سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 221527
تاریخ انتشار: 1402/03/04
بررسی سومین ادله قرآنی نظریه «ولایت فقیه»، در جلسه سی‌ و هفتم از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری: وجوب اطاعت از اولوا الأَمر، دلیلی قرآنی در اثبات نظریه «ولایت فقیه» است

HyperLink

امروز پنجشنبه۴ خرداد ۱۴۰۲، سی و هفتمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار شد.


به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در ابتدای این جلسه، ضمن تبریک دهه کرامت، سالروز بزرگداشت حضرت احمدبن موسی علیهماالسلام و سالروز فتح خرمشهر، گفت: حماسه فتح خرمشهر، حماسه بزرگِ آزادسازی بخشی از میهن اسلامی است، که هم ارزش بزرگی در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس بود و هم باعث افتخار و عزت و سربلندی ملت ایران است. به تعبیر امام(رحمت الله علیه) خرمشهر را خدا آزاد کرد. چراکه انجام آن حماسه بزرگ را حتی بسیاری از  نخبگان جنگ و دفاع، تصور نمی‌کردند اما  با توکل بر خدای تبارک و تعالی و با برخورداری از ایمان و استقامت، در تاریخ دفاع مقدس رقم خورد و البته به تعبیر رهبرمعظم انقلاب(حفظه‌الله)، «خرمشهرها در پیش است» که با ایمان، پایمردی، بصیرت و اقدام به موقعِ نیروهای انقلاب، خرمشهرهای دیگر نیز فتح خواهد شد. خداوند به همه توفیق دهد تا پایان عمر در مسیر شهدا و امام(قدس سره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) باشیم و به وظیفه خود عمل کنیم.


وی در ادامه به بیان سومین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه» پرداخت و گفت: وجوب اطاعت از اولوا الأَمر، دلیل قرآنی دیگر در اثبات نظریه «ولایت فقیه» است.


تولیت حرم مطهر با اشاره به آیه ۵۹ سوره نساء، در توضیح این دلیل گفت: قرآن کریم در این آیه شریفه از همه مؤمنان می خواهد که افزون بر اطاعت از خدا و رسول اکرم(ص) از اولواالأمر نیز اطاعت نمایند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأْمْرِ مِنْكُمْ»، ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا را و اولوا الأمر را.  این آیه همانگونه که مؤمنان را به اطاعت مطلق از خداوند و رسول (ص) امر فرموده، آنان را به اطاعت مطلق از اولوا الأمر نیز مأمور ساخته است.


این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: فعل«اطیعوا» در آیه شریفه دوبار آمده است، نخست: «اطیعوا الله»، و دوم: «اطیعُوا الرَّسولَ و اولی الأمرِ مِنکُم».  مأمور ساختن به اطاعت از خدا و سپس اطاعت از رسول الله و اولی الأمر بیانگر این حقیقت است که مؤمنان در حیات مادی و معنوی خود همواره با دو نوع امر و دستور العمل مواجهند؛ نخست: اوامر الهی، و دوم: اوامر رسول(ص) و اولی الأمر. اوامر و دستورات الهی همان است که از طریق وحی قرآنی بر آدمیان عرضه می گردد و مؤمنان بر اساس این آیه و آیات دیگر مکلّف به اطاعت از آنها می باشند، امّا اوامر و دستورات پیامبر (ص) و اولی الأمر آن سلسله از دستوراتی است که از ناحیه ایشان صادر می شود و به شأن و مقام امامت و ولایت آنان بر امت و جامعه اسلامی مرتبط می باشد.


