سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 221552
تاریخ انتشار: 1402/03/11
بررسی چهارمین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه»، در جلسه سی‌ و هشتم از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری: در عصر غیبت فقط ولایت فقیهان جامع شرایط، بر امور جامعه اسلامی مشروعیت دارد

HyperLink

امروز پنجشنبه۱۱ خرداد ۱۴۰۲، جلسه سی و هشتم از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار شد.     

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در ابتدای این جلسه، ضمن تبریک ولادت باسعادت امام رضا علیه السلام، گفت: به ۱۴ خرداد نزدیک می‌شویم، سالروز رحلت معمار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(رحمت الله‌علیه)، یاد و خاطره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی را گرامی می‌داریم. برای ایشان علوّ درجات و حشر با اولیاءالله را مسألت داریم. اِن‌شاءالله پرچم انقلاب اسلامی ایران که امام آن را برافراشت، به زودی زود به دست صاحب اصلیش تحویل داده شود.

 

این استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه بیان ادلّه قرآنی اثبات نظریه «ولایت فقیه»، چهارمین دلیل قرآنی را نهی از «پذیرش ولایت کافران و تکیه بر ظالمان»، عنوان کرد و گفت: توجه همزمان به مفاد صریح آیاتی از قرآن کریم نتیجه روشنی را در موضوع محل بحث در اختیار می گذارد که خود می تواند دلیل قرآنی مستقلی در مبحث نظریه سیاسی اسلام در همه عصرها و از جمله عصر غیبت بشمار آید. برای پرداختن به دلیل چهارم، مجموعه‌ای از آیات قرآن کریم را در چهار گروه جمع‌بندی و بررسی کرده و سپس استنباطی از مجموع آنها در اثبات نظریه ولایت فقیه ارائه می‌نماییم.

 

وی در توضیح اولین گروه آیات قرآن کریم که مبنای دلیل چهارم از ادله قرآنی اثبات «ولایت فقیه» هستند، گفت: گروه اول، آیاتی هستند که با صراحت مؤمنان را از پذیرش ولایت کافران نهی نموده اند، به عنوان مثال،  آیه ۱۴۴سوره نساء؛ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِينا» ، ای کسانی که ایمان آورده اید؟ غیر از مؤمنان، کافران را ولیّ خود قرار ندهید؛ آیا می-خواهید (با این عمل) دلیل آشکاری برضد خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟  خیلی شفاف و قاطع خداوند می‌گوید که کافران را ولیّ خود قرار ندهید. این آیه، هم جنبه دوستی را مطرح می‌کند، یعنی با کافر رفیق نشوید و هم اینکه به او به‌گونه‌ای که بر ما مسلط شود، سلطه ندهید. راه نفوذ به او ندهید که بتواند در مسائل مختلف ما دخالت کند. معنی کلمه «ولیّ» سرپرستی است. یعنی کافر به گونه‌ای به انسان نزدیک نشود که بتواند در مسائل فردی و اجتماعی دخالت کند.

 

تولیت حرم مطهر، ادامه داد: مفاد آیه بالا در آیه۲۸ سوره آل عمران، نیز تکرار شده است: «لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ.» ، مؤمنان نباید کافران را بجای مؤمنان دوست و ولّی خود قرار دهند و هرکس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است.

تولیت حرم مطهر در همین راستا به آیه نفی سبیل اشاره کرد و گفت: قرآن کریم در آیه ۱۴۱ سوره نساء بر این مطلب تصریح می کند که خداوند هرگز سلطه ای برای کافران بر مؤمنان قرار نداده است: «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» .

 

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: مفاد آیات بالا چنین است که نه خداوند سلطه کافران را برمؤمنان تشریع کرده و نه مؤمنان خود مجازند کافران را ولّی و سرپرست خود قرار دهند، بلکه مؤمنان فقط مجاز به پذیرش ولایت و سرپرستی مؤمنان می باشند.

