امروز پنج شنبه، یکم آذر ۱۴۰۳، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در جلسه هشتاد و دوم «جهاد تبیین» و پنجاه و نهم از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، که در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار گردید، در ادامه تبیین «اصل توحید»، به بررسی «آثار توحید در ذهن و زندگی فردی و اجتماعی انسان» پرداخت.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در ابتدای این جلسه اظهار کرد: در دو جلسه گذشته در ادامه بحث توحید به عنوان اصلیترین زیرساخت جهانبینی قرآنی و پایه سایر اصول و فروع اسلام، به تبیین این مطلب پرداختیم که تفاوت میان «ولایت الله» با «ولایتهای مشروع دیگر» این است که ولایت الله از نوع «ولایت حقیقی»، یعنی ولایت خالق و مالک و مدبر هستی بر هستی است.
وی با بیان اینکه ولایت حقیقی یعنی ولایتی که مُوَلّی عَلَیه، منهای ولی، هیچ وجود و حیاتی نمیتواند داشته باشد، گفت: ما و جهان هستی، مُوَلّی عَلَیه «الله» هستیم و خدا ولی ما است و بدون «الله» نمیتوانیم وجود خارجی داشته باشیم و حیات و ممات ما و جهان هستی، وصل به ولی میباشد و هرچه داریم از ناحیه «الله» است و از خود استقلالی نداریم.
«اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»، «خدا آفریننده هر چیز است و بر هر چیز هم او نگهبان است»، (آیه ۶۲ سوره زمر).
«اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ»؛ « اللّه خدايى است كه هيچ خدايى جز او نيست. زنده و پاينده است»، (آیه ۲۵۵، سوره بقره).
عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، خاطرنشان کرد: سایر ولایتهایی که در قرآن و یا روایات، معتبر و مشروع شمرده شدهاند، همگی از نوع «ولایت اعتباری» هستند. ولایت اعتباری در صورتی وجود خواهد داشت که از ناحیه صاحب اصلی ولایت، یعنی خداوند که ولیّ حقیقی جهان است به کسی داده شده باشد. از آن جا که ولایت حقیقی بر همه هستی فقط و فقط از آن خداوند است. بنابر این، هیچ منشأ و منبعی برای هر نوعی از ولایت جز خداوند وجود ندارد و هر کس منهای اذن خداوند ادعای ولایت کند - چه در حوزههای فردی و چه در حوزههای اجتماعی - ادعای او بیاساس و ولایت او نامشروع خواهد بود.
وی با بیان اینکه ولایت انبیاء و ائمه و ولایت فقیه هم از نوع اعتباری است، گفت: ولایت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) هم یک ولایت اعتباری است، یعنی ذاتی او نیست و از طرف خداوند به ایشان تفویض شده است، هر مقدار ولایت داشته باشد، چه تکوینی باشد و چه تشریعی، هیچ فرقی ندارد، حتی زمانی که پیامبر(ص) معجزه هم میکند که یک نوع دخالت در عالم تکوین میباشد، این هم اعتباری است، زیرا صاحب اصلی این ولایت خداوند است و فقط مقداری را به پیامبران داده است و هر وقت هم که بخواهد میتواند از آنها بگیرد. در واقع اصل وجود همه ما هم اعتباری است و در اختیار ولی حقیقی، یعنی خداوند است. ولایت حقیقی، یک ولایت ذاتی است و قابل انفکاک از ولی نیست، در ذات «الله» این ولایت وجود دارد، زیرا خالق واقعی، رازق و موجد حیات هستی است. ولایت فقیه هم اعتباری است، یعنی فقیه جامع الشرایط به اذن الله ولایت دارد و خداوند این اعتبار و حکم را به او داده است.
تولیت آستان مقدس اظهار کرد: مطلب دیگری که در جلسه قبل گفته شد این بود که اقسام ولایتهایی که خداوند برای رسول اکرم (ص)، ائمه معصومین (ع)، و یا سایر افراد مانند پدر، جدّ پدری، ولیّ دم مقتول، متولی وقف، ولیّ میت، و ... و از جمله فقیه جامع شرایط تشریع کرده است همگی بدین معنا خواهند بود که این افراد مظهر (محل ظهور) و مجلای (محل تجلی) ولایت خداوند هستند، نه آنکه ولایتهایی در عرض ولایت الله باشند.