وی در ادامه به سخنی از علامه طباطبایی(قدس سره) در تشریح این مطلب، پرداخت و گفت: ایشان در کتاب المیزان، جلد ۴، صفحه۳۸۸، می فرماید «جای تردید نیست که مراد از اطاعت خداوند چیزی جز اطاعت خداوند در آموزه ها و دستورالعمل های وحیانی که از طریق پیامبر اکرم(ص) بر مؤمنان عرضه می شود نمی باشد. امّا پیامبر(ص) خود دو حیثیت جداگانه دارد؛ یکی حیثیت تشریع احکام به کمک آنچه خداوند از طریق وحی غیر قرآنی بر آن حضرت عرضه می کند و این در حقیقت بیان همان جزئیاتی است که اصول آنها در قرآن آمده است. خداوند خود خطاب به پیامبر(ص) فرموده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»(سوره نحل، آیه ۴۴)، ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را نازل شده است تشریح نمایی؛ و دیگری حیثیت اظهار نظر و صدور فرمان که مرتبط با شأن ولایی آن حضرت در اداره جامعه و قضاوت بین مردم است. خداوند خطاب به پیامبر(ص) فرموده است: «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّه‏»( سوره نساء، آیه ۱۰۵)، تا بین مردمان حکم کنی بر اساس آنچه خداوند بر تو عرضه کرده است. این همان رأی و فرمان هایی است که پیامبر اکرم(ص) بر اساس قوانین صادر می کنند و همچنین تصمیماتی است که آن حضرت در امور مهم جامعه اتخاذ می نمایند.... از همین مطلب روشن می شود که اطاعت از رسول (ص) با اطاعت از خدا متمایز است، گر چه اطاعت از رسول(ص) نیز در حقیقت اطاعت از خداوند است، زیرا خداوند چنین اطاعتی را تشریع نموده است» .


تولیت حرم مطهر در توضیح بیشتر وحی غیر قرآنی که در این سخن علامه طباطبایی به آن اشاره شد، گفت: دو نوع وحی بر پیامبر(صلوات الله علیه) صورت گرفته، یکی همین وحی قرآنی است که شامل ۶۲۳۶ آیه کلام الله مجید است. طبق اعتقاد عموم مسلمانان، لفظ و معنا از طرف خداوند به وساطت جبرئیل، به پیامبر(ص) رسیده و ایشان نیز عیناً آن را به عموم  مردم ابلاغ کرده است؛ که همان وحی قرآنی است و شخص پیامبر(ص) در اینجا فقط نقش واسطه را دارد و هیچ کلمه و حرفی به آن نیافزوده است. پیامبر(ص) هم در دریافت وحی، هم در تلقی وحی(تثبیت وحی در قلبشان) و هم در ابلاغ وحی معصوم بوده است. یعنی هیچ چیز غیر قرآنی در آن داخل نشده است. «دریافت معصومانه وحی، تلقی معصومانه وحی و ابلاغ معصومانه وحی». وحی قرآنی اینگونه است. هرچه هست کلامِ الله می باشد. یکی از مسؤولیت های بزرگ پیامبر(ص)، تشریح و توضیح همین وحی قرآنی است؛ که همین کار نیز با هدایت هایی که از طرف خدا می‌شد، صورت می گرفته است؛ و به آن وحی غیرقرآنی می‌گویند.


وی ادامه داد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» که علامه طباطبایی به آن اشاره کرده است، این شأن تبیین‌گری پیامبر(صلوات الله علیه) نسبت به وحی قرآنی را بیان می‌کند. پیامبر(ص) چگونه تبیین می‌کرد؟ خود قرآن فرموده: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي‏* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحي‏» ( سوره نجم، آیات ۳و۴) و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست. این هدایت نیز از طریق وحی به پیامبر(ص) صورت می‌گرفت. این وحی، همان وحی غیر قرآنی است. این فقط نظر علامه نیست بلکه باور اساسی همه مسلمین است. موضوع دیگر اینکه، پیامبر(ص) بین مردم بر اساس « بِما أَراكَ اللَّه‏» و « بِما أَنْزَلَ اللهُ» یعنی در چارچوب دستورات خداوند حکومت می‌کرد، این بحث مهمی در قرآن شناسی و کلام اسلامی است. مبنای فرمایش علامه و تفاوت وحی قرآنی و وحی غیرقرآنی در کتاب «وحی قرآنی» که بنده تألیف کردم، مفصل بیان شده است.


رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی با استناد به سخن علامه طباطبایی، سه نتیجه احصاء کرد و گفت: بنابر سخن ایشان، ما به سه دسته دستورالعمل واجب الأطاعه شرعی روبرو هستیم: نخست؛ اوامر خداوند که در متن آیات قرآن به آن ها تصریح شده است، مانند « أَقِمِ الصَّلَاةَ» (طه۱۴)، « كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ» (بقره۱۸۳) « وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ» (بقره ۱۷۹)، « وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» (توبه ۴۱) همین آیه «أَطِيعُوا اللَّهَ...» و دهها حکم دیگرکه امر واجب است. و... دوم؛ اوامر پیامبر(ص) که بر اساس وحی غیر قرآنی آن حضرت در تشریح و تبیین آیات قرآن صادر می کنند، مانند تعداد رکعات نماز، مناسک حج، و... و سومین نتیجه، اوامری که پیامبر(ص) به سبب شأن ولایت اجتماعی صادر می کنند، مانند امر به جهاد در جنگ بدر و سایر جنگ ها، نصب فرماندهان و امر به اطاعت از آنان، و...  در همه تاریخ ده ساله مدینه، ده ها جنگ و غزوه و سریّه صورت می‌گرفت که پیامبر(ص) فرمانده انتخاب می‌کرد و به همه دستور اطاعت از آن ها را می‌داد. این ها برمی‌گردد به جایگاه حاکمیت سیاسی پیامبر(ص) که طبق آیه شریفه واجب الإطاعة است.


