سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 232438
تاریخ انتشار: 1403/12/8
تولیت حرم مطهر: نظام ولایت، در حقیقت تضمین‌کننده جریان یافتن اصل توحید در متن جامعه اسلامی است/ تمامی فشارها و تحریم‌های آمریکا با این هدف است که اصل توحید را کنار گذاشته و اومانیسم را جایگزین نماییم

HyperLink

چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳، حجت الاسلام و المسلمین دکتر کلانتری تولیت آستان مقدس حضرت احمدبن موسی الکاظم علیهماالسلام، در همایش فراگیران دوره های آموزشی مدیریت جهادی مدرسه عالی حکمرانی شهید بهشتی واحد استان فارس(شعبه‌ای از دانشگاه دفاع ملی) در سالن شهید آیت الله دستغیب حرم مطهر، با بیان اینکه اصل توحید، اساس جهان‌‌بینی اسلام و حکمرانی اسلامی است، به بررسی آثار و نتایج اعتقاد به این اصل در اسلام ناب پرداخت.

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، استاد دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، اظهار کرد: الله مدبر و صاحب هستی است و هرچه وجود دارد به «الله» برمی‌گردد، به همین خاطر در علم کلام زمانی که می‌‌خواهند «الله» را معنی کنند از آن به مستجمع جمیع صفات ذاتیه و کمالیه یاد می‌شود، هرچه صفات خوب و نیک در هستی وجود دارد در کلمه «الله» می‌باشد.

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ... (بقره/۲۵۵)

خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات [و مدّبر و برپا دارنده و نگه دارنده همه مخلوقات] است، هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست.

 

وی تصریح کرد: «اصل توحید» که خطوط دقیق و ابعاد مختلف آن را قرآن کریم و روایات معتبر به روشنی تبیین کرده‌‌اند، اصلی‌‌ترین نقطه تمایز میان جهان‌‌بینی اسلام ناب و سایر جهان‌‌بینی‌‌هایی است که در طول تاریخ ظهور یافته است. از همین نقطه است که حکمرانی در پرتو اسلام ناب با حکمرانی در نگاه سایر جهان‌‌بینی‌‌ها به کلی متمایز می‌‌گردد. آنگونه که آیات قرآن به ما آموخته‌‌اند: «الله»، «یگانه وجود ذاتی و مستقل هستی»، «آغاز و انجام هستی»، «خالق هستی»، «مرجع نهایی هستی»، «مالک حقیقیِ هستی»، «محیط بر هستی»، «ربّ و مدبِر هستی»، «حاکم هستی»، «ولیّ هستی»، «حقّ»، «واحد»، «علیم»، «حکیم»، «صاحب لطف فراگیر»، «صاحب رحمت واسعه» و «شایسته همه ستایش‌‌ها» است.

 

دکتر کلانتری در ادامه به بیان آثار و نتایج اعتقاد به اصل توحید در اسلام ناب، پرداخت و گفت: نخست اینکه مجموعه هستی و از جمله انسان، موجودات غیر مستقل، مخلوق و مملوک خداوند، مقهور اراده او و تحت حاکمیت و ولایت حقیقیِ او هستند و منهای اراده خداوند، صاحب هیچگونه توان، استقلال، مالکیت و ولایتی از جانب خود، و حتی بر خود نخواهند بود. به همین دلیل در جهان هستی نمی‌‌توان حتی یک ذرّه ناچیز را سراغ نمود که منهای اراده خدا و به طور مستقل پا به عرصه وجود گذاشته باشد، مُلک خدا نباشد و از تحت ولایت «الله» خارج باشد.