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا»؛ «آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟»؛ (سوره انسان، آیه ۱).
نه بودیم و نه هستیم؛ چونکه از ذات خودمان هیچ نداریم. اگر پیامبر(ص) قدرتی پیدا میکند و دست به اعجاز میزند این تجلی ولایت الله به دست پیامبر(ص) است و یا اگر فقیه حکم صادر میکند این هم تجلی حکم خداوند، به دست فقیه است.
وی در ادامه با بیان اینکه، اعتقاد واقعی به اصل توحید آثار فراوانی در فضای ذهن و زندگی فردی و اجتماعی مؤمنان واقعی دارد، به بررسی این آثار پرداخت و گفت: نخستین اثر این است که در جهان هستی نمیتوان حتی یک ذرّه ناچیز را سراغ نمود که منهای اراده خدا و به طور مستقل پا به عرصه وجود گذاشته باشد، مُلک خدا نباشد و از تحت ولایت «الله» خارج باشد. به عبارت روشنتر «همه این مجموعهای که نامش جهان است، از بالا تا پایین، از موجودات ناچیز و حقیر، تا موجودات بزرگ و چشمگیر؛ از پستترین جاندار یا بی جان، تا شریفترین و پرقدرتترینِ موجودات جاندار و دارای خِرَد، یعنی انسان، همه و همه، همه جای این عالَم، بنده، بَرده، آفریده و وابسته به یک قدرت بسیار عظیم است. ماورای این ظاهری که من و شما میبینیم، ماورای آنچه عینک تیزبین دانشِ تجربی میتواند به او برسد، ماورای همه پدیدههای قابل حس و قابل لمس، یک حقیقتی هست از همه حقیقتها برتر، والاتر، شریفتر، عزیزتر، و همه این پدیدههای عالَم، ساخته و پرداخته و درست شده دست قدرت اوست. به آن قدرت بالاتر نامی میدهیم؛ اسمش «خدا»ست، اسمش «الله» است. پس جهان یک حقیقتی است که به خودی خود استقلال ندارد؛ خودش، خودش را به وجود نیاورده؛ از داخل و از درون نجوشیده؛ بلکه دست قدرتمندی این پدیدههای گوناگون را ـ که هر روزی که دانش به پیش میرود، این پدیدهها بیشتر خود را نشان میدهد ـ آفریده و به وجود آورده دست قدرتمندیست که در دل ذرّه، آن غوغا را ایجاد کرده و در بالاترین جهانهای ناشناخته، کهکشانها و آن سوی کهکشانها که ممکن است میلیاردها برابر آنچه که تا امروز کشف کردیم، چیزهای قابل کشفی باشد؛ این همه را به وجود آورده است. این کارخانه، سازندهای دارد، این دستگاه، پدید آورندهای دارد، تصادفی نیست، به خودی خود نیست. اسلام، جهان را یک چنین چیزی میداند. اینها موادّ جهان بینی اسلام در زمینه توحید است»؛ (امام خامنهای، طرح کلی اندیشه اسلامی درقرآن، ص ۱۸۵).
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، اظهار کرد: توحید در خالقیت، یعنی هرچه هست مخلوق خدا است، توحید در مالکیت یعنی هرچه هست مُلک خدا است و توحید در ولایت یعنی هرچه هست تحت ولایت «الله» است؛ از بزرگترین کهکشانها تا کوچکترین ذرات. در جهان هستی، ستاره هایی توسط تلسکوپها رصد شده اند که میلیاردها سال نوری با ما فاصله دارند و این وسعت عظیم کائنات را نشان میدهد. آیا اینها تصادفی ساخته شده است؟ خیر. همه به «الله» برمیگردد، جهان بینی اسلام در زمینه توحید این نظر را دارد، «وَٱللَّهُ خَلَقَكُم وَمَا تَعمَلُونَ»؛ «خداى يكتاست كه شما و هر چه مىسازيد، آفريده است.» (آیه ۹۶، سوره صافات).