 

وی تصریح کرد: آیه نفی سبیل را در کنار آیه‌های قبل قرار دهید. در آن آیات بیان شده که خود مؤمنین نباید کافران را ولیّ خود قرار دهند؛ این آیه بیان می‌کند که چنین چیزی در قاموس هستی وجود خارجی پیدا نمی‌کند. خداوند هرگز برای کافران، بر مؤمنان سبیل و راه سلطه‌ای قرار نداده است؛ جعل نکرده، مشروعیت نبخشیده است. در عالم تشریعِ الهی یا در هستی که مخلوق خداوند است به هیچ وجه برای انسان کافر بر انسان مؤمن سلطه‌ و ولایتی قرار داده نشده است. ورای این تشریعات الهی، معتقدیم که تمام احکام خداوند با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد است. نه اینکه تنها خودتان این کار را انجام ندهید، بلکه در هستی، مسأله سلطه کافر، تعریف نشده است. با برسی جایگاه مؤمن و کافر متوجه می‌شویم که امکان تسلط کافر بر مؤمن به هیچ عنوان ایجاد نشده است. زیرا کافر، به خاطر عدم ایمان و کفر و شرک، دچار نقص است و انسان ناقص نمی‌تواند بر انسان کامل سلطه پیدا کند. کسی فرمانده می‌شود که یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشد. یعنی فنونی را بلد باشد و توانمندی های خاصی داشته باشد که بتواند فرمانده شود. اگر قرار باشد کافر، ولیّ مؤمن شود باید یک برتریِ وجودی داشته باشد. خداوند در هستی چنین توان و ارزشی را به کافر نداده است. اگر کافر سلطه پیدا کرد، شبیه سلطه ارباب جهان بر گاو شیرده می‌شود، تا شیر باشد، دوشیده می‌شود؛ همین‌که شیر تمام شود، گاو قصابی می‌شود. سلطه کافر بر مؤمن اینچنین است که غیر الهی بوده و در هستی تعریف نشده است. سلطه‌ای که در هستی توسط خداوند ایجاد نشده باشد و بشر آن را ایجاد کند، اینچنین می‌شود. انتهای سلطه آمریکا بر نظام شاهنشاهی ایران چنین می‌شود که خود شاه در کتاب پاسخ به تاریخ مطرح می‌کند که هر چه آمریکا از ما خواست، همه را صد در صد انجام دادیم. این نتیجه سلطه جعلی است. سلطه‌ای که بشر آن را تعریف کند، سلطه شیطانی است. پس گروه اول آیات به ما هشدار می‌دهد که نه در حوزه روابط شخصی و نه در حوزه روابط اجتماعی، حق ندارید که کافران را ولیّ و سرپرست خود قرار دهید. این آیه‌ها مطلقند. پس مفاد اصلی آیات چنین است که نه خداوند سلطه کفار بر مؤمنان را تشریع کرده است و نه مؤمنان مجاز هستند که کافران را ولیّ و سرپرست خود قرار دهند.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در توضیح دومین گروه آیات قرآن که مبنای دلیل چهارم هستند، گفت: این گروه شامل آیاتی هستند که به صراحت، ظلم را نکوهش و مؤمنان را از تکیه بر ظالمان نهی نموده اند. قطعاً ظلم، عملی مذموم است که عقل بشر هم آن را می‌داند. قبح ظلم، یک قبح عقلی است و خود عقل، باید و نباید را تعریف کرده است و امر می‌کند که نباید ظلم کرد. عدل، یک حُسن ذاتی دارد، خود عقل هم می‌گوید باید عادل باشید.

وی در ادامه به ذکر آیاتی در این باب پرداخت و گفت: در آیه ۲۲۷ سوره شعراء، می خوانیم: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»، و کسانی که ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه عذابی گرفتار خواهد شد. و همچنین در آیه ۱۱۳ سوره هود آمده است: «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ» و بر ظالمان تکیه ننمائید، که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال هیچ ولّی و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت و یاری نمی شوید. این صریح‌ترین آیه است. نتیجه تکیه بر ظالمان، فراگیری آتش و عدم حمایت از ناحیه خدای متعال است.

