سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 232553
تاریخ انتشار: 1404/03/08
در نود و هفتمین جلسه «جهاد تبیین» و هفتادمین جلسه از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، با موضوع «مقام انسان در اسلام، از نگاه امام خمینی(ره)»، عنوان شد؛
تولیت آستان مقدس: امروز نزاع اصلی جهان، نزاع و درگیری بین جبهه الله و جبهه شیطان؛ جبهه اسلام ناب و جبهه لیبرالیسم غربی است، باید ببینیم ما در کدام سوی این دو جبهه ایستاده‌‌ایم

HyperLink

امروز پنج‌شنبه، ۸ خرداد ۱۴۰۴، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در نود و هفتمین جلسه «جهاد تبیین» و هفتادمین جلسه از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، که در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار گردید، به بررسی «مقام انسان در اسلام، از نگاه امام خمینی(رحمت الله علیه) » پرداخت.      

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، دکتر کلانتری در ابتدای این نشست ضمن گرامی‌داشت یاد و خاطره امام راحل(قدس سره) گفت: ایشان عبد صالح خداوند، عارف فی الله و انسان بزرگی بودند که حقیقتاً نقش پیامبرگونه عظیمی در طول تاریخ سیاسی معاصر دنیا ایفا کردند. معمار کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در این کره خاکی بودند، از خداوند بزرگ برای آن امام راحل، علو درجات را مسئلت داریم.  در جلسه گذشته در باره اصل ششم از اصول و زیرساخت‌‌های اعتقادی اسلام ناب، یعنی «انسان و جایگاه ویژه او در هستی» سخن گفته شد. امروز به دلیل آنکه در آستانه سی و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی(قدس‌‌سره) قرار داریم، به تبیین دیدگاه آن حضرت درباره «مقام انسان در اسلام» می‌‌پردازیم.

 

استاد دانشگاه تهران، اظهار کرد: در دنیای غرب، اومانیسم که به عنوان اصل اساسی آئین لیبرالیسم در نظر گرفته می‌شود، به انسان، یک جایگاه خاص داده است، بعضی‌ها فکر می‌کنند که بحث اومانیسم در غرب که به انسان بجای خدا اصالت و جایگاه ویژه داده است، یک کار بسیار بزرگ می‌باشد، حال باید دید که اسلام ناب برای انسان چه مقامی را به تصویر می‌کشد؛ آیه ۷۰ سوره نساء به بیان جایگاه انسان می‌پردازد: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»؛ «ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكى سوار كرديم و از چيزهاى خوش و پاكيزه روزى داديم و بر بسيارى از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم». «لَقَدْ كَرَّمْنَا» و «وَفَضَّلْنَاهُمْ» این دو ویژگی انسان را بیان می‌کند. «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»؛ یعنی انسان دارای یک سلسله ویژگی‌های خدا‌دادی می‌باشد که مختص به انسان است و به هیچکس به جز انسان تعلق ندارد.

 

