وجود نداشت که کسی از بیرون روستا بیاید و در کار روستا دخالت کند، هیچ کسری وجود نداشت که کسی بخواهد آن را جبران کند.

وی ادامه داد: در حال حاضر همه جهان از این مرحله عبور کرده است، یعنی حتی عقب افتاده ترین کشورهای جهان هم به یک شکلی به حاکمیت وصل شده اند و به آن نیاز پیدا کرده اند. دنیای جدید، همه‌ی انسان‌های کره خاکی را به صورت یک شبکه به هم متصل کرده است و کسی نمی‌تواند بگوید که به آن نیاز ندارد، در این شرایط، خیلی از مسائل جامعه دست حکومت است، حتی بخش عمده ای از مسائل مربوط به فردی که در روستا هم زندگی می‌کند دست حکومت است. آب، برق، گاز، تلفن، آموزش و ...، همه به حکومت وصل شده، که در گذشته اینگونه نبوده است.

 

تولیت حرم مطهر با بیان اینکه حکومت یک بخش عمده از زندگی بشر امروز است، گفت: سوال این است که جایگاه این بخش عمده در آن شبکه وسیع احکام الهی کجاست؟ آیا به توحید وصل می‌باشد یا خیر؟ حتی آن لقمه نانی که می‌خوریم، حلال و حرام بودن آن، این وصل به توحید است؟ غالباً جان، مال، آبرو، حیثیت و ناموس مردم دست حکومت است، آیا این هم به توحید وصل است یا خیر؟ آنچه در این دوره جدید سلسله مباحث «ولایت فقیه» مدنظر بنده می باشد بررسی زیر ساخت های نظریه ولایت فقیه می باشد، در این بخش از مباحث، تلاش خواهیم کرد که به تبیین اصول جهان‌‌بینی اسلام بر اساس آیات قرآن بپردازیم و رابطه این اصول را با نظریه ولایت فقیه تبیین کنیم. ارزش این کار در این است که در ضمن مباحث ولایت فقیه مروری خواهیم داشت بر اصول جهان‌‌بینی اسلام که در این عصر پرمخاطره که بسیاری از اصول و ارزش‌‌های اسلام مورد هجوم دشمنان قرار دارد، بسیار ضروری و لازم خواهد بود.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در ادامه به تعریف معنا و مفهوم «جهان‌‌بینی» پرداخت و گفت: جهان‌‌بینی، یعنی نگاه، بینش و برداشت یک انسان از جهان هستی. به عبارت دیگر جهان‌‌بینی عبارت است از نوع نگاه انسان به حقیقت جهان، اینکه جهان فقط یک مجموعه مادی صِرف است، یا یک مجموعه فرامادیِ صرف، و یا نه تلفیق و ترکیبی است از ماده و فراماده؛ اینکه جهان یک موجودی است که بر اساس یک تصادف به وجود آمده، و یا آنکه جهان مخلوق خالقی عالِم، قادر و حکیم است.

 

وی اظهار کرد: در تاریخ فلسفه غرب، برخی از  فلاسفه از  قبل از میلاد حضرت مسیح علیه السلام، معتقد بودند که تمام چیزهای مادی که ما مشاهده می کنیم، نمودی از هستی است، هستی فراماده است؛ این ها «مُثُل» است که افلاطون آن را بیان کرده است، تمام مکان‌ها، طبیعت‌، آدم‌ها، فضا و اشیاء، هیچ کدام حقیقی نیستند، پس این ها چه چیزی هستند؟ می‌گوید: این‌ها سایه‌های آن حقایق هستی می‌باشند و بیان می‌کند که حقیت هستی «مُثُل» است، همین کارهای روزمره ای که ما انسان ها انجام می‌دهیم، سایه های حقایق هستند نه خود حقیقت، که «مُثُل» افلاطونی دقیقاً این را بیان می‌کند.