وی در ادامه به دومین اثر اصل «توحید» در ذهن و زندگی فردی و اجتماعی انسان، اشاره کرد و گفت: اصول جهانبینی اسلام، یعنی «عدل»، «معاد»، «نبوّت» و «امامت»، بر محور «اصل توحید» که ستون فقرات این جهانبینی بهشمار میآید، بنا شدهاند. بنا بر این، همانگونه که بر پایه اصل توحید، جهان هستی با همه اجزائش منهای خدا و اراده او وجود و حقیقتی نخواهند داشت، این اصول نیز که پایههای جهانبینی اسلام را تشکیل دادهاند منهای خدا اعتبار و حقیقتی نخواهند داشت. «ٱللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ٱلحَيُّ ٱلقَيُّومُ».
تولیت حرم مطهر در ادامه به توضیح اجمالی این اصول پرداخت و گفت: عدل، همان باور به فيض عام خداوند و بخشش گسترده او در مورد همه موجوداتى است كه امكان هستى يا كمال در هستى دارند بدون هيچگونه امساك يا تبعيض. عدل بر محور «الله» تعریف میشود؛ عدل در تکوین یعنی در ساخت و ساز جهان، خداوند تمام چیزهایی را که برای چرخش و کارکرد درست جهان لازم بوده همه را آفریده و ظرفیتهای مورد نیاز را به آنها عنایت کرده و امکاناتی که آن ظرفیتها را به فعلیت برساند را هم به آنها بخشیده و در آفرینش حجت را تمام کرده است. عدل در تشریع؛ یعنی خداوند برای موجود ذیشعوری مانند انسان، قانون گذاشته و تمام و کمال امکانات را در اختیار او قرار داده و بوسیله فرستادن پیامبر و نزول وحی، راه را به او نشان داده و چیزی کم نگذاشته و حجت را کامل کرده است.
وی ادامه داد: معاد، همان اعتقاد به بازگشت مخلوقات به سوی مبدأ و خالق حقیقی خود، یعنی خداوند محور است؛ نبوّت از ضرورت هدایتگری خدا نسبت به انسان و سایر موجودات ذیشعور، با بعثت پیامبران و انزال وحی پرده بر میدارد؛ و امامت استمرار همان هدایتگری خداست در عصر خاتم، با نصب انسانهای کمال یافته و آشنا با حقایق وحی آسمانی. بسیار روشن است که اعتقاد به این اصول فقط با اعتقاد به خدای واحد به عنوان خالق، مالک و ولیّ حقیقیِ هستی به معنا و مفهوم صحیح خود بار مییابند و منهای اعتقاد به خدای یگانه هیچ مفهومی نخواهند داشت.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در ادامه به سومین اثر اصل «توحید» در ذهن و زندگی فردی و اجتماعی انسان، اشاره کرد و گفت: وقتی همه ارکان جهانبینی، توحیدی میشود و اعتقاد به خدای واحد بر همه اجزاء ریز و درشت هستی و همه آنچه در هستی رخ مینماید حاکم میشود، این اعتقاد به همه احکام کلی و جزئی که آیین اسلام بر بشریت عرضه میکند نیز تسرّی مییابد، یعنی شریعت ما نیز همه اعتبار و ارزش خود را از اصل توحید میگیرد و شریعتی توحیدی میشود.
