* انسانی که مسائل فردی اسلام را قبول دارد اما میگوید در مسائل اجتماعی نباید اسلام را دخالت داد،گرفتار شِرک اجتماعی شده است.
امروز پنج شنبه، ۸ آذر ۱۴۰۳، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در جلسه هشتاد و سوم «جهاد تبیین» و شصتم از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، که در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار گردید، به ادامه بررسی موضوع «آثار توحید در ذهن و زندگی فردی و اجتماعی انسان» پرداخت.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در ابتدای این جلسه اظهار کرد: با تشریح اصل توحید به عنوان اساس جهانبینی قرآن و ستون فقرات اسلام ناب محمدی(ص) و آن عمودی که خیمه اسلام بر روی آن برپا شده، این نتیجه به دست میآید که جریان یافتن روح توحید در نظام سیاسی جامعه اسلامی به این است که مدیریت و سکّان اصلی جامعه در دست انسانهایی قرار گیرد که افزون بر همه شایستگیهای اخلاقی و علمی و عملی، از اذن خداوند به عنوان ولیّ و حاکم اصلی بر هستی، برای اِعمال قدرت و به اجرا گذاشتن دستورالعملهای سیاسی، اجتماعی اسلام در متن جامعه برخوردار باشند. این زیر ساخت تمام اصول از جمله ولایت رسول الله و ولایت فقیه در عصر غیبت است. با وجود چنین اذنی، ولیّ و امام مشروع جامعه مشخص میشود و ولایتش در طول ولایت خداوند و به تعبیری مجرا و مظهر ولایت خداوند در جامعه خواهد بود.
وی در ادامه به سخنی از رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)، پیرامون توحید و نقش آن در زندگی اجتماعی و حکومت اشاره کرد و گفت: معظم لَه در تشریح این اصل مهم میفرمایند: «ما به خیالمان میآید که توحید یک چیزی است که فقط در مغزمان بایستی روشن کنیم، مسلّم کنیم؛ به زندگی که رسیدیم، این توحید در زندگی دیگر هیچ اثری ندارد؛ اگر هم اثر داشته باشد، در زندگی شخصیست، در زندگی اجتماعی نیست. بنده موحّد هم که باشم، همان سرمایه و همان اتومبیل و همان شرکت و همان کارخانه و همان وضعِ رابطه با کارگر و همان وضع رابطه با زمین را خواهم داشت که اگر موحّد نمیبودم. شما ببینید در کشورهای سرمایهداریِ عالَم، در این قدرتهای عظیمی که نامشان و آوازهشان شرق و غرب را پر کرده، دو نفر آدم سرمایهدار را، دو تا تاجر بزرگ را، دوتا کارخانهدار بزرگ را، دوتا از این سلطانهای صنایع را به قول خودشان، در نظر بگیرید، یکی را فرض کنید معتقد است به خدا، یکی را مادی؛ در رفتار اینها چه تفاوتی هست؟ حالا اگر چنانچه آن کسی که معتقد به خداست، روز یکشنبه رفت به کلیسا و چند شاهی پول هم به آن راهب بدبختِ نگون بخت آنجا داد، که یک مقدار از گناهانش را برایش ببخشد، جاده بهشت را چند کیلومتری برایش هموار و صاف کند، اما تأثیرش در زندگی او چیست؟ در وضع کارخانه او؟ در روابط او با کارگر؟ در روابط او با مردم؟ در کیفیت ثروت اندوزی، در خرج ثروت، در جمع ثروت چه تأثیری میگذارد؟ این توحید با شرک تفاوت چندانی ندارد. آن توحیدی که اسلام به آن دعوت میکند، توحیدیست بالاتر از حد یک پاسخ به یک سؤال، به یک استفهام. پس چیست؟ توحید اسلامی الهامیست در زمینه حکومت، در زمینه روابط اجتماعی، در زمینه سیر جامعه، در زمینه هدفهای جامعه، در زمینه تکالیف مردم، در زمینه مسئولیتهایی که انسانها در مقابل خدا، در مقابل یکدیگر، در مقابل جامعه و در مقابل پدیدههای دیگر عالم دارا هستند، توحید این است». ( امام خامنهای(دام ظله)، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص۲۰۸ و ۲۰۹).