وی تصریح کرد: به عبارت روشن‌‌تر «همه این مجموعه‌‌ای که نامش جهان است، از بالا تا پایین، از موجودات ناچیز و حقیر، تا موجودات بزرگ و چشمگیر؛ از پست‌‌ترین جاندار یا بی‌جان، تا شریف‌‌ترین و پرقدرت‌‌ترینِ موجودات جاندار و دارای خِرَد یعنی انسان، همه و همه، همه جای این عالَم، بنده، بَرده، آفریده و وابسته به یک قدرت بسیار عظیم است. ماورای این ظاهری که من و شما می‌‌بینیم، ماورای آنچه عینک تیزبین دانشِ تجربی می‌‌تواند به او برسد، ماورای همه‌‌ی پدیده‌‌های قابل حس و قابل لمس، یک حقیقتی هست از همه‌‌ی حقیقت‌‌ها برتر، والاتر، شریف‌‌تر، عزیزتر، و همه این پدیده‌‌های عالَم، ساخته و پرداخته و درست شده‌‌ی دست قدرت اوست. به آن قدرت بالاتر نامی می‌‌دهیم؛ اسمش «خدا»ست، اسمش «الله» است. پس جهان یک حقیقتی است که به خودی خود استقلال ندارد؛ خودش، خودش را به وجود نیاورده؛ از داخل و از درون نجوشیده؛ بلکه دست قدرتمندی این پدیده‌‌های گوناگون را ـ که هر روزی که دانش به پیش می‌‌رود، این پدیده‌‌ها بیشتر خود را نشان می‌‌دهد ـ آفریده و به وجود آورده‌‌ی دست قدرتمندی‌‌ست که در دل ذرّه، آن غوغا را ایجاد کرده و در بالاترین جهان‌‌های ناشناخته، کهکشان‌‌ها و آن سوی کهکشان‌‌ها که ممکن است میلیاردها برابر آنچه که تا امروز کشف کردیم، چیزهای قابل کشفی باشد؛ این همه را به وجود آورده است. این کارخانه، سازنده‌‌ای دارد، این دستگاه، پدید آورنده‌‌ای دارد، تصادفی نیست، به خودی خود نیست. اسلام، جهان را یک چنین چیزی می‌‌داند. اینها موادّ جهان بینی اسلام در زمینه توحید است»(امام خامنه‌‌ای، طرح کلی اندیشه اسلامی درقرآن، ص۱۸۵) .

 

تولیت حرم مطهر در ادامه به بیان دوّمین نتیجه اعتقاد به اصل توحید، پرداخت و گفت: سایر اصول جهان‌‌بینی اسلام، یعنی «عدل»، «معاد»، «نبوّت» و «امامت»، بر محور «اصل توحید» که ستون فقرات این جهان‌‌بینی به‌‌شمار می‌‌آید، بناشده‌‌اند. بنابراین، همانگونه که بر پایه اصل توحید، جهان هستی با همه اجزایش منهای خدا و اراده او وجود و حقیقتی نخواهند داشت، این اصول نیز که پایه‌‌های جهان‌‌بینی اسلام را تشکیل داده‌‌اند منهای خدا اعتبار و حقیقتی نخواهند داشت. عدل، همان باور به فيض عام و بخشش گسترده خداوند در مورد همه موجوداتى است كه امكان هستى يا كمال در هستى دارند بدون هيچگونه امساك يا تبعيض(مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۸۴) ؛ معاد، همان اعتقاد به بازگشت مخلوقات به سوی مبدأ و خالق حقیقی خود، یعنی خداوند است؛ نبوّت از ضرورت هدایتگری خدا نسبت به انسان و سایر موجودات ذی‌‌شعور، با بعثت پیامبران و انزال وحی پرده بر می‌‌دارد؛ و امامت استمرار همان هدایتگری خداست در عصر خاتم، با نصب انسان‌‌های کمال یافته و آشنا با حقایق وحی آسمانی. بسیار روشن است که اعتقاد به این اصول فقط با اعتقاد به خدای واحد به عنوان خالق، مالک و ولیّ  حقیقیِ هستی به  معنا و مفهوم صحیح خود بار می‌‌یابند.