وی ادامه داد: به تعبیر امام خمینی(قدس سره)؛ «انسان مثل حيوانات نيست كه يك حدّ حيوانى داشته باشد و تمام بشود. انسان يك حدّ ما فوق حيوانى و يك مراتب ما فوق حيوانى، ما فوق عقل [دارد] تا برسد به مقامى كه نمى‏توانيم از آن تعبير كنيم؛ و [از] آن آخرْ مقام مثلًا تعبير مى‏كنند [به‏] «فنا»، تعبير مى‏كنند «كالألُوهِيه»(امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۶). زمانی که از فنا به عنوان آخرین مقام انسان نام برده می‌شود، برخی از افراد فکر می‌کند فنا به معنای از بین رفتن می‌باشد، ولی فنا در اینجا به معنای این است که موجودی به نام انسان به خدا می‌پیوندد و به وجود محض اصیل در جهان می‌رسد و تازه هستی پیدا می‌کند؛ ما دارای یک وجود جدا افتاده‌ای هستیم که گرفتار غربت و سرگردانی در جهان ماده می‌باشد، اگر این فرد برگردد و اصل خود را پیدا کند و به آن وصل شود تازه باقی می‌شود، یعنی فنا به معنای بقا در بقا می‌باشد و نه عدم و معدوم شدن، انسان در این حالت، هست می‌شود، زیرا که به دریای هستی پیوسته است.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در پاسخ به این سوال که کدام ظرفیت وجودی در انسان نهفته است که زمینه رسیدن به «مقام فناء» یا «کالالوهیه» را برای او ممکن می‌‌سازد؟ یعنی مقام بلندی که هیچ موجود دیگری در هستی نمی‌‌تواند به آن دست یابد، گفت: در جهان‌‌بینی اسلام ناب، انسان دارای دو بعد «مُلکی» و «ملکوتی» است، برخلاف حیوان که فقط بُعد مُلکی دارد. سیر تکاملی انسان که او را به خداگونه شدن می‌‌رساند از ویژگی‌‌های بُعد ملکوتی انسان است. امام خمینی(رحمت الله علیه) در این خصوص می‌‌گوید:

«انسان اعجوبه‏اى است داراى دو نشئة و دو عالَم: نشئه ظاهر مُلكيه دنيويه كه آن بدن او است، و نشئه باطنه غيبيه ملكوتيه كه از عالَم ديگر است. و نفس او، كه از عالم غيب و ملكوت است، داراى مقامات و درجاتى است ... و از براى هر يك از مقامات و درجات آن جنودى است رحمانى و عقلانى، كه آن را جذب به ملكوت اعلى و دعوت به سعادت مى‏كنند، و جنودى است شيطانى و جهلانى كه آن را جذب به ملكوت سفلى و دعوت به شقاوت مى‏كنند. و هميشه بين اين دو لشكر جدال و نزاع است، و انسان ميدان جنگ اين دو طايفه است: اگر جنود رحمانى غالب شد، انسان از اهل سعادت و رحمت است و در سِلك ملائكه مُنخَرِط، و در زُمره انبياء و اولياء و صالحين محشور است، و اگر جنود شيطانى و لشكر جهل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است، و در زمره شياطين و كفار و محرومين محشور است‏» ( امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵).

 

دکتر کلانتری، تصریح کرد: در همه گام‌هایی که برداشته می‌شود و در همه پله‌هایی که انسان‌ها در آن قرار دارند، این جنگ و نزاع وجود دارد، حتی اگر انسان به مقام ایمان و مدارج اول توحید هم برسد؛ جنود الله و جنود شیطان مربوط به وجود ذاتی و نفس انسان است، جنود رحمانی، انسان را به سمت عبادت و تلاش خالص، و جنود شیطانی او را به سمت زمین زدن و کار کردن برای دیگری سوق می‌دهد، و این یک جنگ مستمر و ادامه دار می‌باشد.

 

استاد دانشگاه تهران، در ادامه به شعری از مولوی که مثال جدال وجودی انسان را بیان می‌کند، اشاره کرد:

همچو مجنون‌‌اند، چون ناقه‌‌اش یقین           می‌‌کشد آن پیش و، این واپس به کین

میلِ مجنون پیشِ آن لیلی روان                میلِ ناقه پس، پیِ کُرّه دوان

یک دَم ار مجنون ز خود غافل بُدی            ناقه گردیدیّ و واپس آمدی

عشق و سودا، چونکه پُر بودش بدن            می نبودش چاره از بی خود شدن

آنکه او باشد مراقب، عقل بود                    عقل را سودایِ لیلی در رُبود

لیک ناقه، بس مُراقب بود و چُست              چون بدیدی او مِهارِ خویش سُست

فهم کردی زو، که غافل گشت و دَنگ          رُو سپس کردی به کُرّه بی درنگ

چون به خود بازآمدی، دیدی ز جا             کو سپس رفتست بس فرسنگ‌‌ها

در سه روزه رَه بدین احوال‌‌ها                    ماند مجنون در تردّد سال‌‌ها

گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم                 ما دو ضدّ پس همرهِ نالایقیم