 

تولیت حرم مطهر در توضیح عبارت «لا تَرْكَنُوا» در آیه ۱۱۳ سوره هود که به آن اشاره شد، گفت: «رکون» از ماده «رکن» به معنای تکیه کردن و اعتماد کردن است، و «الذین ظلموا» گر چه مصادیق گوناگونی دارد و ظلم به نفس، ظلم به دیگران و ظلم به خداوند را شامل می شود، امّا مصداق بارز آن کسانی هستند که از سر عمد و آگاهی دست به ظلم و فساد در میان بندگان خدا زده اند و جامعه را از مسیر مستقیم بندگی خدا به انحراف و عصیان کشانده اند .

وی ادامه داد: کسی‌که در خانه شخصی خود مرتکب گناه می‌شود، ظلم به نفس کرده است، کسی هم جز خدا خبر ندارد، این یک مصداق ظلم است. کسی‌که کف خیابان گناه می‌کند، ظلم کرده است، به دو جهت، هم ظلم به نفس و هم ظلم به دیگران، چرا که با حریم شکستن در ملأعام، هم گناه شخصی و هم گناه عمومی کرده است، که مصداق ظلم به دیگران می‌شود. از این جهت که حکم خدا را هم زیر پا می‌گذارد، ظلم به خدا هم مرتکب شده است. حریم خدا را هم می‌شکند و مرزی را که خدای متعال مشخص کرده است، زیر پا می‌گذارد. فردی که کف خیابان شخص دیگری را می‌کُشد، یا اموال مردم را آتش می‌زند، با این کار، هم خلاف حکم خدا عمل می‌کند، هم مشکل برای مردم به‌وجود می‌آورد و هم قبح گناه را کف خیابان از بین می‌برد. گاهی مصداق بارز ظالم، رضاخان است و گاهی خودمان، با ارتکاب گناهان، مصداق کوچکتر آن هستیم، که آن هم نوعی ظلم است.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری تصریح کرد: مفهوم نهایی این آیات چنین خواهد بود که ظلم از گناهان بزرگ است و مؤمنان مجاز نیستند در زندگی فردی و اجتماعی خود، ظالمان را دوست، تکیه گاه و مورد اعتماد خود قرار دهند. قرآن کریم در آیه ۱۲۴ سوره بقره، بر این مطلب تصریح می کند که خداوند هرگز مسئولیتی همچون امامت و پیشوایی امت را که عهدی الهی است به ظالمان اعطاء نمی کند. « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» و پروردگار ابراهيم او را به كارى چند بيازمود و ابراهيم آن كارها را به تمامى به انجام رسانيد. خدا گفت: من تو را پيشواى مردم گردانيدم. گفت: فرزندانم را هم؟ گفت: پيمان من ستمكاران را در بر نگيرد.

 

وی اضافه کرد: قرآن در عرصه حکمرانی و پیشوایی امت دستور می‌دهد که حکومت را به فرد ظالم امانت ندهیم، چون نمی‌تواند مسؤولیت را حفظ کند. حکومت، مهمترین مسئولیت اجتماعی است، یعنی مال و جان و نوامیس مردم، که باید دربست در اختیار حاکم قرار گیرد. آیا می‌شود که اختیار آنها را به فرد ظالم داد؟ یکی از ایرادات اصلی دموکراسی‌ها که خود غربی ها به آن اذعان دارند، این است که می‌گویند، مردمی که خودشان حق اعدام خود یا مثلا حق آتش زدن مال خود را ندارند، چگونه از طریق صندوق رأی، این حق را به فرد دیگری مثل رئیس جمهور می‌دهند که با تعیین حاکم و قاضی، چه بسا ممکن است حکم اعدام این فرد یا مصادره اموالش را بدهد؟ فرد، خودش چنین حقی در مورد خود نداشت، ولی شخص مورد انتخابش می‌تواند آن کار را انجام دهد. صریح قرآن کریم این است که نه اموال شخصی را می‌توانیم در اختیار ظالم قرار دهیم و نه آن مسؤولیت اجتماعی بزرگ را واگذار کنیم. قرآن کریم آن را ممنوع می‌داند.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به توضیح سومین گروه آیات قرآن در مورد دلیل چهارم پرداخت و گفت: گروه سوم آیاتی هستند که عدل و عدالت را به عنوان یک ارزش بزرگ الهی در روابط فردی و اجتماعی آدمیان مطرح و همگان را به آن فرا می خوانند. در آیه ۹۰ سوره نحل می خوانیم «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِحْسان...»، خداوند به عدل و نیکوکاری امر می کند. همچنین در آیه ۸ سوره مائده آمده است: «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ»  ، عدالت ورزید که این به تقوی نزدیکتر است و از (معصیت) خدا بپرهیزید.