 

وی در خصوص سوّمین نتیجه ای که بر اعتقاد به اصل توحید، مترتب است، گفت: وقتی همه ارکان جهان‌‌بینی توحیدی می‌‌شود و اعتقاد به خدای واحد بر همه اجزاء ریز و درشت هستی و همه آنچه در هستی رخ می‌‌نماید حاکم می‌‌شود، این اعتقاد به همه احکام کلی و جزئی که آیین اسلام بر بشریت عرضه می‌‌کند نیز تسرّی می‌‌یابد، یعنی شریعت ما نیز همه اعتبار و ارزش خود را از اصل توحید می‌‌گیرد و شریعتی توحیدی می‌‌شود. توحیدی شدن شریعت بدین معناست که در اندیشه توحیدی مجموعه احکام و دستورالعمل‌‌هایی که برای ابعاد مختلف زندگی بشر وضع و تشریع می‌‌گردند، همه موجودیت و ارزش و مشروعیت خود را از همان منبع واحدی می‌‌گیرند که مبدأ وجود و حیات و تدبیر جهان و مرجع نهایی هستی است.

 

استاد دانشگاه تهران، پیرامون چهارمین نتیجه اعتقاد به اصل توحید، گفت: سریان یافتن اصل توحید در شریعت، به روشنی این نتیجه را در اختیار می‌‌گذارد که آیین جاودانه اسلام (به دلیل جامعیت و توجه به همه ابعاد فردی و اجتماعی انسان)، هم فرد مسلمان را در عموم اعمال و رفتارهایش موحّد می‌‌خواهد، و هم جامعه مسلمانان را جامعه‌‌ای توحیدی می‌‌خواهد. به بیان دیگر، شریعت کامل و جامع توحیدی که با بعثت آخرین پیامبر الهی حضرت محمد (ص) به بشریت ارزانی شده است همچنان که در صدد زدودن همه مظاهر شرک از اعمال و اقدامات فردِ موحّد است، همزمان در صدد زدودن شرک از همه زوایای جامعه اسلامی نیز هست. بر این اساس، در نگاه و اعتقاد توحیدی، هم کتاب تکوین بر محور خدای واحد به سامان می‌‌رسد و، هم کتاب تشریع بر محور خدای واحد به سامان می‌‌رسد؛ چنانکه بر مبنای نگاه توحیدی به کتاب تشریع، هم فرد فرد آدمیان به خدای یگانه (و پرهیز از شرک) فراخوانده می‌‌شوند و هم جامعه موحدان با همه زوایای در هم تنیده‌‌اش به خدای واحد (وپرهیز از شرک) فراخوانده می‌‌شود. همانگونه که فرد موحّد در کوچکترین عملی که می‌‌خواهد انجام دهد از جواز یا عدم جواز شرعی آن سئوال می‌‌کند و اینگونه عمل خود را رنگ الهی می‌‌بخشد، همین فرد آنگاه که نوبت به موضوع اجتماعی می‌‌رسد نیز از جواز و یا عدم جواز شرعی چگونگیِ اقدام خود در آن موضوع سئوال می‌‌گیرد.

وی تصریح کرد: نگاه و اعتقاد این چنینی به اصل توحید، محصولش این است که توحید را در سراسر ابعاد وجودی انسان، اعم از فکر، اعتقاد، احساس، گرایش و عمل، سریان و جریان می‌‌دهد. هر کدام از ما روزانه و بعضاً ناخودآگاه در خوردنی‌‌ها و نوشیدنی‌‌ها به حلال بودن و یا طاهر بودن و یا مضر نبودن آنها توجه می‌‌کنیم. این همان اصل توحید است که در خوردن و نوشیدن ما جریان یافته. در پوشیدن، در نشست و برخواست‌‌ها، در روابط و معاشرت‌‌ها، در کار، در معماری، در تحصیل و ... نیز چنین دقتی در میان مسلمانان رواج دارد. این دقیقاً جریان اصل توحید در رفتار انسان مسلمان است که شاید خودش هم چندان توجهی به آن نداشته باشد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه، در خصوص پنجمین نتیجه ای که بر اعتقاد به اصل توحید، مترتب است، گفت: توحید آنگاه که به‌‌طور واقعی درجامعه‌‌ای جریان می‌‌یابد‌‌، بدون شک آن جامعه صاحب ویژگی‌‌ها و مختصاتی می‌‌شود که هرگز در جامعه مشرک نمی‌‌توان از آنها سراغ نمود. جامعه توحیدی، جامعه‌‌ای است که روح توحید در همه زوایای آن حضور دارد، هم در فرهنگش، هم در تعلیم و تربیت‌‌اش، هم در نظام تجاری و اقتصادی‌‌اش، هم در نظام قانون‌‌گذاری‌‌اش، هم در نظام سیاسی‌‌اش، هم در نظام قضائی‌‌اش، هم در روابط اجتماعی‌‌اش، هم در سبک زندگی‌‌اش، و ... . قرآن کریم فلسفه اصلی بعثت همه پیامبران الهی را نهادینه کردن روح توحید در میان امتّ‌‌ها و پرهیز دادن از شرک عنوان کرده است:

«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ...» . (سوره نحل، آیه۳۶)

ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید»

 

وی خاطرنشان کرد: جریان یافتن روح توحید در نظام سیاسی جامعه اسلامی به این است که مدیریت، حاکمیت و سکّان اصلی جامعه در دست انسان‌‌هایی قرار گیرد که افزون بر همه شایستگی‌‌های اخلاقی و علمی و عملی، از اذن خداوند(ولیّ و حاکم اصلی بر هستی) برای اِعمال قدرت و به اجرا گذاشتن دستورالعمل‌‌های سیاسی، اجتماعی اسلام در متن جامعه برخوردار باشند. با وجود چنین اذنی، ولیّ و امام مشروع جامعه مشخص می‌‌شود و ولایتش در طول ولایت خداوند و به تعبیری مظهر ولایت خداوند در جامعه خواهد بود. مقام معظم رهبری(دام ظله) در این خصوص می‌فرمایند:

«ما به خیالمان می‌‌آید که توحید یک چیزی است که فقط در مغزمان بایستی روشن کنیم، مسلّم کنیم؛ به زندگی که رسیدیم، این توحید در زندگی دیگر هیچ اثری ندارد؛ اگر هم اثر داشته باشد، در زندگی شخصی‌‌ست، در زندگی اجتماعی نیست. بنده موحّد هم که باشم، همان سرمایه و همان اتومبیل و همان شرکت و همان کارخانه و همان وضعِ رابطه با کارگر و همان وضع رابطه با زمین را خواهم داشت که اگر موحد نمی‌‌‌بودم. ... این توحید با شرک تفاوت چندانی ندارد. آن توحیدی که اسلام به آن دعوت می‌‌‌کند، توحیدی‌‌ست بالاتر از حد یک پاسخ به یک سؤال، به یک استفهام. پس چیست؟ توحید اسلامی الهامی‌‌‌ست در زمینه حکومت، در زمینه روابط اجتماعی، در زمینه سیر جامعه، در زمینه هدف‌‌‌های جامعه، در زمینه تکالیف مردم، در زمینه مسئولیت‌‌‌هایی که انسان‌‌‌‌ها در مقابل خدا، در مقابل یکدیگر، در مقابل جامعه و در مقابل پدیده‌‌‌های دیگر عالم دارا هستند، توحید این است. توحید اسلامی همان اَلِفی‌‌ست که بعدش ب می‌‌‌آید و پ می‌‌‌آید و چ می‌‌‌آید، تا ی می‌‌‌آید. این جور نیست که بگویی خدا یک است و دو نیست و تمام بشود قضیه. خدا یک است و دو نیست، معنایش این است که در تمام منطقه وجود خودت شخصاً و جامعه‌‌‌ات عموماً، جز خدا کسی حق فرمانروایی ندارد. خدا یک است و دو نیست، معنایش این است که تمام آنچه در اختیار داری از ثروت، تو و همه انسان‌‌‌های دیگر، برای خداست، شما عاریت‌داران و ودیعه‌دارانی بیش نیستید ».(امام خامنه‌‌ای، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص۲۰۸ و ۲۰۹)

 