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: این سخنان مقام معظم رهبری(مدظله العالی) مربوط به سال ۱۳۵۳ در زمان حکومت طاغوت است و صحبتهای ایشان در آن مقطع زمانی باعث اذیت، رنجش و زندانی شدن ایشان شد. «توحید در اسلام یک اصل به هم پیوسته میباشد و همه وجوه زندگی انسان را در بر میگیرد، از حیات و ممات و تجارت و سیاست گرفته تا تمامی کارهای روزمره. توحید اسلامی همان «اَلفی»ست که بعدش «ب» میآید و «پ» میآید و «چ» میآید، تا «ی» میآید. این جور نیست که بگویی خدا یک است و دو نیست و تمام بشود قضیه. خدا یک است، و دو نیست، معنایش این است که در تمام منطقه وجود خودت شخصا و جامعهات عموماً، جز خدا کسی حق فرمانروایی ندارد»(امام خامنهای(دام ظله)، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۰۷).
وی خاطرنشان کرد: ما باید اصل توحید را هم در روابط شخصی خودمان با خداوند از جمله در نماز، روزه و ... و هم در متن جامعه و زندگی اجتماعی به کار ببریم؛ توحید باید در همه بخشهای زندگی ما حضور داشته باشد. اگر مسئولیتی داریم، حق نداریم ظلم کنیم. اگر پست و مقام برای ما به یک طعمه تبدیل شد و مترصد و امیدوار شدیم که از این طریق به آرزو و آمال باطل خود دست پیدا کنیم، این مصداق شرک میشود.
عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، تصریح کرد: با دقت در آنچه گذشت، به این نتیجه بدیهی دست مییابیم که جامعه توحیدی نمیتواند در رأس خود، یعنی آنجا که همه سیاستها، تصمیمها و قوانین و دستورالعملهای اجتماعیاش تدوین و نهایی میشود و به مرحله اجرا میرسد ساختاری غیر توحیدی، یعنی منهای خدا داشته باشد.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، گفت: «نظام ولایت و امامت» که الگوی نظام سیاسی اسلام برای اداره جامعه اسلامی است، در حقیقت تضمین کننده جریان یافتن اصل توحید در متن جامعه اسلامی، و به عبارتی حلقه اتصال جامعه مؤمنان با خدای یگانه و شاهراه مطمئن جریان یافتن اصل توحید در زوایای درهم تنیده جامعه اسلامی است. بدون تردید، هیچیک از الگوهای مطرح از نظامهای سیاسی قدیم و جدید آنگاه که به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند، نه فقط نمیتوانند ضامن جریان اصل توحید در زوایای جامعه اسلامی باشند که به نهادینه شدن مظاهری از شرک در جامعه نیز منتهی خواهند شد.
وی اظهار کرد: حتی اگر در یک کشور، صد درصد مردم به یک نفر رای بدهند و او را انتخاب بکنند - که در واقعیت هیچگاه چنین اتفاقی پیش نمیآید – این تنها نشاندهنده مقبولیت عمومی آن شخصی است و نه الزاما مشروعیت او. مشروعیت الهی و حق صدور رأی، زمانی حاصل میشود که اذن خداوند وجود داشته باشد. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) قبل از اینکه به رسالت مبعوث شوند، قطعاً یک انسان موحد، امین و از تمامی جهات بیهمتا بودهاند، ولی باز حق تصرف نداشتند تا زمانی که به پیامبری مبعوث شدند و چنین اذنی از طرف خداوند به ایشان عطا شد و ولایت ایشان مشروعیت پیدا کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه، با بیان اینکه نظامهای سیاسی جدید، بر خلاف نظامهای سیاسی قدیمی، بسیار پیچیده هستند، گفت: گاهی یک مسئله به ظاهر کوچک، زمانی که به دست کارشناسان مربوطه تجزیه و تحلیل میشود صدها مسئله از دل آن بیرون کشیده میشود. اگر بخواهیم جهت توحیدی در تمام این مسائل لحاظ بشود، فقط با اصل ولایت، ممکن است، یعنی باید آن اذن الهی وجود داشته باشد و باید کسی حضور داشته باشد که دائماً مسائل را رصد کند و این اطمینان را بدهد که این حکم «الله» است.