دکتر کلانتری ادامه داد: افلاطون قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) بوده است، همین طرز تفکر ادامه پیدا کرده و در تاریخ فلسفه غرب وجود دارد. کتاب «تاریخ فلسفه غرب»، اثر کاپلستون، چندین جلد دارد که فلسفه غرب را کامل بحث کرده است. چکیده آن در کتاب دنیای صوفی (یک رمان فلسفی اثر یوستین گردر نویسنده نروژی که چاپ اول آن در سال ۱۹۹۱ میلادی منتشر شد) که تاریخ فلسفه غرب را در قالب رمان بیان کرده، آمده است ولی باز هم بسیار سخت می‌باشد، یک بینشی در دنیا وجود دارد که معتقد است، حقیقت جهان، فرامادی است نه مادی؛ یک نگاه هم نگاه جامع‌نگر می باشد؛ که معتقد است جهان ترکیبی از ماده و فراماده است. بنابراین «جهان‌بینی» یعنی نگاه و نگرش ما به جهان و تلقی ما از دنیا، بعضی وقت ها از کسی می پرسیم شما چه نوع جهان‌بینی دارید؟ یک زمانی هم این سوال پیش می‌آید که این مکتب چه نوع جهان‌بینی دارد؟ جهان‌بینی‌های متعددی داریم جهان‌بینی اسلام، لیبرالیسم، کمونیسم، هندوئیسم و مکاتب مختلف.

 

عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در ادامه «اصول و باورهای اساسی در جهان‌‌بینی اسلام» را بیان کرد و گفت: در جهان‌‌بینی اسلام، هفت اصل از باورهای اساسی و غیر قابل خدشه به شمار می‌‌آیند که نه فقط ذهن و ضمیر مؤمنان، که متن زندگی و فرهنگ و تمدن جوامع اسلامی را به روشنی تحت تأثیر خود قرار داده‌‌اند. طبق نخستین اصل، «الله» یگانه خالق، مالِک، مدبِر، ولیّ و محور هستی و آغاز و انجام جهان است؛ و هیچ موجود دیگری در آفرینش، مالکیت، حیات‌‌بخشی، تدبیر و ولایت بر هیچ بخشی از جهان، شریک و همتای او نمی‌‌باشد، که این در واقع همان اصل توحید است.

«اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»، «خدا آفریننده هر چیز است و بر هر چیز هم او نگهبان است»(آیه ۶۲ سوره زمر).

وی با بیان اینکه اصل توحید، اصلی‌ترین اصل در جهان بینی اسلام و قرآن است، خاطرنشان کرد: اگر اعتقادات انسان درست شکل گرفته باشد، اصل توحید در همه حرکات و سکنات انسان حضور دارد، ما خودمان هم باید از این اصول متاثر باشیم فقط صرف گفتن و شنیدن نباشد؛ وقتی گفته می‌شود هیچ موجود دیگری در آفرینش، مالکیت، حیات بخشی، تدبیر و ولایت بر هیچ بخشی از جهان، همتای خداوند نیست، دقیقاً می گوئیم:

«وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ»؛ «در صورتی که شما و آنچه (از بتان) می‌سازید همه را خدا آفریده»؛ (آیه ۹۶ سوره صافات).

«هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرٌ وَمِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»؛ «اوست خدایی که شما را آفرید، باز شما بندگان، فرقه‌ای کافر ناسپاس و بعضی مؤمن خداشناس هستید و خدا به هر چه کنید کاملاً بیناست» (آیه ۲ سوره تغابن). این‌ها باید تبدیل به باور شود، هم خودمان و هم کارهایمان همه از طرف خداوند است، همین کارهای ساده و روزمره ای که ما انجام می دهیم از جمله حرف زدن، تکان دادن دست ها و ... همه را خدا خلق کرده است.

