سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 232380
تاریخ انتشار: 1403/11/04
در هشتاد و نهمین جلسه از سلسله مباحث «ولایت فقیه» مطرح شد؛
تولیت حرم مطهر: امروز تمام درگیری جبهه حق و باطل، بر سر اجرای دستورالعمل‌های قرآن است

HyperLink

امروز پنج‌شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در جلسه هشتاد و نهم «جهاد تبیین» و شصت و چهارم از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، که در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار گردید، به بررسی و تبیین «نتایج مترتب بر مأموریت‌های پیامبران الهی» پرداخت.   

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، استاد دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در ابتدای این جلسه گفت: خدا را شاکر هستیم که توفیق داد و با همت دوستان بزرگوار این جلسات استمرار پیدا کرد امیدواریم به برکت مضجع شریف حضرت احمد بن موسی علیه السلام که همگی در زیر سایه ایشان هستیم این جلسات برای همه ما سرشار از برکت دنیا و آخرت باشد.

 

تولیت حرم مطهر بیان کرد: در  جلسات پیشین بر روی اصول اصلی اعتقادی بحث کردیم و دلیل آن هم این است که تمام احکام و دستورالعمل‌های شریعت و راهکارهایی که اسلام به مسلمین عرضه می‌کند، همه بر اساس همین اصول جهان‌بینی می‌باشد. اسلام یک دین جامع است که بین اصول، فروع و همه‌ی قوانین آن یک انسجام و به هم پیوستگی منظم وجود دارد. این که یک نفر یک حکمی را می‌شنود و بعد برای او شبهه و ابهام ایجاد می‌شود، و به آن ایراد وارد می‌کند، به این دلیل است که ریشه احکام و مبانی اصلی آن‌ها را نمی‌داند. مثلاً در مورد شطرنج که مراجع تقلید آن‌را در برهه ای حرام و بعدها حلال اعلام کردند. کسی که ریشه احکام را نمی‌داند و متوجه نیست که اسلام، احکام ثابت، متغیر، احکام حکومتی، احکام اولیه، ثانویه و... دارد، و پیوندها و مکانیسم حاکم بر شریعت‌ اسلام را متوجه نیست، قضاوت ناروا در مورد دین می‌کند. برای برون‌رفت از این مشکل، دو راه وجود دارد، نخست اینکه انسان کلاً متعبد باشد، یعنی اینکه بگوید حرف یک مرجع تقلید برای من حجت است و دوم اینکه که فرد به دنبال کار علمی، تحقیقی و همه جانبه باشد، آن وقت خیلی راحت فلسفه احکام را متوجه می‌شود. یعنی اگر بر اساس اصول جهان‌بینی و مکانیسمی که بر اساس آن، حکم شریعت استخراج می‌شود -یعنی اجتهاد - تسلط داشته باشد، دقیقا چرایی احکام را متوجه می‌شود.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با بیان این که یکی از مبانی اسلام که به اصل اساسی توحید نیز بر می‌گردد «اصل نُبوّت» است، گفت: در جلسه گذشته مأموریت‌‌های پنجگانه پیامبران، یعنی «دریافت معصومانه وحی»؛ «ابلاغ معصومانه وحی»؛ «تبیین و تشریح معصومانه وحی»؛ «اجرای معصومانه آموزه‌‌های اجتماعیِ وحی در زوایای زندگی اجتماعی مؤمنان» و «ولایت معنوی و ایفای نقش انسان کامل در هستی»، که در حقیقت همان مأموریت‌‌های اصلی عموم پیامبران الهی در طول تاریخ نُبوّت بوده است مورد بحث قرار گرفت. امروز تلاش خواهیم کرد توضیح بیشتری پیرامون همین مأموریت‌‌های پنجگانه و نتایجی که بر آنها مترتب است حضور عزیزان تقدیم شود.

استاد دانشگاه تهران، ادامه داد: برای این ماموریت‌های پنجگانه کلمه معصومانه به کار رفته که بسیار مهم می‌باشد؛ آیا شخصی می‌تواند به اوج کمال و انسان کامل برسد؟ در پاسخ باید گفت بله، نمونه آن رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) است، انسانی که از جنس بشر می‌باشد، اما به عالی‌ترین درجه انسانیت رسیده و از این بالاتر دیگر وجود ندارد. همیشه یک حجت و الگوی عملی در دسترس انسان‌ها وجود دارد؛ یا دیده می‌شود و یا اینکه مانند ماه که زیر ابرها است، پنهان شده ولی وجود دارد. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند:

«لَوْ كَانَ اَلنَّاسُ رَجُلَيْنِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا اَلْإِمَامَ وَ قَالَ إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ اَلْإِمَامُ لِئَلاَّ يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيْهِ»؛ «اگر مردم زمين تنها دو نفر باشند، يكى از آن دو امام است، و فرمود: آخرين كسى كه بميرد امام است، تا كسى بر خداى عز و جل احتجاج نكند كه او را بدون حجت واگذاشته است»؛ (اصول کافی جلد ۱ صفحه ۱۸۰).