وی ادامه داد: امام خمینی(قدس سره) نیز در کتاب ولایت فقیه، صفحه۷۱، در تشریح تمایز بین اطاعت از خدا و اطاعت از رسول(ص) و اولوا الأمر چنین می گویند: «همه کارهای عبادی و غیر عبادی که مربوط به احکام است، اطاعت خدا می باشد. متابعت از رسول اکرم(ص) عمل کردن به احکام نیست، مطلب دیگری است. البته اطاعت رسول اکرم(ص) به یک معنا اطاعت خداست، چون خدا دستور داده از پیغمبرش اطاعت کنیم. اگر رسول اکرم(ص)، که رئیس و رهبر جامعه اسلامی است، امر کند و بگوید همه باید با سپاه اسامه به جنگ بروند، کسی حقّ تخلّف ندارد. این امر خدا نیست، بلکه امر رسول است. خداوند حکومت و فرماندهی را به آن حضرت واگذار کرده است، و حضرت هم بنا بر مصالح به تدارک و بسیج سپاه می پردازد؛ والی و حاکم و قاضی تعیین می کند، یا برکنار می سازد» .


تولیت حرم مطهر در ادامه به دو نکته در ارتباط با شناخت دقیق آیه ۵۹ سوره نساء، اشاره کرد و گفت: نکته مهم در شناخت دقیق مفهوم آیه ۵۹ سوره نساء این است که خداوند کریم در این آیه شریفه مؤمنان را به اطاعت مطلق و بدون قیدو شرط از رسول(ص) و اولوا الأمر مأمور ساخته است. لازمه آشکار چنین اطاعتی ولایت مطلقه ای است که خداوند برای رسول(ص) و اولوا الأمر قرار داده است. بنابر این، مفهوم آیه شریفه چنین خواهد بود که به سبب ولایت مطلقه ای که خداوند برای رسول(ص) و اولواالأمر تشریع نموده بر همه مؤمنان واجب است که در همه حوزه ها اعم از فردی و اجتماعی از ایشان اطاعت محض داشته باشند.


وی اضافه کرد: نکته دیگر آنکه فرازمانی و جهان شمول بودن قرآن کریم و همچنین خالی بودن آیه شریفه از هرگونه قید زمانی و مکانی مستلزم آن است که خطاب آیه[= یا ایهاالذین آمنوا] همه مؤمنان را در بستر زمان و در هر عصر و نسلی به صورت یکسان شامل گردد. از این رو همانگونه که مؤمنان عصر پیامبر گرامی(ص) مخاطب آیه شریفه بوده اند، مؤمنان عصرهای پس از آن حضرت تا امروز و همچنین سایر مؤمنان تا پایان عمر دنیا مخاطب این آیه می باشند. این مطلب بیانگر حقیقت بزرگ دیگری است که در مفهوم آیه شریفه نهفته است و آن حضور همیشگی افرادی است که مصداق اولوا الأمر بوده و مؤمنان افزون بر اطاعت مطلق از خدا و رسول،  مکلّف به اطاعت مطلق از ایشان نیز می باشند.


این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این پرسش که اولوا الأمر چه کسانی هستند، گفت: اولوا الأمر، اسم جمع به معنای صاحبان امر می باشد و «امر» در اینجا یا به معنای شئونی است که به دین و یا دنیای مؤمنان مربوط است و یا به معنای دستور ایجابی در مقابل نهی می باشد .

وی ادامه داد: براین اساس، اولوا الأمر کسانی هستند که شئون مختلف دینی و دنیایی مؤمنان را اداره می کنند و یا مؤمنان را به انجام اموری مأمور می سازند.


حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری با اینکه در تعیین مصادیق اولوا الأمر در میان عالِمان اهل سنت اختلاف نظر و تشتت بسیاری دیده می شود، گفت: اما قریب به اتفاق عالمان و اندیشمندان شیعه با تکیه بر احادیث فراوانی که از اهل بیت رسیده است، امامان معصوم(علیهم السلام) را مصداق اولوا الأمر در آیه شریفه می دانند. شیخ طوسی در ذیل آیه شریفه چنین می گوید:

 «اصحاب ما از امام باقر و امام صادق (ع) روایت کرده اند که اولوا الأمر همان امامان از آل محمد (ص) می باشند. به همین دلیل خداوند اطاعت از آنان را به صورت مطلق واجب کرده است، همان گونه که اطاعت از رسول و خودش را نیز به صورت مطلق واجب شمرده است. جایز نیست واجب کردن اطاعت مطلق از کسی مگر آنکه معصوم و از سهو و اشتباه در امان باشد و چنین شرطی در فرماندهان و عالمان موجود نیست. چنین اطاعت بی قید و شرطی از ائمه (ع) واجب است که ادلّه فراوانی بر عصمت و طهارت آنان دلالت دارند» .( التبیان، جلد۳، صفحه۲۳۶)


تولیت حرم مطهر در ادامه به کلامی از شیخ صدوق پیرامون شناخت مصداق اولوا الأمر، اشاره کرد و گفت: شیخ صدوق در اثر گرانسنگ خود «کمال الدین و تمام النعمة» روایتی را از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده است که در شناخت مصداق اولوا الأمر در آیه شریفه بسیار راه گشا می باشد: «جابر بن عبدالله انصاری می گوید: آنگاه که خداوند این آیه را بر پیامبرش محمد(ص) نازل فرمود: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوا الأمر منکم»، عرض کردم: ای رسول خدا، ما خدا و رسولش را شناخته ایم اما اولوا الأمرکه خداوند اطاعت آنان را هم ردیف اطاعت خودش قرار داده چه کسانی اند؟ پیامبر(ص) فرمود: ای جابر آنان جانشینان من و امامان مسلمین پس از من هستند، اولین آنان علی بن ابی طالب است، پس از او حسن و سپس حسین، سپس علی بن حسین، سپس محمد بن علی که در تورات به باقر شهرت یافته، و تو ای جابر او را درک خواهی کرد، پس آنگاه که او را ملاقات کردی سلام من را به او برسان، سپس صادق جعفر ابن محمد، سپس موسی ابن جعفر سپس علی ابن موسی، سپس محمد ابن علی، سپس علی ابن محمد، سپس حسن ابن علی و پس از او هم نام من محمد و کنیه من حجه الله فی ارضه و بقیه الله فی عباده فرزند حسن ابن علی است. او همان کسی است که خداوند تعالی با دستان خود مشارق و مغارب زمین را می گشاید، او همان کسی است که از شیعیان و محبان خود غایب می شود و در غیبتش کسی بر امامتش استوار نمی ماند مگر افرادی که خداوند دلهایشان را برای ایمان امتحان کرده باشد» . (کمال الدین و تمام النعمه،  ج۱،صص۴۷۶-۴۷۴،باب ۲۳، حدیث۳) در منابع روایی شیعه روایات بسیاری در این خصوص آمده است. ( بنگرید به: مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، صفحه۲۸۳به بعد، باب۱۷، همچنین: المیزان، ج۴، صص۴۱۴-۴۰۸.)


رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به چگونگی استناد به این آیه در موضوع ولایت فقیه پرداخت و گفت:  پرسشی که مطرح می شود این است که با توجه به اینکه مصادیق اولواالامر در آیه شریفه فقط امامان معصوم(ع) می باشند، چگونه می توان از این آیه در موضوع ولایت فقیه در عصر غیبت بهره جست؟ 

وی در ادامه در پاسخ به این پرسش گفت: این آیه به ضمیمه روایات متعددی که از امامان معصوم(ع) در ارجاع پیروان خود به فقیهان واجد شرایط و همچنین نصب آنان به نیابت از خود در زمان عدم دسترسی به آن حضرات، رسیده است، دلیل محکمی بر موضوع ولایت فقیه در عصر غیبت بشمار می آید.

تولیت حرم مطهر خاطرنشان کرد: براساس این آیه، مؤمنان مکلّف به اطاعت از امامان معصوم(ع) شده اند و امامان معصوم(ع) که خود اولواالامر و واجب الاطاعة می باشند فقیهان واجد شرایط را در غیاب خود به نیابت عامه برگزیده و مومنان را مکلف به مراجعه و اطاعت از آنان نموده اند. از این رو امر خداوند به اطاعت از اولواالامر امر به اطاعت از فقیهان جامع شرایط در عصر غیبت نیز می باشد.