دکتر کلانتری اظهار کرد: با دقت در آنچه گذشت، اکنون به این نتیجه دست می‌‌یابیم که جامعه توحیدی نمی‌‌تواند در رأس خود، یعنی آنجا که همه سیاست‌‌ها، تصمیم‌‌ها و قوانین و دستورالعمل‌‌های اجتماعی‌‌اش تدوین و نهایی می‌‌شود و به مرحله اجرا می‌‌رسد ساختاری غیر توحیدی، یعنی منهای خدا داشته باشد. نظام ولایت، که در عصر پیامبر اکرم(ص) با محوریت آن حضرت و در عصر حضور امامان معصوم(ع) با محوریت آن حضرات و در عصر غیبت با محوریت فقیه جامع شرایط در رأس جامعه اسلامی به ظهور می‌‌رسد، در حقیقت تضمین کننده جریان یافتن اصل توحید در متن جامعه اسلامی، و به عبارتی حلقه اتصال جامعه مؤمنان با خدای یگانه و شاهراه مطمئن جریان یافتن اصل توحید در زوایای درهم تنیده جامعه اسلامی است. بدون تردید، هیچ‌‌یک از الگوهای مطرح از نظام‌‌های سیاسی قدیم و جدید آنگاه که به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌‌گیرند، نه فقط نمی‌‌توانند ضامن جریان اصل توحید در زوایای جامعه اسلامی باشند که به نهادینه شدن مظاهری از شرک در جامعه نیز منتهی خواهند شد.

 

تولیت حرم مطهر ادامه داد: بر پایه همین جهان‌‌بینی توحیدی است که امام خمینی(قدس سره) در پاسخ به سئوالی از ریشه‌‌ها و اصول اعتقادی اسلام در تأسیس و نوع نظام سیاسیِ مشروع، «اصل توحید» را ریشه و اساس همه باورها و از جمله نظام سیاسی مشروع و مورد نظر اسلام دانسته و اینگونه به تشریح آن پرداخته است:

«اعتقادات من و همه مسلمين همان مسائلى است كه در قرآن كريم آمده است و يا پيامبر اسلام(ص) و پيشوايان بحق بعد از آن حضرت بيان فرموده‏اند كه‏ ريشه و اصل همه آن عقايد ـ كه مهمترين و با ارزش ترين اعتقادات ماست ـ «اصل توحيد» است. مطابق اين اصل، ما معتقديم كه خالق و آفريننده جهان و همه عوالم وجود و انسان، تنها ذات مقدس خداى تعالى است كه از همه حقايق مطلع است و قادر بر همه چيز است و مالك همه چيز. اين اصل به ما مى‏آموزد كه انسان تنها در برابر ذات اقدس حق بايد تسليم باشد و از هيچ انسانى نبايد اطاعت كند مگر اينكه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراين، هيچ انسانى هم حق ندارد انسان‌‌هاى ديگر را به تسليم در برابر خود مجبور كند. و ما از اين اصل اعتقادى، اصل آزادى بشر را مى‏آموزيم كه هيچ فردى حق ندارد انسانى و يا جامعه و ملتى را از آزادى محروم كند، براى او قانون وضع كند، رفتار و روابط او را بنا به درك و شناخت خود كه بسيار ناقص است و يا بنا به خواسته‏ها و اميال خود تنظيم نمايد. و از این اصل ما نيز معتقديم كه قانونگذارى براى بشر تنها در اختيار خداى تعالى است، همچنان كه قوانين هستى و خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و كمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانين الهى است كه توسط انبيا به بشر ابلاغ شده است» . (امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج۵، صص۳۸۷ و ۳۸۸.)