وی با بیان اینکه آن کسی که حجت است، برای وجود خود هم حجت است، تصریح کرد: امام، هم برای دیگران حجت است و هم برای شخص خود حجت می‌باشد، لذا آخرین کسی که از دنیا می‌رود، امام است.

 

دکتر کلانتری در ادامه به تبیین «نتایج مترتب بر مأموریت‌های پنج‌گانه پیامبران الهی» پرداخت و گفت: پیامبران الهی با دریافت معصومانه و ابلاغ معصومانه وحی یعنی انجام مأموریت‌‌های اول و دوم خود، نقش واسطه‌‌ای امین و مصون از هرگونه خطا و اشتباه را بین خداوند و انسان‌‌ها برعهده گرفته و بدینوسیله مجموعه‌‌ای ناب از آموزه‌‌ها و معارف وحیانی، یعنی کلام الله را در اختیار آدمیان قرار داده‌‌اند. پیامبران در این میان، فقط نقش یک واسطه امین را بر عهده داشته‌‌اند، بدون آنکه از جانب خود، کلمه و یا حرفی بر آن افزوده و یا کاسته باشند. با به انجام رسیدن این مأموریت، آدمیان در کنار دستگاه‌‌های شناختی که خالق حکیم هستی در وجودشان تعبیه کرده بود، یعنی «حسّ» و «عقل»، صاحب یک ابزار شناختی دیگر به نام «وحی» شده‌‌اند که راه شناخت بیشتر و مطمئنِ خالق هستی و خود و آغاز و انجام هستی و همچنین چگونگی طی طریق مطمئن در مسیر کمال را، در قلمرویی بسیار فراتر از حسّ و عقل بر آنان گشوده است.

 

تولیت آستان مقدس، خاطرنشان کرد: نتیجه باور به اینکه پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) در دریافت و ابلاغ وحی، معصوم و در امان از هرگونه خطا، چه عمدی و چه سهوی بوده است این خواهد بود که «قرآن کریم» را وحی خالص الهی و سخن ناب خداوند بدانیم، یعنی بر این اعتقاد باشیم که پیامبر اکرم(ص)، بشخصه نه در بکارگیری الفاظ و نه در چینش و ساختار کلامی قرآن و نه در آموزه‌‌ها و محتوا و معارف قرآن، هیچ نقشی نداشته و قرآن از ابتدا تا انتها فقط و فقط سخن خداوند است، هم در لفظ و هم در معنا. در آیه ۶ سوره توبه، به زیبایی به این موضوع اشاره شده است:

«وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ  ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ»؛ «و هرگاه يكى از مشركان به تو پناه آورد، پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس به مكان امنش برسان، زيرا اينان مردمى نادانند».

وی ادامه داد: بسیاری از مشرکین، فقط تلاوت قرآن را شنیدند و مسلمان شدند و به پیامبر(صلوات الله علیه) ایمان آوردند، چون متوجه شدند که قرآن، نه کلام بشر، بلکه کلام فوق بشر است و این را عرب‌ها بهتر می‌دانستند، آن مخاطبین اولیه وحی که در زمان نزول قرآن حضور داشتند. نمونه ای از افراد نیز بودند که نه تنها عرب نبودند بلکه کلام عربی را هم متوجه نمی‌شدند، اما در زمانی که قرآن تلاوت می‌شد به آن گوش فرا می‌دادند و متحول و مسلمان می‌شدند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه، تصریح کرد: بر اساس دو ماموریت اول پیامبران الهی یعنی «دریافت معصومانه وحی» و «ابلاغ معصومانه وحی»؛ باید بگوئیم که کلمه، جمله، معنا و هرچه هست از ناحیه خداوند است و پیامبر گرامی اسلام(ص) در چینش کلمات و حتی اِعراب آن هیچ نقشی نداشته و هرچه هست کلام خداوند می‌باشد؛ زمانی که وحی بر وجود پیامبر(ص) نازل می‌شد ایشان نیز آن را تکرار می‌کردند، که به ایشان خطاب می‌شود در بیان آن عجله نداشته باش؛

«لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ»؛ «به تعجيل زبان به خواندن قرآن مجنبان»؛ (آیه ۱۶، سوره قیامت).

حتی قرائت پیامبر(ص) نیز تابع وحی است و اجازه نداشتند هنگام نزول وحی، آن را بیان کنند:

«فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ»؛ «پس هرگاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن!»؛ (آیه ۱۸، سوره قیامت).