«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ  وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا  إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»؛ «(ای مؤمنان) نه شما بلکه خدا کافران را کشت و (ای رسول) چون تو تیر (یا خاک) افکندی نه تو بلکه خدا افکند (تا کافران را شکست دهد) و برای آنکه مؤمنان را به آزمونی نیکو از سوی خود بیازماید، که خدا شنوا و داناست»(آیه ۱۷ سوره انفال). در نگاه توحیدی، این‌ها همه کار و فعل خداوند است. هم این ذهن تیز و فعال بشر را خدا خلق کرده و هم آن چیزی که از آن تراوش می‌کند؛ مانند کامپیوتر، برنامه نویسی، هوش مصنوعی و ... همه از خداوند است. نگاه توحیدی اینگونه است.

 

تولیت حرم مطهر در توضیح دومین اصل از اصول «جهان‌‌بینی اسلام»، گفت: هستی محدود به جهان ماده نیست، بلکه جهان‌‌ها و موجودات فراطبیعی نیز در عرض جهان ماده وجود دارند. جهان آخرت جهان باقی و مرکز محاسبه همه اعمال فردی و اجتماعی آدمیان و محل زندگی جاودانه انسان‌‌هاست، که این در واقع همان اصل معاد است.

وی تصریح کرد: اصلاً امکان ندارد کسی به جهان‌بینی اسلام اعتقاد داشته باشد اما به غیب معتقد نباشد، زیرا در جهان‌بینی اسلامی، این یک اصل است. موجودات و جهان فرامادی خیلی بیشتر از موجودات و جهان مادی هستند و اکثریت با آنها است؛ مانند جن، فرشته و ارواح. کل انسان‌های روی زمین، حدود ۸ میلیارد هستند، به تصریح قرآن برای هر انسان دو فرشته وجود دارد، با توجه به جمعیت انسان، در حال حاضر ۱۶ میلیارد فرشته مشغول بکار هستند، از تعداد جن‌ها اطلاعی نداریم، خلقت جن قبل از انسان می‌باشد و نمی دانیم جمعیت آن ها چقدر است، در مورد ارواح هم همین‌گونه است، نمی دانیم چقدر روح در جهان وجود دارد. جهان های فراطبیعی ملکوت، عالم امر، عالم ارواح و جهان های متعدد فراطبیعی از جمله برزخ. در همین لحظه ای که ما اینجا هستیم انسان‌های بسیاری در برزخ حضور دارند، که آنجا عالم ارواح می‌باشد، و البته جهان آخرت. یک بخشی از جهان‌بینی انسان مسلمان این است، حال این نگاه را در کنار آن نگاه مادی بگذارید که تمام هستی را در یک زندگی مادی خلاصه می‌کند، آثار این دو جهان‌بینی، زمین تا آسمان فرق دارد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه، در توضیح سومین اصل گفت: اسلام به عنوان دین خدا که با دریافت، ابلاغ و تبیین معصومانه وحی توسط پیامبران الهی بر آدمیان عرضه شده و با بعثت آخرین پیامبر خدا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به کمال رسیده است، یگانه آیین و دستورالعمل راستین برای سعادت دنیا و آخرت انسان‌‌هاست و هر قانون دیگری که برخاسته از شریعت اسلامی و متکی برآن نباشد، دارای اعتبار و ارزش نیست.

وی ادامه داد: یک بخشی از جهان بینی ما در حوزه آگاهی و شناخت‌ها می باشد، ما مسلمان‌ها معتقد به این هستیم که دین خاتم با بعثت آخرین پیامبر به کمال رسیده و این دین تا پایان دنیا اعتبار دارد.

«وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»؛ «هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست، و او در آخرت از زیانکاران است» (آیه ۸۵ سوره آل عمران).

 

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در مورد اصل چهارم گفت: طبق این اصل، اسلام به عنوان دین کاملِ الهی، حاوی همه دستورالعمل‌‌های مورد نیاز آدمیان اعم از فردی و اجتماعی تا پایان عمر دنیا است و هیچ عرصه‌‌ای از نیازهای بشر را بی‌‌پاسخ نخواهد گذاشت.