وی تصریح کرد: «توحیدی شدن شریعت»، بدین معناست که در اندیشه توحیدی، مجموعه احکام و دستورالعملهایی که برای ابعاد مختلف زندگی بشر وضع و تشریع میگردند، همهی موجودیت و ارزش و مشروعیت خود را از همان منبع واحدی میگیرند که مبدأ وجود و حیات و تدبیر جهان و مرجع نهایی هستی است.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در توضیح چهارمین اثر «توحید» در ذهن و زندگی فردی و اجتماعی انسان، گفت: سریان یافتن اصل توحید در شریعت، به روشنی این نتیجه را در اختیار میگذارد که آیین جاودانه اسلام - به دلیل جامعیت و توجه به همه ابعاد فردی و اجتماعی انسان-، هم فرد مسلمان را در عموم اعمال و رفتارهایش موحّد میخواهد، و هم جامعه مسلمانان را جامعهای توحیدی میخواهد. به بیان دیگر، شریعت کامل و جامع توحیدی که با بعثت آخرین پیامبر الهی حضرت محمد(ص) به بشریت ارزانی شده است، همچنان که در صدد زدودن همه مظاهر شرک از اعمال و اقدامات فردِ موحّد است، همزمان در صدد زدودن شرک از همه زوایای جامعه اسلامی نیز هست.
وی ادامه داد: بر این اساس، در نگاه و اعتقاد توحیدی، هم کتاب تکوین و هم کتاب تشریع بر محور خدای واحد به سامان میرسد؛ چنانکه بر مبنای نگاه توحیدی به کتاب تشریع، هم فردفرد آدمیان به خدای یگانه و پرهیز از شرک فراخوانده میشوند و هم جامعه موحدان با همه زوایای در هم تنیدهاش به خدای واحد وپرهیز از شرک فراخوانده میشود. همانگونه که فرد موحّد در کوچکترین عملی که میخواهد انجام دهد از جواز یا عدم جواز شرعی آن سئوال میکند و اینگونه عمل خود را رنگ الهی میبخشد، همین فرد آنگاه که نوبت به موضوع اجتماعی میرسد نیز از جواز و یا عدم جواز شرعی چگونگیِ اقدام خود در آن موضوع سئوال میگیرد. نگاه و اعتقاد این چنینی به اصل توحید، محصولش این است که توحید را در سراسر ابعاد وجودی انسان، اعم از فکر، اعتقاد، احساس، گرایش و عمل، سریان و جریان میدهد.
این استاد حوزه و دانشگاه، اظهار کرد: هر کدام از ما روزانه و بعضاً ناخودآگاه در خوردنیها و نوشیدنیها به حلال بودن و یا طاهر بودن و یا مضر نبودن آنها توجه میکنیم. این همان اصل توحید است که در خوردن و نوشیدن ما جریان یافته. در پوشیدن، در نشستن و برخواستنها، در روابط و معاشرتها، در کار، در معماری، در تحصیل و ... نیز چنین دقتی در میان مسلمانان رواج دارد. این دقیقاً جریان اصل توحید در رفتار انسان مسلمان است که شاید خودش هم چندان توجهی به آن نداشته باشد.
وی در ادامه به نمونه ای دیگر از جریان اصل توحید در رفتار انسان مسلمان اشاره کرد و گفت: انسان در اسلام، به شدت از ریا در عبادت منع شده است و این عمل به عنوان شرک خفی مطرح شده است؛ جامعه هم باید همینگونه باشد یعنی موحد باشد؛ نمیشود که ما در فضای فردی موحد باشیم ولی در فضای اجتماعی، رفتار موحدانه نداشته نباشیم و مشرکانه عمل کنیم. نمونهای دیگر از مظاهر زدودن شرک در جامعه این است که برای حل و فصل مشکلات به یک قاضی که از سوی خداوند اجازه قضاوت ندارد و بر اساس دین خدا قضاوت نمیکند، مراجعه نکنیم؛
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا» (آیه ۶۰، سوره نساء).
«آيا نديدهاى كسانى را كه مىپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پيش از تو نازل گرديده، ايمان آوردهاند [با اين همه] مىخواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند، با آنكه قطعاً فرمان يافتهاند كه بدان كفر ورزند، و[لى] شيطان مىخواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد».