 

تولیت حرم مطهر، گفت: بعضی وقت‌ها اطاعت از یک فرد برابر با اطاعت از خداوند است؛ «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه »؛ «هر كه از پيامبر اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است»؛(آیه ۸۰، سوره نساء) و یا «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ». پیامبر(ع) و امام علی(ع)، انسانهایی هستند که به اذن الله، اطاعت از آنان مانند اطاعت از خداوند است. در اسلام راستین، اصل حاکمیت، قانون و حکومت کردن به اذن الله است، و ولایت «الله» با ولایت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، امامان معصوم علیهم السلام، و در عصر غیبت با ولایت فقیه جامع الشرایط، جریان پیدا می‌کند.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به تضاد بین جهان‌بینی‌های توحیدی و لیبرالیستی اشاره کرد و گفت: اکنون با اشراف بر خطوط کلی اصل توحید در جهان‌‌بینی اسلام می‌‌توانیم به نقاط برخورد جهان‌‌بینی لیبرالیسم با جهان‌‌بینی اسلام به روشنی واقف شویم. در جهان‌‌بینی لیبرالیسم اصل اول و اساسی «امانیسم» است، یعنی محور همه جهان، انسان است. در اینجا دیگر نمی‌‌توان از محوریت «الله» سخن گفت، دیگر نمی‌‌توان از خالقیت، مالکیت، ولایت، شریعتِ الله سخنی به میان آورد. در این جهان‌‌بینی دیگر از خدا و وحی و نبوّت اسمی و رسمی دیده نمی‌‌شود، بلکه همه چیز بر محوریت انسان شکل می‌‌گیرد و به همین دلیل است که همه اصول و اعتقادات دیگر لیبرالیسم بر پایه امانیسم شکل گرفته‌‌اند. در این جهان‌‌بینی، علم، اخلاق، اقتصاد، قانون، سبک زندگی، سیاست، حکومت، حقوق، فرهنگ و تمدن، همه و همه سکولار و منهای دین هستند.

وی اظهار کرد: تنها کشوری که در عالم اعلام می‌کند دنبال حکومت توحیدی است، فقط جمهوری اسلامی‌ می‌باشد. سایر کشور‌های اسلامی بیان می‌کنند ما دنبال پیاده کردن اسلام در جامعه نیستیم بلکه به یک ساختار سیاسی سکولارم اعتقاد داریم.

 

تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: اصل توحید در مقابل اصل اومانیسم قرار می‌گیرد و خیمه الله در مقابل خمیه شیطان است. ستون فقرات خیمه اسلام، توحید است اما در خیمه اومانیسم و شیطان، ستون فقرات، اصالت الانسان قرار گرفته است و همه اصول و فروعات آن از همین سرچشمه می‌گیرد.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با بیان اینکه باید همه تلاش کنیم تا جامعه به معنای واقعی کلمه توحیدی باشد، گفت: در یک جاهایی که به این هدف دست پیدا نکرده‌ایم، به دلیل این است که به حد کافی تلاش نشده و نرم‌افزارهای آن تولید نشده است. غربی‌ها حدود ۲۰۰ سال پیش از زمانی که رنسانس شکل گرفت و بحث اصالت الانسان و اومانیسم شکل گرفت، خدا را از جامعه خود حذف کردند، در قرن هفدهم زمانی که «پیر سیمون لاپلاس» دانشمند فرانسوی ادعا کرد که دیگر نیازی به خدا وجود ندارد و در این زمینه کتابی نوشت، زمانی که کتاب او را به دست ناپلئون دادند، به او گفت که تو در کتابت از خدا چیزی بیان نکرده‌ای، او در جواب گفت که علم پیشرفت کرده است و دیگر نیازی به این فرضیه نداریم. خدا را قبول داشتند ولی بعدها تلاش کردند که جای آن اصالت الانسان را قرار بدهند و اینگونه مکتب اومانیسم را در مقابل مکتب ناب اسلام بوجود آوردند. تضاد اصلی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، در همین اصل اعتقادی می‌باشد و تمامی فشارها و تحریم‌ها با این هدف است که آن اصل الهی را کنار گذاشته و اومانیسم را جایگزین نماییم، زهی خیال باطل.  تا زمانیکه ما بر سر ارزش‌ها و اصول اعتقادی خود هستیم، عناد و دشمنی آن‌ها نیز ادامه دارد.

«وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»؛ «يهودان و ترسايان از تو خشنود نمى‌شوند، تا به آيينشان گردن نهى».( آیه ۱۲ سوره بقره)


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر


گزارش های تصویری


جست و جو در سایت