نیستت بر وفقِ من مِهر و مِهار                  کرد باید از تو صحبت اختیار

این دو همره، همدگر را راهزن                  گمره آن جان کو فرو ناید ز تن

جان ز هجرِ عرش اندر فاقه‌‌ای                  تن ز عشقِ خاربُن چون ناقه‌‌ای

جان گشاید سویِ بالا بال‌‌ها                     در زده تن در زمین چنگال‌‌ها

تا تو با من باشی ای مُردۀ وطن                پس ز لیلی دور مانَد جانِ من

روزگارم رفت زین گون حال‌‌ها                  همچو تیه و قومِ موسی، سال‌‌ها ...

راه، نزدیک و، بماندم سخت دیر                سیر گشتم زین سواری، سیر، سیر

سرنگون خود را ز اُشتر درفگند                 گفت سوزیدم ز غم، تا چند؟ چند؟

تنگ شد بر وَی بیابانِ فراخ                      خویشتن افگند اندر سنگلاخ

آنچنان افگند خود را سخت زیر                 که مُخَلخَل گشت جسمِ آن دلیر

چون چنان افگند خود را سویِ پست           از قضا آن لحظه پایش هم شکست

پای را بربست و گفتا گُو شَوَم                    در خَمِ چوگانش، غلطان می‌‌روم ...

عشق مولا کی کم از لیلی بُوَد؟                  گُوی گشتن بهرِ او اَولا بُوَد

گُوی شو، می‌‌گَرد بر پهلویِ صدق               غَلط غَلطان در خَمِ چوگانِ عشق

کین سفر زین پس بُوَد جَذبِ خدا              و آن سفر بر ناقه باشد سَیرِ ما

این چنین سَیری ست مستثنی ز جنس       کان فزود از اجتهادِ جِنّ و اِنس

این چنین جذبی ست نی هر جذبِ عام        که نهادش فضلِ احمد، وَالسّلام

(مولانا، مثنوی معنوی، دفتر۴، ابیات ۱۵۳۳ ـ ۱۵۶۰)

 

تولیت آستان مقدس، اظهار کرد: انسان در راه رسیدن به محبوب یگانه، تازه زمانی که از اسارت نفس شیطانی رهایی یافت و به پله و مرتبه بعد صعود کرد، بلا‌های دیگری به سراغ او می‌آید؛ انسان برای رسیدن به مقام قرب الهی باید دست از خیلی چیزها بردارد و بر نفس خود پا گذاشته و حرکت کند.

 

 وی در ادامه به آیه ۳۰، سوره روم در باب فطرت، اشاره کرد؛ «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»؛ «به يكتاپرستى روى به دين آور. فطرتى است كه خدا همه را بدان فطرت بيافريده است» و گفت:  بحث فطرت در نگاه امام خمینی(ره) در موضوع انسان شناسی از جایگاه ویژه‌‌ای برخوردار است. ایشان فطرت را بر دو گونه می‌‌دانند: ۱ـ فطرت اصلی، ۲ـ فطرت فرعی و عَرَضی. حضرت امام(رحمت الله علیه) در این‌باره می‌‌گویند:

«حق (تبارك و تعالى) با عنايت و رحمت خود، به يد قدرت خود، كه طينت آدم اوّل را مخمّر فرمود، دو فطرت و جبلّت به آن مرحمت نمود:

[۱] يكى از آن دو فطرت- كه سِمَت اصليّت دارد- فطرت عشق به كمال مطلق وخير و سعادت مطلقه است كه در كانون جميع سلسله بشر، از سعيد و شقى و عالِم و جاهل و عالى [و] دانى، مُخمَّر و مطبوع است. و اگر در تمام سلسله بشر، انسان تفحّص و گردش كند و جميع طوايف متشتّته و اقوام متفرقه در عالم را تفتيش كند، يك نفر را نيابد كه به حسب اصل جبلّت و فطرت، متوجه به كمال و عاشق خير و سعادت نباشد. و مقصود از فطريات، امورى است كه بدين مثابه باشد و از اين جهت، احكام فطرت از أبدهِ بديهيات و از اوضح واضحات خواهد بود و اگر چيزى چنين نشد از فطريات نخواهد بود.