وی ادامه داد: به عنوان مثال در بحث شبیهسازی که امروزه مطرح میباشد و کشور ما هم در این حوزه، جزو کشورهای پیشرفته محسوب میشود - و البته مشخص هم نیست که در جهان تاکنون علاوه بر حیوان آیا در مورد انسان نیز شبیهسازی صورت گرفته یا خیر - اگر فرض کنیم که یک روزی شبیهسازی انسان صورت بگیرد، آیا این کار از نظر اسلام مجاز میباشد؟ برخی متفکرین اسلامی راجع به این موضوع، ده ها مسئله شرعی بیرون آوردهاند؛ از مسائل مرتبط با محرمیت گرفته تا ارث و بسیاری مسائل دیگر. حال مشابه این موضوع را وارد اقتصاد کنیم، اینقدر تجارت در دنیای جدید پیچیده و گسترده شده است که باید تمام ابعاد آن را حکومت اسلامی بررسی و در مورد آن، قوانین منطبق با اصل توحید وضع کند. و هزاران مسئله دیگر در حوزه های گوناگون. امروزه حکومتداری به مراتب پیچیدهتر از گذشته است و هزاران هزار مسئله وجود دارد که حکومت متولی آن است.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در ادامه به طرح یک سوال پیرامون معیار موحّد بودن یک فرد، پرداخت و گفت: پیرو مطالب گفته شده ممکن است این سئوال مطرح شود که اگر انسانی از حیث شناخت، باور و اعتقاد به اصل توحید، مؤمن، و در حوزه وظایف و تکالیف فردی نیز به اصل توحید متعهد و ملتزم باشد، اما در حوزه اداره جامعه اعتقاد و تعهدی به اصل توحید نداشته باشد، آیا چنین کسی موحّد نخواهد بود؟ از باب مثال، کسی بر این باور باشد که لیبرال دموکراسی و یا نظام پادشاهی و یا نظام خلافت که در آن خلیفه صرفاً با بیعت مردم، ویا رأی شورا، و یا غلبه، به حکومت میرسد، برای اداره جامعه اسلامی مناسب است و بیش از این مشروعیت حاکم اسلامی به چیزی از قبیل اذن و نصب الهی نیازی نخواهد داشت. چنین کسی در شمار موّحدان قرار میگیرد و یا در شمار مشرکان؟ به تعبیر دیگر افرادی که اصطلاحاً به آنان سکولار گفته میشود و اعتقادی به حضور دین در عرصه اداره جامعه ندارند، آیا این افراد در شمار موّحدان قرار دارند و یا در شمار مشرکان؟
وی در پاسخ به این سوال، اظهار کرد: بدون شک توحید به معنای واقعی کلمه همان اصل اساسی و اولیهای است که در جهانبینی اسلام بر همه اصول و فروع اسلام حاکم است. به همین دلیل، هیچ اصل اعتقادی و هیچ فرع شرعی منهای توحید، نه واجد مفهوم صحیحی میتواند باشد و نه از ارزش و اعتباری برخوردار خواهد بود.
دکتر کلانتری، ادامه داد: از باب مثال، اصل نبوّت یعنی اعتقاد به ضرورت ارسال رسولان حقّ و انزال وحی توسط خداوند، برای هدایت آدمیان به کمال و اتمام حجّت، بدون اعتقاد واقعی به توحید، یعنی اعتقاد به اینکه فقط الله، خالق، مالک، ربّ و ولیّ مطلقِ هستی است، و همه هستی و از جمله انسان مخلوق، مملوک، مقهور اراده و تحت ربوبیت و ولایت خداوند است، بیمعنا میباشد. زیرا زیرساخت اصلی اعتقاد به نبوت این است که فقط خداوند که خالق عالَم و آدم و ربّ و ولیّ مطلقِ هستی است میتواند از عهده ارسال پیامبران و انزال وحی برآید و جز او هیچ موجود دیگری از علم و قدرت برای انجام چنین کاری برخوردار نیست. در باب فروع دین مانند نماز و روزه و حج و ... نیز مسأله به همین صورت است، یعنی اعتبار این واجبات به همین است که از ناحیه الله تشریع شدهاند، همان الله که خالق و مالک و ربّ و ولیّ مطلق هستی است. اگر چنین اعتقادی در وجود انسان پدید نیامده باشد، بیگمان هیچیک از این فروع در نگاه انسان ارزش و اعتبار خاصی نخواهند داشت. در باب حاکمیت سیاسی و حاکم جامعه نیز مسأله به همین صورت است، یعنی حاکمیت و حاکم نیز مشروعیت خود را از همان اصل اساسی یعنی توحید دریافت میکنند.