 

وی در ادامه، ضمن اشاره به مجموعه دیگری از آیات قرآن در باب عدل و عدالت، گفت: در نگاه قرآن، رعایت عدالت، هم در امور فردی از قبیل سخن گفتن(سوره انعام، آیه ۱۵۲) ، روابط بین همسران(سوره نساء، آیه ۳)، نوشتن اسناد مالی(سوره بقره، آیه ۲۸۲)، و ... ، و هم در امور اجتماعی از قبیل گواهی دادن(سوره طلاق، آیه ۲)،  قضاوت کردن(سوره نساء، آیه ۵۸)، روابط بین اقوام(سوره مائده،  آیه ۸)  و حکومت کردن(سوره ص،  آیه۲۶)   یک واجب الهی بشمار می آید.

قرآن کریم برای انسانی که به عدل امر می کند و در مسیر مستقیم الهی گام برمی دارد ارزش قائل خاصی است و چنین انسانی را بر کسی که واجد این ویژگی ها نیست برتر می شمرد(سوره نحل، آیه ۷۶) .

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری خاطرنشان کرد: افزون بر ارزش ذاتی عدالت و برتری انسان عادل بر غیر عادل، قرآن کریم به صراحت به رعایت عدالت در حکومت بر مردم امر می کند(آیه۵۸، سوره نساء). در لسان قرآن با اینکه پیامبران الهی افزون بر مقام نبوت به حکومت نیز منصوب شده اند، با این وجود خداوند به آنان دستور می دهد که فقط بر اساس عدالت با مردم رفتار نمایند(آیه ۴۲، سوره مائده،) .

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در توضیح چهارمین گروه آیات قرآن که مبنای دلیل چهارم از ادلّه اثبات نظریه «ولایت فقیه» هستند، گفت: گروه چهارم شامل آیاتی هستند که برای سه گروه از انسان ها، ارزش و برتری خاصی قائلند. نخست؛ اهل ایمان، دوم؛ عالِمان و دانشمندان و سوم؛ با تقواترین مردم.

وی در ادامه به ذکر نمونه هایی از این آیات پرداخت و گفت: در سوره مجادله آیه ۱۱ می خوانیم «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» ، خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که از علم برخوردار شده اند درجات بزرگی می بخشد. همچنین در سوره سجده، آیه ۱۸ خداوند متعال می فرماید «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ» ، آیا کسی که با ایمان باشد همچون کسی است که فاسق است؟ نه، هرگز این دو برابر نیستند. و در سوره زمر آیه ۹ آمده است: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الألْبابِ» ، (ای پیامبر) بگو: آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر می شوند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: بر همین اساس، قرآن کریم عالِمان را مرجع مردم قرارداده و از ناآگاهان می خواهد که برای آگاهی از امور خود به آنان مراجعه نمایند: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(سوره نحل، آیه ۴۳ و سوره انبیاء آیه ۷)، اگر نمی دانید از آگاهان سؤال کنید. همچنین در آیه۱۳ سوره حجرات آمده است «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» گرامی ترین شما نزد خدا، با تقواترین شماست.