[۲] و ديگرى از آن دو فطرت، كه سِمَت فرعيّت و تابعيّت دارد، فطرت تنفُّر از نقص و انزجار از شرّ و شقاوت است كه اين مُخمَّر بالعرض است، و به تبعِ آن فطرت عشق به كمال، تنفُّر از نقص نيز مطبوع و مُخمَّر در انسان است‏» ( امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص ۷۶ و ۷۷).

 

دکتر کلانتری، تصریح کرد: امام خمینی(ره) بر این باورند که همه موجودات جهان صاحب فطرت خداجو و عشق به کمال مطلق هستند و به وسیله همین فطرت به سوی مقصد و مقصود در حرکتند؛ «در فطرت تمام موجودات حبّ ذاتى و عشق جبلّى ايداع و ابداع فرموده، كه به آن جذبه الهيّه و آتش عشق ربّانى متوجه به كمال مطلق و طالب و عاشق جميل على الاطلاق مى‏باشند. و براى هر يك از آنها نورى فطرى الهى قرار داده كه به آن نور طريق وصول به مقصد و مقصود را دريابند»؛ ( امام خمینی(ره)، آداب الصلاه، ص۲۸۸).

 

تولیت آستان مقدس، گفت: در هرگوشه جهان که انسان‌ها حضور دارند، این فطرت نیز وجود دارد؛ یعنی میل به رشد و حرکت به سمت کمال. یکی از ویژگی‌ها‌ی فطرت، همگانی و ثابت بودن آن است که در بستر زمان دستخوش تغییر نمی‌شود. در پاسخ به این سوال که چرا انسان از نقص بیزار است، باید گفت زیرا انسان، کمال‌طلب است و این را خداوند در ذات و وجود او نهاده است؛ تمام موجودات عالم رو به کمال آفریده شده‌اند، حتی حیوانات داری این نوع فطرت هستند که در نوع خود عشق به کمال دارند، البته این نوع فطرت بین آن‌ها متفاوت و در حد خودشان است.

 

استاد دانشگاه تهران، خاطرنشان کرد: با اینکه انسان در داشتن فطرت خداجو و عشق به کمال با سایر موجودات هستی برابر است، اما تفاوت در آنجاست که در ساختار وجودیِ انسان، افزون بر فطرت خداجوی او، دو بُعد مُلکی و ملکوتی نیز وجود دارد که عرصه وجودی انسان را معرکه جنگ و نزاع دائمی خود قرار داده‌‌اند.

 

وی ادامه داد: اگر بگوئیم که انسان و حیوانات همه یک نوع فطرت دارند، در واقع تایید ضمنی گفته‌های متفکران غربی است که اصل الانسان را مطرح می‌کنند، در حالی که اینگونه نیست. باید گفت اگرچه همه موجودات جهان دارای فطرت کمال‌جو هستند، اما حرکت حیوانات اختیاری نیست و طبیعت او را به سمت کمال سوق می‌دهد، یعنی حرکت، تکاملی، اما قسری یا غریزی است، به عبارت دیگر، با یک برنامه از قبل مشخص شده و بدون امر و نهی به این سمت حرکت می‌کنند، اما این نوع کمال در انسان صدق نمی‌کند، بلکه انسان دارای اراده است و می‌تواند انتخاب کند و یا حتی  مسیر حرکت به سمت کمال را بر خود مسدود کند و به سمت انحطاط در حرکت باشد، قرآن نیز به صراحت به این موضوع اشاره کرده است:

«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ  إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»؛ «ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوه‌ها عرضه داشتيم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسيدند. انسان آن امانت بر دوش گرفت، كه او ستمكار و نادان بود»؛ (آیه ۷۲، سوره احزاب).

