سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 232851
تاریخ انتشار: 1404/08/29
آیت الله مبلغی: عقلانیت فلسفی، استنباط فقهی عمیق، دانایی مدیریتی و فهم اجتماعی و سیاسی از جمله خصلت‌های علامه بهابادی یزدی می‌باشد



علامه بهابادی یزدی، تبلور الگوی توازن معرفتی بود، تسلط در علوم عقلی یعنی تولید منطق و اندیشه فلسفی، عمق در فقه و هنجارها، تألیف کتب متعدد فقهی، حضور موثر در جامه تولیت آستان قدس علوی(ع) و مدیریت علمی و پیوند بین دانش و کارکرد اجتماعی، از خصلت‌های شخصیتی این عالم ربانی می‌باشد.


یک اکوسیستم تمدنی، تعادلی، توازنی، و معرفتی جامع بین معقول و منقول و بین فقه و فلسفه در شیراز تحصّل و تحقق یافته است.


با فقه، کلام، علوم عقلی و نقلی، به تنهایی تمدن ایجاد نمی‌شود بلکه به علوم تجربی نیز نیاز است و یک رابطه تنگاتنگ بده بستانی و تعاملی - تکاملی میان علوم ضروری می‌باشد تا اینکه تمدن خلق شود و آن تعادلی که قرآن برای تمدن‌ها در نظر دارد « جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» ایجاد گردد.


امروز پنج‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، همایش بین المللی «بررسی جایگاه شیراز در اعتلای علوم عقلی ایران با تأکید بر میراث علامه ملا‌عبداللّه بهابادی یزدی، و نقش تولیت‌های آستان‌های مقدس در پاسداشت معارف شیعی»، با با حضور اندیشمندان داخلی و خارجی، در سالن شهید آیت الله دستغیب حرم مطهر برگزار شد.

 

به گزارش روابط‌عمومی و امور بین‌الملل آستان مقدس احمدی ‌و محمدی علیهماالسلام، آیت الله احمد مبلغی؛ عضو مجلس خبرگان رهبری و رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، در ابتدای این نشست، به توازن تمدنی مدرسه شیراز و تبلور این توازن در شخصیت ملا عبدالله بهابادی اشاره کرد و گفت:  تمدن‌ها زمانی پایدار و خلاق می‌شوند که در علم، عمل، اخلاق و اجتماع که به عنوان یک شاخصه اساسی یک تمدن پویای ماندگار مطرح می‌باشد، توازن داشته باشند. زمانی که قرآن می‌خواهد رابطه، تعامل، موقف و موضع امت را در قبال امم دیگر ذکر کند، اتفاقا بر همین عنصر تعادل به عنوان محوری‌ترین عنصر تکیه می‌کند، همانگونه که در آیه ۱۴۳ سوره بقره می‌فرماید: « وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ»؛ «و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد». «النَّاسِ» در اینجا به معنای امم دیگر می‌باشد، پس رویارویی، تعامل و ارتباط امت اسلامی با سایر امم دیگر و در واقع همان تمدن، زمانی ظهور پیدا می‌کند که توازن وجود داشته باشد.

 

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اظهار کرد: توازن و یا تعادل تمدنی، یک خصلت اساسی غیر قابل بدیل و غیر قابل اهمال برای یک تمدن پویا می‌باشد. توازن تمدنی از مولفه‌های بسیاری نشئت می‌گیرد که مهم‌ترین مولفه‌ای که توازن تمدنی را ایجاد می‌کند توازن معرفتی و شناختی می‌باشد، یعنی هنگامی به صورت فراگیر، توازن تمدنی خلق می‌شود که دانش و اندیشه‌ها در حوزه‌های مختلف و با گونه‌های متفاوت در کنار یکدیگر قرار بگیرند و میان این دانش‌ها، داد و ستد و بده بستان برقرار گردد، در این صورت است که می‌توانند تمدن را بیافرینند. با فقه، کلام، علوم عقلی و نقلی، به تنهایی تمدن ایجاد نمی‌شود بلکه به علوم تجربی نیز نیاز است و یک رابطه تنگاتنگ بده بستانی و تعاملی - تکاملی میان علوم ضروری می‌باشد تا اینکه تمدن خلق شود و آن تعادلی که قرآن برای تمدن‌ها در نظر دارد « جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» ایجاد گردد.