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با بیان اینکه یکی از مصادیق سکولاریسم این است که دین را صرفا در حوزه فردی و نه اجتماعی تعریف کنیم، گفت: اینکه انسان در مسائل فردی خود از جمله اقامه نماز، روزه و ... به ظاهر خوب عمل کند، اما در روابط اجتماعی دین را کنار بگذارد و در جامعه به مسائل دینی توجهی نداشته باشد. این هم یک نوع سکولاریسم است. روزی یک روحانی وهابی در سخنرانی خود بیان میکرد که بعد از مرگ راجع به نماز و روزه از شما سوال پرسیده میشود و نه راجع به فلسطین و غزه و لبنان و اسرائیل!. این حرف فرد وهابی دقیقاً مظهر شرک است.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در پیامی که در سال ۶۸ به کنگره عظیم حج ارسال کردند، تمام تاکیدشان بر همین است که جدا کردن دین در عرصه فردی از دین در عرصه جامعه، شرک است. مع الأسف، اینقدر این شرک در تار و پود بعضیها رسوخ کرده است که جلوی دوربین مینشینند و آن را خیلی واضح و با صدای بلند بیان میکنند و به آن افتخار هم میکنند!؛ کاش کمی فکر میکردند، مگر میشود در یک مسئلهی ریز، توحید حاکم باشد آما آنجا که پای قتل هزاران انسان بیگناه به میان میآید بحث خدا مطرح نباشد و در قیامت هم از کسی در مورد آن، سوال پرسیده نشود! نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، در روایتی که هم شیعیان و هم اهل سنت آنرا تصدیق میکنند، میفرمایند:
«مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»؛ «هر كه صبح كند و اهتمامى به امور مسلمانان ندارد، از مسلمانان نيست، و هر كه بشنود مردى به مسلمانان استغاثه كند و از آنها فريادرسى خواهد و او را پاسخ نگويد و به داد او نرسد، مسلمان نيست».
این استاد حوزه و دانشگاه، تصریح کرد: این روایت پیامبر(ص)، دقیقا بر اساس اصل توحید است و پیامبر(ص) به روشنی میفرمایند اگر اهتمام به امور مسلمین نداشته باشید، اصلاً موحد نیستید. تضاد است که فردی بگوید توحید در مسائل فردی کاملاً درست است اما توحید در مسائل اجتماعی مهم نیست؛ تمام بلاهایی که سر مسلمانها آمده است از همین جاست که مسائل فردی اسلام را آن هم تا حدودی رعایت میکنند ولی در عرصه اجتماعی هیچ توجهی به اسلام ندارند و اینگونه است که برخی حکام عربی، گاو شیرده استکبار میشوند.
وی با بیان اینکه موحد واقعی هم فکر و هم اعتقاد، احساس، گرایش و عملهایش باید توحیدی باشد، گفت: شاید این را شنیده باشید که در فضای تفکر اهلبیت علیهم السلام، اینگونه مطرح میشود که ما به شادی شما شاد هستیم و به ناراحتی شما ناراحت میشویم؛ در زیارت عاشورا میخوانیم «وَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ)». این یعنی احساس توحیدی که بر اساس «الله» شکل گرفته است.