در این آیه، امانت یعنی اختیار و عقل که می‌تواند مسیر را برای حرکت انسان روشن کند، اگر عقل را با دست خود کور کردیم، تاریکی و انحطاط بوجود می‌آید.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به هدف از بعثت پیامبران از منظر حضرت امام(قدس سره) اشاره کرد و گفت: همانگونه که از خطوط اصلی و برجسته اندیشه اسلامی نیز هست، در باور امام خمینی(ره) همه انبیاء و رسولان حق فقط برای هدایت و رساندن انسان‌‌ها به مقام بندگی و کمال مبعوث شده‌‌اند: «اصلًا موضوع بحث انبيا انسان است. همه انبيا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است، به‏ چيز ديگر هيچ فكر نمى‏كنند؛ به انسان فكر مى‏كنند براى اينكه همه عالَم هم خلاصه‏اش همين انسان است. انسان يك موجودى است خلاصه همه موجودات عالَم است از همه موجودات عالَم يك چيزى در انسان هست و يك زياده هم دارد. انسان اگر درست بشود، همه چيز عالم درست مى‏شود. اگر اين انبيا موفق شده بودند كه آن برنامه‏اى كه دارند- كه انسان‏سازى باشد- اگر موفق به اين معنا شده بودند، الآن عالَم يك عالَم ديگرى بود و اوضاع يك اوضاع غير اين اوضاعى بود كه الآن ما ملاحظه مى‏كنيم، لكن خوب، موفق نشدند به واسطه كارشكني‌‌هايى كه شد و بعد از آنها شد. و از اين جهت چون اداره عالَم را تقريباً غير انسان‌‌ها مى‏كنند، از اين جهت آنكه انبيا آن را مى‏خواستند نشده است‏»؛ ( امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۰، صص۶۷ و ۶۸).

 

دکتر کلانتری، تصریح کرد: همه موجودات عالم، با یکدیگر هماهنگ شدند تا انسان با عبور از همه سختی‌ها بتواند به مقصد خود یعنی کمال و مقام قرب الهی برسد، ولی اگر در این راه انسان به این هدف خود نرسد، همه چیز ضایع می‌شود، به همین دلیل است که حسابرسی قیامت طولانی است چونکه انسان باید حساب همه هستی را که در اختیار او برای رسیدن به کمال بوده است را پس بدهد. انسانی که در مسیر انحطاط قدم بر می‌دارد در قیامت حساب و کتاب ویژه‌ای دارد، زیرا که در همه جریان هستی دخالت دارد و اجازه نمی‌دهد موجودات هستی نقش خود را به درستی ایفا کنند و در این راستا باید انسان جواب گو باشد.

 

وی خاطرنشان کرد: یکی از کارهای پیامبران این است که فطرت غبار گرفته انسان را پاک و فعال می‌کنند، فطرتی که به تدریج زنگ می‌زند و شعاع خود را از دست داده است، یکی از کارهای پیامبران این است که این فطرت را بیدار و در مسیر اصلی خود قرار بدهند و در این راه عقل انسان را نیز فعال می‌کنند، اگر به عقل انسان تلنگر زده نشود، کم کم فروغ خود را از دست می‌دهد و از بین می‌رود؛ حضرت علی علیه السلام در خطبه یک نهج البلاغه به این امر اشاره کرده‌اند: «وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِبه»؛ «به جاى آرند و نعمت او را كه از ياد برده اند، فرا ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق به آنان رسيده است و خردهاشان را كه در پرده غفلت، مستور گشته، برانگيزند».