وی گفت: امام خمینی(قدس سره) در تبیین مفاد توقیع شریف امام عصر(عج): «واما الحوادث الواقعه فارجِعُوا فیها الی رواة حدیثنا؛ فانّهم حجّتی علیکم و اَنا حجة الله ...» مطلب دقیقی را متذکّر می گردند که در روشن تر شدن پاسخ به پرسش بالا بسیار راهگشاست. ایشان در کتاب البیع، جلد۲، صفحه۶۳۷ می گوید:

 «آنچه از بدیهیات مذهب شیعه بشمار می آید این است که حجت خدا بودن امام معصوم (ع) بیان دیگری است از منصب الهی و ولایت مطلقه امام (ع) بر کلیه شئوون بندگان، نه اینکه امام صرفاً مرجع امت است در بیان احکام. بر این اساس از این سخن امام (ع): «فانّهم حجّتی علیکم و اِنا حجة الله» استفاده می شود که مراد امام این است که آنچه از ناحیه خداوند به من داده شده از ناحیه من به فقیهان واگذار شده است. از این جا روشن می شود که نخست از ناحیه خداوند، امام (ع) به ولایت منصوب شده و سپس فقیهان از ناحیه امام (ع) به ولایت برگزیده شده اند» .


وی ادامه داد: فقیه گرانقدر، صاحب جواهر(قدس سره) در کتاب زکات در مبحث مصارف آن در عصر غیبت، نظر فقیه را در این خصوص [=مصارف زکات] همچون نظر امام معصوم(ع) دانسته ( جواهر الکلام، جلد۱۵، صفحه ۴۲۱) و در استدلال بر این مطلب چنین می گوید: «اطلاق ادلة حکومته خصوصا روایه النصب التی وردت عن صاحب الامر(ع) روحی له الفداء، یصیره من اولی الامر الذین اَوجَبَ اللهُ عَلَینا طاعَتَهُم» ( جواهر الکلام، جلد۱۵، صفحه ۴۲۲) مطلق بودن ادله حاکمیت فقیه بویژه روایتی که از امام عصر روحی له الفداء در نصب فقیهان واجد شرایط به ولایت در غیاب آن حضرت وارد شده است، فقیه را در شمار اولوا الامر قرار می دهد،  آنان که خداوند اطاعت از ایشان را بر ما واجب کرده است.


حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در ادامه به نظر استاد جوادی آملی، در توضیح نظرصاحب جواهر، پرداخت و گفت: استاد جوادی آملی چنین می گوید: «منظور ایشان این است که چون امام معصوم با بیانی از قبیل «اِنّی جَعَلتُه حاکماً» فقیه جامع الشرایط را به عنوان ولیّ و حاکم معرفی نماید، برای آن اصل و کبرای کلّی که در آیه مبارکه «اطیعو الله و اطیعُوا الرّسولَ وَ اُولِی الأمرِ منکُم» بیان شده است، موضوع و صغری درست خواهد شد. یعنی بعد از این که ولی امّر، خود فقیه جامع الشرایط را به سمت حکومت و ولایت منصوب نمود، آن فقیه مطابق دستور ولیّ امر از زمره اولیاء امور محسوب خواهد شد و در این صورت اطاعت از او نیز واجب می شود». ( ولایت فقیه، رهبری در اسلام،  صفحه ۱۸۴)


وی در پایان به بیان نظر استاد مکارم شیرازی در ذیل آیه شریفه، پرداخت و گفت: ایشان می گوید «همه مفسران در این زمینه اتفاق نظر دارند که منظور از «اولوا الأمر»، امامان معصوم(ع) می باشند، که رهبری مادی و معنوی جامعه اسلامی، در تمام شئون زندگی از طرف خداوند و پیامبر (ص) به آنها سپرده شده است و غیر آنها را شامل نمی شود. البته کسانی که از طرف آنها به مقامی منصوب شوند و پستی را در جامعه اسلامی به عهده بگیرند، با شرایط معینی اطاعت آنها لازم است نه به خاطر این که اولوا الأمرند، بلکه به خاطر این که نمایندگان اولوا الأمر می باشند». ( تفسیر نمونه، جلد۳، صفحه۵۵۷.)

 

شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
  نام:
  ایمیل:
  نظر:
  کد امنیتی:

200 کاراکتر




گزارش های تصویری


جست و جو در سایت