وی تصریح کرد: وقتی می گوئیم اسلام دین کامل الهی است، یعنی این که ما در هر عرصه ای نیاز و سوال داشته باشیم، پاسخگو می‌باشد و سراغ دیگر مکاتب نمی‌رویم و دست انسان مسلمان به لحاظ دستورالعمل و قانون پر است و نیاز ندارد که بخواهد از یک مکتب و آیین دیگر استقراض کند و دنبال برطرف کردن نیاز خود باشد. اگر هم فردی مسلمان به سمت دیگر مکاتب برود به این دلیل است که یا هنوز این چارچوب را باور نکرده و یا اینکه دستورالعمل ها را از این مخزن الهی استنباط نکرده است. به عنوان مثال، بعضی از افراد می‌گویند اسلام دین کامل است اما نظام اقتصادی ندارد و خودشان را راحت می‌کنند. اگر ندارد پس چرا می‌گوییم دین کامل؟ خب این یک پارادوکس می‌شود! بخش عمده زندگی بشر مسائل اقتصادی آن است، اگر اسلام، نظام، چارچوب و حرفی برای گفتن در این حوزه ندارد، پس چگونه می‌توان گفت دینی کامل است؟ باید اعتراف کنیم که ما از این منبع غنی و بی پایان الهی، نیازهایمان را استخراج نکرده ایم و یا فرصت و انگیزه آن را نداشته ایم یا اینکه مانعی بر سر راهمان وجود داشته و دنبال استخراج نیازهایمان نبوده ایم.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در توضیح اصل پنجم گفت: در جهان بینی ناب اسلامی، انسان به عنوان اشرف مخلوقات و احسن مخلوقین، از جایگاه خاصی در هستی برخوردار است، سیر معنوی و رساندن انسان به بالاترین مدارج کمال و قُرب الهی، همواره از اصلی‌‌ترین محورهای آموزه‌‌های وحیانی و تلاش‌‌های انبیاء و اولیاء الهی و اسلام راستین، به‌‌شمار آمده است.

«فتبارک اللّه احسن الخالقین»؛ «پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است »(آیه ۱۴ سوره مومنون).

وقتی که خدا از خلقت انسان حرف می زند و بعد از آن می‌گوید «فتبارک اللّه»؛ یعنی زمانی که خدا در مورد انسان شد احسن خالقین، انسان می شود احسن مخلوقین. ما در جهان‌بینی اسلام معتقد هستیم که انسان خودش هدف آفرینش است؛ یعنی همه پیامبران، اولیاء و همه موجودات جهان در کار هستند تا انسان به کمال خود برسد، به عبارت دیگر، اگر انسان به کمال برسد همه هستی به هدف رسیده است. تا این حد جایگاه انسان مهم است، اگر انسان در مسیر استکمال اختیاری گام بردارد و به مقام قرب الهی نزدیک بشود یا برسد، به این معنا است که همه هستی به هدفش رسیده است. تمام هستی درکار هستند تا این گل سرسبد آفرینش بتواند مسیر خود را خوب طی کند، اینقدر انسان جایگاه دارد که طبق آیات قرآن، حامل بار گران امانت الهی می‌شود. این یک بخشی از نگاه ما به جهان هستی است و با اومانیسم غربی فرق دارد، ما هرچه محوریت انسان را مطرح می کنیم، اومانیسم غربی به عکس، انسان را به سمت انحطاط، بدبختی و مادی‌گرایی حرکت می‌دهد.

 

تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، پیرامون ششمین اصل گفت: ولایت وحاکمیت بر شئون مختلف زندگیِ فردی و اجتماعی آدمیان، اولاً و بالذّات از آن خداوند است که خالق و مالک حقیقی جهان و انسان است و هرگونه ولایت و حاکمیتی که توسط انسان‌‌ها به انجام می‌‌رسد، چه در حوزه فردی و چه در حوزه اجتماعی، در صورتی مشروع و معتبر است که متصل و متکی به ولایت و حاکمیت خداوند باشد.