وی ادامه داد: تقوا درجات بسیاری دارد و بی گمان هر درجه ای از تقوا نزد خداوند بزرگ از ارزش خاص خود برخوردار است، امّا براساس آیه بالا، باارزش ترین انسان ها در پیشگاه خداوند افرادی هستند که به بالاترین مدارج تقوا صعود کرده اند. براساس این گروه از آیات، از منظر قرآن کریم انسان های مؤمنی که در مدارج علم و تقوا گام برداشته و از همگنان خود پیشی گرفته اند از ارزش و جایگاه برتری برخوردار می باشند.

 

تولیت حرم مطهر در ادامه به جمع بندی مفاد آیات گروه های چهارگانه پرداخت و گفت: گروه اول از آیات یادشده از مؤمنان می خواهد که کافران را ولیّ خود قرار ندهند و با صراحت اعلام می کند که چنین ولایتی از ناحیه خداوند هیچ مشروعیتی نخواهد داشت. از آنجا که در این آیات، نهی از ولیّ قرار دادن کفّار اطلاق دارد، به همین سبب هر نوع ولایتی و از جمله ولایت سیاسی را شامل می شود. از این رو مؤمنان مجاز نیستند در اداره جامعه خود کافران را ولیّ و سرپرست جامعه خود قرار دهند.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در جمع بندی مفاد آیات گروه دوم گفت: آیات یاد شده به صورت مطلق هرگونه تکیه و اعتمادی را بر ظالمان مردود می شمرد و چنین اطلاقی یقینا تکیه بر ظالمان در امور سیاسی را نیز شامل می شود. از این رو سپردن اداره امور جامعه اسلامی به ظالمان مشروعیت نداشته و برخلاف نصّ صریح قرآن کریم خواهد بود. بر اساس آیات گروه اول و دوّم، کافران و ظالمان فاقد مشروعیت الهی برای اداره جامعه اسلامی می باشند.  محصول منطقی این مطلب این است که مؤمنان در کلیه امور فردی و جمعی و از جمله اداره جامعه خود باید مؤمنان عادل را تکیه گاه و ولیّ خود قرار دهند.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در جمع بندی مفاد آیات گروه سوم گفت: قرآن کریم در آیات گروه سوم به صورت ایجابی به ارزش عدل و رعایت عدالت در همه امور اعم از فردی و اجتماعی پرداخته و با صراحت، همگان و از جمله حاکمان را به رعایت عدالت فرا خوانده است. از این رو می توان گفت از منظر قرآن ولایت اجتماعی مؤمنان آن گاه مشروعیت دارد که به زیور عدالت آراسته باشد.

 

وی در جمع بندی مفاد آیات گروه چهارم گفت: گروه چهارم از آیات یاد شده، افزون بر اینکه بر برتری مؤمنان بر غیر مؤمنان تصریح می ورزند، بر تقدّم و برتری عالمان و پرهیزگاران نیز تصریح نموده اند. اطلاق این آیات نیز بیانگر این حقیقت است که از منظر قرآن کریم عالمان و پرهیزگاران به تناسب درجات علم وتقوا برغیر عالمان و غیر پرهیزگاران در کلیه تعاملات فردی واجتماعی تقدّم وبرتری دارند.

 

تولیت حرم مطهر، در پایان از مباحث مطروحه و آیات مذکور، نتیجه گرفت که از منظر قرآن کریم فقط ولایت مؤمنان عادل بر امور جامعه اسلامی مشروعیت دارد و در میان مؤمنان عادل، تقدّم و برتری با مؤمنان عادلی است که در مدارج علم وتقوا بر سایر مؤمنان عادل پیشی گرفته اند. مصداق بارز چنین انسانی در عصر پیامبر گرامی(صلوات الله علیه) شخص آن حضرت و در عصر امامان معصوم(علیهم السلام) همان حضرات و در عصر غیبت، عالم ترین و با تقواترین مؤمنان عادل، یعنی فقیهان جامع شرایط می باشند.

 

شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

همچنین علاقه‌مندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اخبار، اطلاعیه ها و خلاصه هر جلسه را مطالعه فرمایند.

از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر




گزارش های تصویری


جست و جو در سایت