دکتر کلانتری، ادامه داد: در آیه ۲، سوره انفال آمده است؛ «إِنَّمَا ٱلمُؤمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَإِذَا تُلِيَت عَلَيهِم ءَايَتُهُۥ زَادَتهُم إِيمَنا وَعَلَى رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ»؛ «مؤمنان كسانى هستند كه چون نام خدا برده شود خوف بر دلهاشان چيره گردد و چون آيات خدا بر آنان خوانده شود ايمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توكل مىكنند». این گرایش توحیدی است؛ اما بعضیها هم هستند که به محض اینکه قرآن خوانده میشود، به آن بی توجهی میکنند؛ «وَإِذَا قَرَأتَ ٱلقُرءَانَ جَعَلنَا بَينَكَ وَبَينَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤمِنُونَ بِٱلأخِرَةِ حِجَابا مَّستُورا»؛ «و هنگامی که قرآن میخوانی، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمیآورند، حجاب ناپیدایی قرارمیدهیم». (آیه ۴۵، سوره اسراء). چنین فردی موحد نیست؛ عملهای ما نشان دهنده توحیدی بودن یا نبودن ما هستند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در توضیح پنجمین اثر «توحید» در ذهن و زندگی فردی و اجتماعی انسان، گفت: توحید آنگاه که بهطور واقعی درجامعهای جریان مییابد، بدون شک آن جامعه صاحب ویژگیها و مختصاتی میشود که هرگز در جامعه مشرک نمیتوان از آنها سراغ نمود. جامعه توحیدی، جامعهای است که روح توحید در همه زوایای آن حضور دارد، هم در فرهنگش، هم در تعلیم و تربیتاش، هم در نظام تجاری و اقتصادیاش، هم در نظام قانونگذاریاش، هم در نظام سیاسیاش، هم در نظام قضائیاش، هم در روابط اجتماعیاش، هم در سبک زندگیاش، و ... . قرآن کریم فلسفه اصلی بعثت همه پیامبران الهی را نهادینه کردن روح توحید در میان امتّها و پرهیز دادن از شرک عنوان کرده است؛ «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ...»؛ «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: "خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید"» (آیه ۳۶، سوره نحل).
وی ادامه داد: جریان یافتن روح توحید در نظام سیاسی جامعه اسلامی به این است که مدیریت و سکّان اصلی جامعه در دست انسانهایی قرار گیرد که افزون بر همه شایستگیهای اخلاقی و علمی و عملی، از اذن خداوند به عنوان ولیّ و حاکم اصلی بر هستی، برای اِعمال قدرت و به اجرا گذاشتن دستورالعملهای سیاسی، اجتماعی اسلام در متن جامعه برخوردار باشند. با وجود چنین اذنی، ولیّ و امام مشروع جامعه مشخص میشود و ولایتش در طول ولایت خداوند و به تعبیری مظهر ولایت خداوند در جامعه خواهد بود.
دکتر کلانتری خاطرنشان کرد: هیچ کسی در اندیشه سیاسی یا مدل حکومتی اسلام، منکر علم، تخصص، اخلاق و مدیریت نیست، همه اینها باید وجود داشته باشد اما همراه با اذن خدا. حاکم و ولی توحیدی جامعه اسلامی، چنین ویژگیهایی دارد. اگر همه چیز وجود داشته باشد اما «اذنالله» نباشد، این مصداق شرک است. زیرا همه ولایتها متعلق به خدا است، کسی که میخواهد نقش حاکمیتی خدا را در این حوزه ایفا کند مگر میتواند بدون اجازه صاحب اصلی چنین کاری را انجام دهد؟؛ لذا باید از جانب الله اذن داشته باشد.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، با بیان اینکه الگوی سیاسی اسلام در نظام توحیدی، جامعترین مدل سیاسی در دنیا است، گفت: هرچه دیگران در زمینه شیوه حکمرانی گفتهاند، ما هم آن را بیان کردهایم، فقط «اذنالله» را به آن اضافه کردیم و رنگ توحیدی به آن بخشیده شده است. البته نظامهای لیبرالیستی تاکید میکنند که این ویژگی نباید وجود داشته باشد. همه دعوای آنها با نظام جمهوری اسلامی بر سر همین اصل، یعنی «اذنالله» است.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در پایان اظهار کرد: در سفر کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به ایران در سال ۱۳۵۶، وی گفت که قصد دارند پنج راکتور هستهای برای ایران بسازند، حال چه شده است که این اجازه را برای یک راکتور هم نمیدهند و از این حاکمیت نارحت هستند؟ چون در راس حاکمیت فردی است که به اعتراف و اذعان قدرتهای جهان، مدیر، مدبر، زمانشناس و شجاع است و حاکمیت او منطبق با «اذنالله» میباشد. البته ماهیت کلی حاکمیت لیبرالیسم این است که در ابتدا اعلام بیطرفی میکنند ولی در بطن آن ضدیت با خدا، اخلاق، عدل، معنویت و حجاب است.
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هماکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش میگردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat میتوانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم مردم، بهویژه دانشجویان دانشگاهها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل میآید.