وی خاطرنشان کرد: کسی که اصل توحید را در مسائل فردی باور دارد و به آن پایبند است، اما در مسائل دیگر و از جمله در باب حاکمیت و حاکم که در همه شئون زندگی اجتماعی او تأثیرگذار است اعتقادی به حضور خداوند و اذن او ندارد، این در شمار همان افرادی است که قرآن از آنان اینگونه یاد کرده است: «إِنَّ الَّذينَ يَكفُرونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُريدونَ أَن يُفَرِّقوا بَينَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ وَيُريدونَ أَن يَتَّخِذوا بَينَ ذالِكَ سَبيلًا** أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا»؛ «کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار میکنند، و میخواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و میگویند: به بعضی ایمان میآوریم، و بعضی را انکار می کنیم، و میخواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند ** اينان در حقيقت كافرانند و ما براى كافران عذابى خواركننده آماده ساختهايم.»؛(سوره نساء، آیات ۱۵۰ و ۱۵۱). و قطعاً این یکی از مظاهر شرک است.
تولیت حرم مطهر با بیان اینکه توحید به سایر اصول و فروع، اصالت و مفهوم میدهد، گفت: در موضوع معاد یعنی بازگشت تمام مخلوقات به سمت خدا در جهانی که ظرفیت این موضوع را داشته باشد، اگر ما خدا را حذف کنیم که دیگر هیچ مفهومی وجود ندارد و این یعنی سرگردانی موجودات عالم. اگر توحید را از عرصه اداره جامعه حذف کنیم، یعنی دیگر فرقی بین جامعه توحیدی و مشرک وجود ندارد و در واقع از یک بخش عمده حیات بشر، توحید حذف شده است.
وی اضافه کرد: نتیجه «نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَكفُرُ بِبَعضٍ»؛ کفر میشود؛ خودشان فکر میکنند که یک بخشی را قبول دارند و یک بخشی را نه، اما واقعیت این است که هیچ چیز را قبول ندارند، زیرا اگر خدا را قبول داشتند باید رسول او را هم قبول داشته باشند. خودشان فکر میکنند که یک راه سومی را انتخاب کردهاند که در واقع اینگونه نیست و امکان پذیر هم نیست، این راه سوم همان کفر به خدا و رسول است. مگر میشود که کسی ادعا بکند که تا حدی توحید را قبول دارم و از یک حدی به بعد آن را قبول ندارم! توحید به معنی واقعی کلمه تمام عرصههای فردی و اجتماعی را پوشش میدهد. آن بخشی که آسان است را قبول دارید و آن بخشی را که سخت و مشکل است را قبول ندارید؟! انسانی که مسائل فردی اسلام را قبول دارد اما میگوید در مسائل اجتماعی نباید اسلام را دخالت داد، این به تعبیر قرآن میشود یک بخشی ایمان و توحید و یک بخشی هم کفر و شرک. در این صورت، فرد گرفتار شرک اجتماعی شده است و قطعاً در شمار مشرکان قرار میگیرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در ادامه به ابعاد وجودی انسان اشاره کرد و گفت: به سوال «معیار موحّد بودن یک فرد»، به شکل دیگری نیز میتوان پاسخ داد؛ انسان بلحاظ ساختار وجودی دارای سه بُعد متمایز است؛ بُعد شناختی، بُعد گرایشی؛ و بُعد رفتاری. انسان با بُعد شناختی خود است که به شناخت و درک واقعیتها دست مییابد. هرگونه شناخت و آگاهی که یک انسان از جهان، اشیاء و خود دارد، همه و همه مربوط به همین بُعد وجودی انسان است که بلحاظ فیزیکی مربوط به ذهن و مغز انسان است. قدرت تعلّم، قدرت تفکر، قدرت انتزاع، استنتاج و حلّ مسأله و بخشی از قدرت تعقل - یعنی شناختهایی محصولِ عقل ناب - که خداوند به انسان داده است، عهدهدار تکمیل همین بعد از ابعاد وجودی انسانند. انسان با بُعد گرایشی خود قادر میشود باورهای خود را به سامان برساند و از باورهای غلط دور شود. قلب و به تعبیر قرآن فؤاد، نفس ناطقه و بخشی از تعقل یعنی آن بخش از عقل خدادادی که انسان را از فرو افتادن در دام گناه باز میدارد، عهدهدار این بُعد از ابعاد وجودی انسان هستند. بُعد رفتاری انسان به او این امکان را میدهد که کلیه افعال و رفتارها و کنشها و واکنشهای خود را به سامان برساند و از رفتارهای غلط دوری کند. قرار دادن قدرت تصمیم، عزم، اراده، حرکت، تلاش و استقامت و اقدام در وجود انسان مربوط به همین بُعد وجودی انسان است. اعضاء و جوارح ما مانند دست و پا و زبان و چشم و ... در خدمت این بعد از ابعاد وجودی ما هستند.