 

تولیت حرم مطهر در این باب، به بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) اشاره کرد:

«انبیاء می‌‌آیند تا انسان‌‌ها را پاک کنند. شما در محیط دعوت انبیاء از ددمنشی اثری نمی‌‌بینید، از جلوه‌‌ها و نمودارهای زندگی حیوانی و وحشیانه در محیط زندگیِ نبوت، شما خبری و اثری مشاهده نمی‌‌کنید؛ در آنجا هر چه هست، نورِ صفا و انسانیت است و این هنر و معجِز بزرگ نبوت است. ... معجزه بزرگ نبوت‌‌ها عبارت است از ساختن انسان‌‌های خوب و متحلّی [= آراسته شده] به فضایل؛ این بزرگ‌‌ترین معجزه نبوت‌‌هاست، شوخی نیست. وقتی انسان نگاه می‌‌کند، می‌‌بیند مردمی که همه گونه اقتضای جنایت و فساد در آنها هست، وقتی زیر سابِ دعوت اسلام قرار می‌‌گیرند، آن دستگاه ساینده که پیغمبر به کار می‌‌اندازد، وقتی که روی این‌‌ها می‌‌افتد، انسان یکهو می‌‌بیند که همان وحشیِ دیروز، همان جانی دیروز، همان آدم نتراشیده، نخراشیده دیروز، که شما هیچ رویش حساب نمی‌‌کردید، شد یک انسان بسیار با عظمت. ... ابوذر چه کسی بود؟ ابوذر جز یک مرد خشن بیابان‌‌گردِ بی اعتنا به انسانیّتِ بی خبر از انسانیّت، چیز دیگری بود مگر؟ ... پیغمبر همین موجود را، همین سنگ سیاه را، همین صخره‌‌ی نتراشیده، نخراشیده‌‌ای را، که اسمش ابی‌‌ذر است، این را می‌‌آورد زیر سابِ وحی و دعوت، از او یک انسانی می‌‌سازد، که هیچ فضیلتی از فضایل انسانی نیست که در او نشانی از آن نباشد؛ معجزه بزرگ پیغمبر این است»؛ (امام خامنه‌‌ای(دام ظله)، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص۳۷۶ و ۳۷۷).

 

دکتر کلانتری، اظهار کرد: در حقیقت آن انسانی که در طبیعت گم شده بود و هیچ شعاع انسانیت در او دیده نمی‌شد، پیامبران برای هدایت امثال او می‌آیند و آنها را می‌تراشند و هدایت می‌کنند تا آن موجود اصیل الهی دوباره پیدا بشود و به یک انسان با فضیلت تبدیل گردد، رذایل انسانی را پاک و او را مانند آینه شفاف و صاف می‌کنند.

آینه‌ت دانی چرا غمّاز نیست؟        زآن که زنگار از رخش مُمتاز نیست (مولانا)

 

وی در ادامه خاطرنشان کرد: در باب انسان‌‌سازی که هدف اصلی انبیاء بوده است، نکته‌‌ای که نباید مورد غفلت قرار گیرد این است که پیامبران الهی در ساختن انسان‌‌ها کدام روش را برگزیده‌‌اند؟ روش آنان آیا بدینصورت بوده است که فقط بر فرد فرد انسان‌‌های جامعه خود تمرکز می‌‌کردند؟ یا آنکه به پاکسازی فضای عمومی جامعه به عنوان محیطی که آدمیان در درون آن پرورش می‌‌یابند و ساخته می‌‌شوند نیز توجه داشته‌‌اند؟ در پاسخ به این پرسش، مقام معظم رهبری(دام ظله) چنین می‌‌فرمایند:

«انبیاء برای پیراستن و آراستن مردم از چه راهی استفاده کردند؟ چه کار کردند؟ آیا آمدند پیش مردم، دانه دانه گوش افراد را گرفتند، دست افراد را گرفتند، تنها بردند در خلوتِ خانه و صندوق‌‌خانه و مدرسه و مکتب، بنا کردند آنها را تعلیم و تربیت دادن؟ آیا انبیاء مثل زاهدان و عارفان عالَم نشستند در خانقاهِ خودشان تا مردم بیایند، حال معنوی آنها را ببینند و با آنها هم‌‌عقیده و همراه و همگام بشوند؟ آیا ...؟. نه امام جعفر صادق(ع) ، و نه جدش پیغمبر اسلام و نه همه انبیای عالَم، روششان این روش‌‌ها نبوده؛ مدرسه‌‌بازی و موعظه‌‌کاری و تربیت فردی، کار انبیاء نیست. فقط یک پاسخ دارند به این سئوال، که چگونه می‌‌توان انسان‌‌ها را ساخت؟ چگونه می‌‌توان انسان‌‌ها را بر طبق الگوهایِ صحیحِ الهی تربیت کرد؟ یک جواب دارند، آن جواب این است، انبیاء می‌‌گویند برای ساختن انسان باید محیطِ متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس. انبیاء می‌‌گویند دانه دانه نمی‌‌شود قالب گرفت، کارخانه باید درست کرد. انبیاء می‌‌گویند اگر بخواهیم ما یکی یکی آدم‌‌ها را درست کنیم، شب می‌‌شود و عمر می‌‌گذرد؛ جامعه لازم است، نظامی لازم است، باید در منگنه یک نظام، انسان‌‌ها به شکل دلخواه ساخته بشوند و بس، فقط همین است و بس»؛ ( امام خامنه‌‌ای، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص۳۸۳ و ۳۸۴).

 

دکتر کلانتری، با بیان اینکه این سخنان مقام معظم رهبری(دام ظله)، امروز مانند روز برای ما روشن است، گفت: آیا غرب یکی یکی بر روی ذهن جوانان ما کار کرده‌ است؟ خیر، آنها فضا و محیط را به آنچه مورد قبول خودشان می‌باشد تبدیل کرده‌اند و این محیط بر جوانان تاثیر گذاشته است، یعنی زمانی که محیط مورد نظر آنها مساعد، و فضای منفی غالب شد، انسان‌ها نیز منفی می‌شوند و یا برعکس اگر فضای غالب توحیدی و انسانی باشد، انسان‌ها نیز به این سمت و سو سوق داده می‌شوند. نه اینکه پیامبران مطلقاً بر تک تک افراد کار نمی‌کردند نه، اما همه هدف این بود که جامعه را هدایت و محیط را مساعد کنند، چنانچه در آیه ۲ سوره نصر نیز به این موضوع اشاره شده است: «وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» «و مردم را ببينى كه فوج‌فوج به دين خدا درمى‌آيند». حتی در همین حضور افراد به صورت فوج فوج نیز برخی افراد ممکن است با تغییر موج و محیط تغییر کنند، بعد از رحلت پیامبر(ص) کسانی که ادعای پیامبری می‌کردند به شدت زیاد شده بودند، زیرا آن شور و هیجان اولیه آنها فروکش کرده بود و محیط غالب آن زمان بر آنها تاثیر گذاشت، لذا آنها نیز تغییر کردند.

 

استاد دانشگاه تهران گفت: ممکن است گفته شود که با وجود فطرت خداجوی انسان که خداوند در وجود انسان قرار داده و وجود انسان را با آن سرشته است، دیگر چه نیازی به حضور پیامبران در زندگی بشر وجود دارد؟ امام خمینی(رحمت الله علیه) پاسخ می‌‌دهند که حجاب‌‌هایی که فطرت انسان را می‌‌پوشانند آنقدر غلیظ و مشکل سازند که حضور انبیاء برای رهایی انسان از اینگونه حجاب‌‌ها ضروری و لازم است:

«و كم اتفاق افتد كه كسى به خودى خود بتواند از اين حُجُب بيرون آيد و با فطرت اصليه سير به عالَم‏ اصلى خود بنمايد و به كمال مطلق و نور و جمال و جلال مطلق برسد، حق- تبارك و تعالى‏- به عنايت ازلى و رحمت واسعه انبياء عظام- عليهم السلام- را براى تربيت بشر فرستاد و كُتب آسمانى را فرو فرستاد تا آنها از خارج، كمك به فطرت داخليه كنند، و نفس را از اين غلاف غليظ نجات دهند. و از اين جهت، احكام آسمانى و آيات باهرات الهى و دستورات انبياء عظام و اولياء كرام، بر طبق نقشه فطرت و طريقه جبلَّت بنا نهاده شده‏» ( امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص۷۸ و ۷۹).

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با طرح این پرسش که در نزاع و جنگ دائمی بین بُعد ملکی و ملکوتی انسان، چه زمانی انسان به مقام قرب و فناء دست می‌‌یابد؟ گفت: در پاسخ به این پرسش، امام خمینی(قدس سره) بر این باورند که: «مادامی که سالک، از دوستی شهوات دنیوی و زندان وحشتناک طبیعت هیولانی خارج نگشته و قلب خود را با آب زندگی از علوم روحانی تطهیر نکرده و هنوز ذره‌‌ای از انانیّت در وجود او باقی مانده، شهود جمال محبوب بدون حجاب و تا مرز اطلاق برای او امکان نخواهد داشت» ( امام خمینی(ره)، شرح دعای سحر، ص۲۸۵).

 

دکتر کلانتری، در ادامه اظهار کرد: بر مبنای آنچه گذشت، هدف اصلی بعثت و تلاش پیامبران، و همه اولیاء و اوصیای الهی این بوده است که در نزاع و جنگ دائمی بین دو بُعد مُلکی و ملکوتی انسان، بُعد ملکوتی انسان را بارور و او را در مسیر سیر الی‌‌الله و رسیدن به کمال و خروج از ظلمات نفس یاری دهند و از این طریق، انسان را به مقام خلیفه‌‌اللهی خود رهنمون شوند. بدون شک بخشی از این تلاش انبیاء معطوف به شخص انسان و بخشی معطوف به جامعه و محیط زندگی انسان بوده است. این در حالی است که آنچه جهان‌‌بینی و فرهنگ و تمدن غرب در صدد آن است، بارور ساختن بُعد مُلکی انسان و اسارت او در جهان مادی و شهوات نفسانی بوده و هست. امروز نزاع اصلی جهان، نزاع و درگیری بین همین دو جبهه است، جبهه الله و جبهه شیطان؛ جبهه اسلام ناب و جبهه لیبرالیسم غربی، حزب الله و حزب شیطان. باید ببینیم ما در کدام سوی این دو جبهه ایستاده‌‌ایم؟.

 

استاد دانشگاه تهران، در پایان اظهار کرد: نیاز نیست که حتما در خط مقدم جبهه حق و الله قرار داشته باشیم، همین که در حد توان در این جبهه حضور داشته باشیم و بتوانیم حتی کار کوچکی را انجام بدهیم ارزشمند است؛ امروز در جبهه حق و الله، یعنی همان بُعد ملکوتی انسان، هزاران ابزار وجود دارد که ما می‌توانیم یکی از این ابزارها را فعال نگه داریم، از طرفی در جبهه مقابل نیز هزاران ابزار وجود دارد که برخی افراد به آن سمت حرکت می‌کنند، ما باید مشخص کنیم که در کدام جبهه قرار داریم، اگر ما حتی در پایین‌ترین مرتبه هرکدام از این جبهه‌ها قرار داشته باشیم، می‌توانیم تاثیرگذار باشیم.   

 

شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هم‌اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می‌گردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

علاقه‌مندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می‌توانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.

از عموم مردم، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه‌ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به‌عمل می‌آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر


گزارش های تصویری


جست و جو در سایت