وی اضافه کرد: به عنوان مثال کل یک ملک متعلق یک نفر است، هرکس بخواهد کل این خانه یا حتی گوشه ای از آن را بگیرد باید به اذن صاحب آن باشد، این مالکیت، حقیقی و متعلق به خدا است، چرا؟ زیرا سازنده و مالک آن خودش می‌باشد، ولایت آن هم حقیقی است، زیرا هرچه هست، ساخته خودش می‌باشد پس هرکس بخواهد به گوشه ای از آن دست بزند باید از صاحب حقیقی آن اجازه بگیرد، اگر بخواهد مالک هم بشود، به اذن الله است، ما هرچه داریم و مالک هستیم به اذن الله است، مالک لباس‌هایمان هستیم آن هم به اذن الله، یعنی حلال بودن آن را خداوند گفته است و می‌توان از آن استفاده کرد، آن جایی هم که گفته حرام است، ما مالک آن نیستیم. چه بخواهد بردارد و یا بخواهد تصرف بکند، باید به اذن ولی و مالک اصلی باشد، زیرا این نوعی ولایت است. این هم یک بخش از تفکر و جهان بینی ما است. در تفکر جهان بینی اسلامی قطعاً حاکمیت، مالکیت و  ولایت بر همه هستی با همه اجزای آن از جمله بر انسان، ویژه خداوند است، حاکمیت بالذات، ولایت بالذات و مالکیت بالذات حقیقی، اگر به ما بدهند اعتباری می‌شود، یعنی موقتاً به ما داده شده است ولی باید به اذن الله باشد هیچ راه دیگری ندارد، اگر به اذن الله نباشد ما حتی همان مالک اعتباری هم نیستیم و حق تصرف آن را هم نداریم.

 

تولیت حرم مطهر در توضیح هفتمین اصل از اصول «جهان‌‌بینی اسلام»، گفت: شهروندان فقط از آزادی خدادادی در چارچوب شریعت اسلامی برخوردارند و این شریعت و دستورالعمل‌‌های برخاسته از شریعت اسلام است که می‌‌تواند حدود و مرزهای آزادی را تعیین و به اجرا بگذارد. هیچ شخص و قدرتی نمی‌‌تواند فراتر از شریعت اسلامی، انسان‌‌ها را از حق آزادی خدادادی محروم کند و یا آنکه به اسم آزادی، مرزهای شریعت را زیر پا بگذارد.

وی تصریح کرد: بشر مخلوق خدا است، وقتی می‌گوئیم شریعت اسلامی می‌تواند برای آن حدود بگذارد، یعنی خود خدا به عنوان خالق بشر می‌تواند تعیین کند که انسان کجا برود و چه کارهایی را انجام بدهد. حدود آزادی را شریعت معین می کند، یعنی خدایی که خالق بشر است و این همه پیامبر و کتاب و وحی فرستاده تا این بشر به تکامل برسد، همان خدا می تواند مرز مشخص بکند. اما مرزهای آزادی را در فرهنگ غرب، فقط قانون می‌تواند مشخص و محدود بکند، قانون از نظر لیبرالیسم یعنی چه؟ یعنی آن چیزی که اکثریت پارلمان به آن رأی داده است، کدام پارلمان؟ آیا آنجا اصل خدا حاکم است؟ خیر، اصل اومانیسم حاکم می باشد.