 

وی اظهار کرد: جغرافیا، حافظه فرهنگی، تجربه اجتماعی و سنت فلسفی، عرفانی و فقهی شیراز، عامل شکل‌گیری یک اکوسیستم تمدنی در شیراز شده است. نباید از کنار نقش تمدن آفرین این شهر، آن هم برای خود این منطقه، ایران و اسلام به سرعت و به سادگی عبور کنیم. یک اکوسیستم تمدنی، تعادلی، توازنی، و معرفتی جامع بین معقول و منقول و بین فقه و فلسفه در شیراز تحصل و تحقق یافته است. تعادل تمدنی شیراز به این دلیل بروز و ظهور برجسته پیدا کرده است که  ذوق، شوق، عقل و نثر در کنار یکدیگر در شیراز در طول تاریخ، نه تنها همنشین شده‌ بلکه در همه عالمان این دیار  نیزجمع شده است. از آنجایی که انسان‌ها، تمدن‌ها را راهبری می‌کنند، این عالمان جامع معقول و منقول، عرفان، معرفت و ... در این دیار به یکباره شیراز را بالا بردند آنگونه که بر تارک تمدن اسلام و ایران، درخشش خاصی پیدا کرده است.

 

آیت الله مبلغی، تصریح کرد: در شیراز حتی شاهان با اینکه با یکدیگر اختلاف و رقابت داشتند، کسی که مغلوب می‌شد به شیراز پناه می‌آورد و این شهر را به عنوان مأمن خود انتخاب می‌کرد. این بدان معناست که اینجا به لحاظ تمدنی‌بودن توانسته است یک کارکرد پناگاه شدن هم پیدا کند و یک اطمینانی به افراد بدهد. با مرور تاریخ گذشته شیراز متوجه خواهیم شد که اینجا همواره محل توجه مأمنی بوده است، حتی قبل از مدرسه شیراز و در گذشته‌های دور، تعداد زیادی از اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نیز به شیراز می‌آمدند زیرا که اینجا را محلی برای میزبانی درست، خوب و مأمن می‌دانستند. در دوره ای که علمای جَبَلْ‌عامِل(سرزمین‌های ساحلی و کوهستانی جنوب لبنان) به ایران کوچ کردند، شیراز ظاهراً در صدر و رأس پذیرش و مأمن شدن برای آنها بوده است و اینها همه حکایت از یک تمدن عمیق، قوی، محکم، پایدار و مبتنی بر تعادل تمدنی در این دیار دارد.

 

استاد دروس خارج فقه و اصول، ادامه داد: هویت مکتب شیراز بر پیوندگاه بودن بین چند ضلع اساسی و سطوح معرفتی برپا و استوار می‌باشد، از جمله برهان عقل در قامت منطق، فلسفه و استدلال؛ سلطان نَصْح‌ در جامه فقه، اصول، ضوابط و قواعد شریعت و جمال ذوق در سیمای ادب و شعر، عرفان و سلوک اجتماعی. بسیاری فقط سلطان نصح را دیدند و اخباری شده‌اند، بسیاری فقط برهان عقل را مشاهده کردند و از نصح بریدند و بسیاری دیگر این دو را در یک مسیر خشک و غیر منعطف قرار دادند، اما عالمان این دیار بر برهان عقل و سلطان نصح و جمال ذوق تاکید ورزیده و لذا درخشیدند و ما وامدار اندیشه‌های این مجموعه هستیم.

 

وی در ادامه به نقش و تاثیر ذوق در تمدن اشاره کرد و گفت: نخست اینکه ما به ذوق، عرفان و شعر نیازمند هستیم، چنانکه ذوق و جمال‌دوستی، بنیان‌های تجربه انسانی است، توانایی درک و آفرینش روابط زیبای خالق و خلق، صادق و هماهنگ با دیگران را می‌آفریند و از همین جا رهبر معظم انقلاب(دامت برکاته) به شعر توجه ویژه دارند؛ دوم انتقال ذوق و جمال به نظم اجتماعی است، نظم اجتماعی به ذوق و زیبایی نیازمند می‌باشد که این از طریق حس جمال‌دوستی برمی‌خیزد و سومین نقشی که ذوق در تمدن دارد این است که یک توازنی را ایجاد می‌کند، انسان بی‌إحساس، یک فرد متعادل نیست و انسانیت را به خوبی استنباط نمی‌کند و به تبعیت از آن، اسلامیت را نیز درک نمی‌کند؛ بنابراین ما به سعدی و حافظ و ملاصدرا به عنوان عرفای الی الابد نیازمند هستیم.