دکتر کلانتری تصریح کرد: حقیقت توحید آنگاه در وجود انسان به ظهور میرسد که در همه ابعاد سهگانه وجودی انسان رسوخ یابد، یعنی هم شناختها توحیدی شوند [= شناختهای توحیدی]، هم گرایشها توحیدی شوند [= باورهای توحیدی] و هم اعمال و رفتار انسان توحیدی شوند [= افعال توحیدی]. اصلیترین وجه تمایز انسان از سایر موجودات دیگر، در قرار دادن همین ابعاد سهگانه، آن هم در عالیترین سطح و به صورت همزمان و مرتبط باهم در وجود اوست. اگر توحید در بُعد شناختی انسان رسوخ یابد، اما بعد گرایشی و رفتاری او نشانی از توحید نداشته باشد قطعاً چنین شخصی در باور و عمل در شمار موحّدان قرار نمیگیرد؛ همچنان که اگر در شناخت و باور و اعمال شخصی خود به اصل توحید پایبند باشد، اما در حوزه قوانین و اداره اجتماع به توحید اعتقاد نداشته باشد چنین شخصی نیز در همین بخش در شمار موحّدان قرار نخواهد داشت.
وی اضافه کرد: در حوزه عمل و بُعد سوم، یک بخشی از اعمال فردی، و بخشی در حوزه اجتماع است، توحید باید در همه این زمینهها حضور داشته باشد. یک موحد واقعی مانند نبی مکرم اسلام(صلوات الله علیه) را در نظر داشته باشید، ایشان هم در حوزه شناختها به عالیترین مدارج توحیدی رسیدهاند و هم در حوزه گرایش و رفتار. فردی که ادعا میکند خدا را شناخته است و معتقد به خدا هم میباشد و میگوید خیلی مراقب هستم که عمل خلافی را انجام ندهم، اما زمانی که در اجتماع و فعالیت شغلی خود قرار میگیرد طور دیگری رفتار میکند و حقوق مردم را رعایت نمیکند، نشان از آن دارد که توحید در این بُعد رفتاری او وجود ندارد و در این بُعد مهم، فرد موحدی نیست.
تولیت حرم مطهر، گفت: با این توضیحات میتوانیم به درک دقیقتر سخن ذیل از امام باقر علیه السلام دست یابیم:
«عن زرارة عن أبی جعفر (ع) قال: بُنِیَ الاِسلامُ علَی خَمسَةِ اَشیاءٍ: عَلَی الصَّلاةِ و الزَّکاةِ و الحَجِّ وَ الصَّومِ وَالوَلایَةِ، قالَ زُرارةُ: فَقُلتُ: وَ اَیُّ شَیئیٍ مِن ذلِکَ اَفضَلُ؟ فَقال: اَلوَلایَةُ اَفضَلُ، لِأَنَّها مِفتاحُهُنَّ، وَالوالیِ هُوَ الدَّلیلُ عَلَیهِنَّ. ...، ثم قالَ: ذُروَةُ الأَمرِ وَ سَنامُهُ و مِفتاحُه وَ بابُ الاشیاءِ وَ رَضَا الرَّحمنِ الطّاعَةُ لِلأِمامِ بَعدَ مَعرِفَتِهِ، اِنَّ اللهَ عَزَّوَجّلَّ یَقولُ: «مَن یُطِعِ الرَّسولَ فَقَد أَطاعَ اللهَ وَ مَن تَولَّی فَما اَرسَلناکَ عَلیهِم حَفیظاً». اَمّا لَو اَنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَه و صامَ نَهارَهُ و تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِه وحَجَّ جَمیعَ دَهرِه وَ لَم یَعرِف وَلایَةَ وَلیِّ اللهِ فَیُوالِیَه وَ یَکونُ جَمیعُ اَعمالِهِ بِدَلالَتِهِ اِلیهِ، ماکانَ لَهُ عَلی اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فی ثَوابِهِ وَ لا کانَ مِن اَهلِ الأِیمانِ، ثُمَّ قالَ: اُولئکُ المُحسنُ مِنهُم یُدخِلُهُ اللهُ الجَنَّةَ بِفَضلِ رَحمَتِه»
زراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمودند: اسلام بر پنج رکن بنا شده است؛ نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. زراره میگوید: از آن حضرت سؤال کردم: کدام یک از این پنج رکن برتر است؟ حضرت فرمود: ولایت از همه برتر است، زیرا ولایت کلید همه آنهاست و والی دلیل و راهنمای به سوی آنهاست... آنگاه فرمودند: قله و اوج دین و کلید و دروازه آن و رضایت خدای رحمن، اطاعت و فرمانبرداری از امام است بعد از شناسایی او. خداوند میفرماید: «هر کس پیامبر را فرمان برد خدا را فرمان برده است و هر کس پشت کند، ما ترا نگهبان او قرار ندادیم». اگر کسی شبها را به عبادت خدا بپردازد و روزها را روزه بگیرد و تمام دارائیش را صدقه دهد و تمام عمرش را حج بگذارد در حالیکه ولایت ولیّ خدا را نشناخته تا از او تبعیت کند و اعمالش را با راهنمایی او انجام دهد، چنین کسی استحقاق هیچ ثوابی را از جانب خداوند ندارد و از اهل ایمان بهشمار نمیآید. آنگاه فرمود: خدا نیکوکاران از اهل ولایت را به فضل رحمت خود وارد بهشت میکند. (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۳، صص ۳۰ و ۳۱ و ۳۲).
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در پایان تصریح کرد: فردی که همه چیز را قبول دارد اما ولیِّ خدا را نه شناخته و نه از او تبعیت میکند، این چنین فردی موحد و مومن نیست، بلکه مشرک و کافر است. البته ما بر اساس آموزههای قرآن و روایت بحث میکنیم؛ اما اینکه خدواند در قیامت با انسانها چگونه رفتار میکند و نجات از آتش جهنم و لطف و مغفرت پروردگار چگونه میباشد، بحث دیگری است. در اینجا معنای کلام ما این نیست که اگر طبق این حساب و کتاب، میلیاردها انسان موحد نباشند و مشرک بودند، در قیامت همه به جهنم میروند، در آن روز ممکن است حساب و کتاب دیگری وجود داشته باشد و رحمت واسعه الهی شامل حال آنها بشود. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم، میفرمایند: «اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجَى مِنْ عَمَلِي وَ إِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِي؛ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ذَنْبِي عِنْدَكَ عَظِيماً فَعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِي؛ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلاً أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَكَ فَرَحْمَتُكَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِي وَ تَسَعَنِي؛ لِأَنَّهَا وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»؛ «خدايا البته به آمرزش تو بيشتر اميدوارم تا به عمل خود و البته رحمت تو وسيعتر از گناه من است؛ خدايا اگر چه گناه من نزد تو بزرگ است اما عفو و بخشش تو بزرگتر از گناه من است؛ خدايا اگر من لايق آن نيستم كه رحمتت به من برسد، رحمت و لطف تو لايق است كه به من رسا باشد و مرا فراگيرد؛ زيرا همه چيز عالم را رحمتت فرا گرفته اى خداى ارحم الراحمين».
وی اضافه کرد: خداوند متعال، همچنین در آیه ۴۷ سوره انبیاء میفرماید «وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ»؛ «و ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانه خردلی باشد در حساب آریم و تنها علم ما برای حسابگری کفایت خواهد کرد». ترازوهای سنجش پروردگار در روز قیامت، بسیار هستند؛ یک مجموعه از این ترازوهای سنجش، بُعد شناختی، یک مجموعه، بُعد گرایشی و یک مجموعه نیز بُعد رفتاری و اعمال انسان را سنجش میکنند. «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ «در آن روز، وزنكردن به حق خواهد بود. آنها كه ترازوهایشان سنگين است، رستگارانند».
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هماکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش میگردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat میتوانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم مردم، بهویژه دانشجویان دانشگاهها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل میآید.