دکتر کلانتری با بیان اینکه نقطه مقابل جهان‌بینی اسلام، جهان‌بینی لیبرالیسم است، گفت: همه جنگ، بین این دو جهان‌بینی است، یعنی هرچه اسرائیل بمباران و جنایت می‌کند، بر مبنای همین جهان بینی است، نمود این دو تفکر کاملاً قابل مشاهده است. علی الدوام پرچمداران اصلی لیبرالیسم غربی فریاد می‌زنند که اسرائیل حق دفاع از امنیت خودش را دارد که این بر پایه تفکر جهان بینی لیبرالیسم است. پس فلسطین چه می شود؟ از نظر آنان حق ندارد از خود دفاع بکند، چرا؟ چون پارلمان اروپا اینگونه رای داده است و قانونی است که آن ها وضع کرده اند، پس خدا چه می شود، آیا خدا راضی است؟ می‌گویند مگر شما متحجر هستید که از خدا نام می برید، کلاً خدا را کنار بگذارید. تمام دعوا بین این دو جهان‌بینی است. به عبارت دیگر، این جنگِ جهان بینی‌ها است، که خودش را بر روی زمین اینگونه نشان می‌دهد. یعنی شورای امنیت صد در صد مدافع اسرائیل و اوکراین می‌شود، خیلی عجیب است دوتا جنگ است، که این جا همه روسیه را زیر سوال می برند که به اوکراین حمله کرده است و از طرف دیگر فلسطین را می‌کوبند، زمانی که جهان بینی‌ها روی زمین می آیند می‌شود همین وضع موجود، طوری که حتی متفکرین خود آن ها به این دوگانگی معیارها در حقوق بشر اذعان و اعلام می‌کنند که نمی‌شود اینگونه رفتار کرد، بحث حقوق بشر را یا باید برای همه مطرح کنیم یا برای هیچکس عنوان نشود، حقوق بشر را در  جنگ روسیه یک نوع بیان می‌کنند و ضد آن را در مورد فلسطین مطرح می‌کنند.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، پس از توضیح اصول هفت‌گانه «جهان‌بینی اسلامی»، خاطرنشان کرد: بی‌‌گمان نظام سیاسی برآمده از این جهان‌‌بینی، از آن جهت که می‌‌خواهد برپایه اسلام راستین، اِعمال حاکمیت کند و در تنظیم روابط اجتماعی شهروندانِ خود که معتقد و پای بند به این جهان‌‌بینی هستند، بر مبنای شریعت اسلام دخالت کند، حدود و مرزهای مشخصی را برای آزادی شهروندان جامعه وضع نماید و در نهایت سعادت دنیا و آخرت انسان‌‌های تحت حاکمیت خود را تضمین نماید، لذا باید مشروعیت خود را از ناحیه خداوند دریافت نماید، دین خدا را مبنای اقدامات خود قرار دهد و در چارچوب شریعت اسلامی به برآوردن حقوق و آزادی‌‌های مشروع شهروندان اقدام نماید. بر پایه این جهان‌‌بینی، هیچ نظام سیاسی، و حاکمیت و ولایت هیچ شخصی و در هیچ حوزه‌‌ای منهای حاکمیت خداوند، از مشروعیت برخوردار نخواهد بود.

 