 

رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اظهار کرد: خروجی مدرسه منصوریه در شیراز، شخصیت‌های جامع الاطراف هستند، یعنی همان شخصیت‌هایی که تمدن‌ها را می‌سازند؛ شخصیت عالم شیرازی را باید یک آینه‌ای دید که شیراز در آن منعکس می‌باشد؛ ملا عبدالله را نه از آن جهت که یک شخصیت می‌باشد فقط و فقط مطالعه کنیم بلکه باید از آن جهت که یک آینه‌ای برای حکایت از مدرسه شیراز است مورد مطالعه قرار بدهیم؛ آینه ای که می‌توان به عنوان شاگرد مدرسه شیراز، توازن فراتر از آنچه که معبود است در چهره او به تماشا نشست. علامه بهابادی یزدی، تبلور الگوی توازن معرفتی بود، تسلط در علوم عقلی یعنی تولید منطق و اندیشه فلسفی، عمق در فقه و هنجارها، تألیف کتب متعدد فقهی، حضور موثر در جامه تولیت آستان قدس علوی(ع) و مدیریت علمی و پیوند بین دانش و کارکرد اجتماعی از خصلت‌های شخصیتی این عالم ربانی می‌باشد. ویژگی‌های شخصیتی ایشان بسیار گسترده است و شخصیت ایشان در یک نقطه عطف تاریخی نهفته است.

 

وی تصریح کرد: ملا عبدالله را نه فقط از آن جهت که شیراز را بشناسیم، مورد مطالعه قرار دهیم بلکه از آن جهت که آن مقطع تاریخی را هم باید بشناسیم به مطالعه این شخصیت بپردازیم، زیرا که او آینه‌ای است که این را مشخص می‌کند. سه حلقه زنجیره‌ای تمدن در یک شهر، شخصیت‌ها را می‌سازد؛ به این صورت که اولاً: معرفت متوازن را تولید می‌کند، ثانیاً: آن را درون انسان‌ها جای می‌دهد و درونی‌سازی می‌کند و شخصیت‌هایی مانند ملا عبدالله را می‌سازد و ثالثا: اینکه تجلی اجتماعی- نهادی، در شخصیت ها پیدا می‌کند، و اینگونه است که سه حلقه زنجیره‌ای تمدنی در یک استان و یک شهر ایجاد می‌شود.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری، با بیان اینکه ملا عبدالله نقش موسسه‌ای، نهادی و اجرایی داشته است، گفت: عقلانیت فلسفی، استنباط فقهی عمیق، دانایی مدیریتی و فهم اجتماعی و سیاسی از جمله خصلت‌های ایشان می‌باشد. یکی از ویژگی‌های شخصیت‌های تمدنی مانند ملا عبدالله بهابادی، مکتب سازی می‌باشد. اگر شخصیتی نتواند در مدار و مسیر تمدن سازی قرار بگیرد او شخصیتی هنوز ناپخته و کمال نایافته دارد، ولی ملا عبدالله بهابادی مکتب ساز بود و عمق تنفسی علمی داشت. شیخ بهایی بزرگ که یک عالم متوازن برای همیشه تاریخ اسلام و ایران می‌باشد، شاگرد این شخصیت بوده است و این حاکی از این است که ایشان نقش مکتب سازی و پرورش شاگردان را داشته است. ایشان را فقیهی فیلسوف می‌نامیم، زیرا این شخصیت فقیه و فیلسوف فقه با پشتیبانی جهان‌بینی و عقلانیت، از هنجارهای فقهی تغذیه می‌کند یا به تغذیه می‌برد و این‌ها ویژگی‌ها در علامه بهابادی تجلی پیدا کرده است.

 


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر


گزارش های تصویری


جست و جو در سایت