وی اظهار کرد: ما وقتی بر اساس جهان‌‌بینی اسلامی حرکت می کنیم، نه فقط نظام سیاسی ما شکل خاصی می‌گیرد، بلکه نظام تربیتی، آموزشی و نظام اقتصادی ما هم شکل خاص به خود می‌گیرد. در نظام دفاعی یک مرتبه ولی فقیه اعلام می‌کنند که ساختن بمب اتم حرام است و این یک شکل خاصی از نظام دفاعی است، حتی معنای کلمات هم عوض می‌شود. سیاست در این نظام یک تعریف خاص و در جهان‌‌بینی لیبرالیسم یک معنای دیگری دارد. سیاست در لیبرالیسم یعنی شیطنت و فریبکاری، و به تعبیر امام(رحمت الله علیه) یعنی پدر سوخته بازی. زمانی که برای بار اول امام(ره) را دستگیر کرده و ایشان در زندان بودند، پاکروان رئیس وقت ساواک، آمد و به ایشان گفت که حیف شما نیست؟ سیاست یعنی پدر سوخته بازی و شیطنت، شما برای چه در سیاست دخالت می‌کنید؟ امام(قدس سره) در پاسخ گفتند: «سیاست به این معنایی که شما می‌گویید ‏مال شماست»، ما پیگیر سیاست دیگری هستیم. حاکم طبق نظام‌های لیبرالیستی، در نظر اکثر مردم جهان یعنی یک آدم خون‌خوار، مشروب‌خوار و سرمایه‌دار با کلکسیونی از ماشین‌های مختلف، مانند رئیس‌جمهورهای آمریکا که جزو کلان سرمایه‌داران غربی هستند، اما در جهان‌بینی اسلامی، حاکم یعنی زاهدترین، با تقواترین و پاک‌ترین انسان‌ها، که می شود پشت سر این حاکم نماز خواند، که جداً انسان لذت می برد. در آن جهان‌بینی اگر حاکم، مشروب‌خوار و غمارباز نباشد نمی‌تواند حاکم باشد، ولی در جهان بینی اسلامی، حاکم می شود امام معصوم، کامل‌ترین انسان عصر خودش. در این دو جهان‌بینی همه چیز فرق دارد. کلمات، مفاهیم، نظام‌ها، حکومت و حتی قوانینی که وضع می شود با یکدیگر صد و هشتاد درجه فرق دارند، مثلاً در جهان‌بینی لیبرالیسم، هم جنس‌بازی تصویب می‌شود ولی در جهان‌بینی اسلامی، ضد آن تصویب می شود.

 

وی اضافه کرد: افزون بر این، بر مبنای همین جهان‌‌بینی، نه فقط نظام سیاسی شکل و ساختاری دیگر پیدا می‌‌کند، که حتی برخی از اصطلاحات مرتبط با حوزه حکومت نیز تعریفی دیگر پیدا می‌‌کنند. از باب مثال، تعریفی که امام خمینی(قدس سره) از واژه «سیاست» عرضه می‌‌کنند هم عرصه حیات مادی و هم عرصه حیات معنوی و به تعبیر دیگر هم حیات دنیایی و هم حیات اخروی شهروندان را شامل می‌‌شود: «انسان یک بُعد ندارد، جامعه هم یک بُعد ندارد، انسان فقط یک حیوانی نیست که خوردن و خوراک همه شئون او باشد. سیاست‌‌های شیطانی و سیاست‌‌های صحیح (اگر هم باشد) امّت را در یک بُعد هدایت می‌کند و راه می‌برد و آن بُعد حیوانی است. بعد اجتماع مادی است و این سیاست یک جزء ناقصی از سیاستی است که در اسلام برای انبیا و برای اولیا ثابت است. آنها می‌خواهند ملت را، ملت‌‌ها را، اجتماع را، افراد را هدایت کنند، راه ببرند در همه مصالحی که از برای انسان متصور است، از برای جامعه متصور است. همانی که در قرآن «صراط مستقیم» گفته می‌شود: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمْ»، ما در نماز می‌گوییم. ملت را، اجتماع را، اشخاص را راه ببرد به یک صراط مستقیمی که از اینجا شروع می‌شود و به آخرت ختم می‌شود. الی‌‌الله است. سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد، و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست»( صحیفه امام، ج13، ص432).

 

دکتر کلانتری، خاطرنشان کرد: این در حالی است که بر مبنای جهان‌‌بینی لیبرالیسم «سیاست» فقط جنبه مادی و حیات دنیایی انسان را شامل می‌‌شود، یعنی همان بُعد حیوانی انسان که هیچ ارتباطی با عرصه حیات اُخروی و ابعاد معنوی انسان نخواهد داشت.

 

تولیت حرم مطهر، در پایان اظهار کرد: بحث امروز، نقطه آغاز است، اِن شاءالله بتدریج مباحث را جلو می بریم و ارتباط آن را با «نظریه ولایت فقیه» بیان می‌کنیم.

شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هم‌اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می‌گردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

 علاقه‌مندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.

از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می‌آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر




گزارش های تصویری


جست و جو در سایت