 

دکتر کلانتری، با بیان اینکه تک تک آیات قرآن، حرف و سخن خداوند است، خاطرنشان اظهار کرد: قرآن تنها کتاب آسمانی ناب در دنیا است، که فقط سخن خداوند می‌باشد این یعنی بی همتایی قرآن در عصر ما و در تمام دنیا؛ بعد از عروج حضرت مسیح(ع)، انجیل دچار تحریف شد و قبل از آن، تورات هم گرفتار تحریف شده بود. امروز تنها یک کتاب آسمانی در دنیا وجود دارد و آن قرآن است؛ افراد مسیحی و یهودی هم خودشان قبول دارند که آن چیزی که به عنوان کتاب مقدس می‌دانند، کلام خدا نیست. امروز هیچ عالم و عامی در بین مسیحیان و یهودیان وجود ندارد که بگوید تورات و انجیل کلام الله است، اینقدر که بین نوشته‌های این کتب و رفتار پیامبران تفاوت است و ارتباطی با وحی آسمانی هم ندارد. تنها کتابی که در دنیا به عنوان «کلام الله» شناخته می‌شود، قرآن است و این نتیجه دریافت و ابلاغ معصومانه وحی و لازمه دین خاتم است.

وی اضافه کرد: دیگر ادیان نیازی نبوده که اینگونه باشند، یعنی یهودیت و مسیحیت دین خاتم الهی نبوده که کتاب آن ها از تحریف حفظ بشود، دین که منسوخ شد به تبع آن، کتاب آن‌ها هم تحریف و منسوخ شده است، اما زمانی که یک دین به عنوان دین خاتم معرفی می‌شود، کتاب آن دین هم باید تا روز قیامت صد در صد وحی در اختیار عموم مردم باشد و این حجت الهی است. اگر اینگونه نباشد حجت تمام نیست؛ یعنی اگر بگوئیم بعد از دویست سال، قرآن عوض شده است پس انسان‌هایی که بعد از آن حضور دارند از وحی ناب الهی هیچ چیزی در اختیار ندارند، اما امروز بعد از گذشت ۱۴ قرن، ما می‌گوئیم وحی در اختیار ما هست و آن نیز در قرآن کلام الهی وجود دارد.  اینکه چگونه قرآن از تحریف حفظ شده است و اینکه اراده خداوند با چه مکانیزمی در جامعه شکل گرفت و قرآن تغییر پیدا نکرد و سالم ماند، در جایی دیگر بحث خواهد شد.

 

تولیت آستان مقدس، در ادامه تبیین «نتایج مترتب بر مأموریت‌های پیامبران الهی»، به سومین مأموریت اشاره کرد و گفت: پیامبران الهی در انجام مأموریت سوم یعنی تبیین وحی، نقش روشنگر و تشریح‌کننده را بر عهده داشته‌‌اند و با استفاده از زبان و ادبیات رایج مخاطبان خود، به تبیین وحی و چگونگی عملیاتی شدن آن در زوایای پرپیچ و خمِ زندگی آدمیان همت گماشته‌‌اند. تردیدی نیست که ایفای این مسئولیت فقط از عهده کسانی بر می‌‌آید که خود نسبت به حقیقت وحی آگاهی کامل داشته باشند و در این خصوص نیز امین و معصوم از هرگونه خطا و عصیانی باشند.

وی اضافه کرد: آنجایی که با زبان خودشان، معنا را بیان می‌کردند، زبان پیامبر بوده است و زبان خدا نیست؛ این یک قانون رایج بوده که در همه ادوار تاریخی، پیامبران با زبان عصر خودشان حرف می‌زدنند و در قرآن نیز، به این موضوع اشاره شده است:

«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ  فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ  وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛ «هيچ پيامبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم، تا بتواند پيام خدا را برايشان بيان كند. پس خدا هر كه را بخواهد گمراه مى‌كند و هر كه را بخواهد هدايت مى‌كند و اوست پيروزمند و حكيم»؛ (آیه ۴، سوره ابراهیم)

 

دکتر کلانتری، ادامه داد: پیامبران در «تبیین معصومانه وحی»؛ با لسان قوم صحبت می‌کردند؛ حال ممکن است این سوال پیش بیاید که این مطالب را از کجا دریافت می‌کردند که بعد آن را توضیح می‌دادند. به عنوان مثال پیامبر(ص) قصد دارند این آیه را تشریح کنند: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ  إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا»؛ «از هنگام زوال خورشيد تا آنگاه كه تاريكى شب فرا مى‌رسد نماز را برپاى دار، و نيز نماز صبحگاه را. و نماز صبحگاه را همگان حاضر شوند»؛ (آیه ۷۸، سوره اسراء).

در این زمینه بیان می‌کنند هنگام زوال خورشید چهار رکعت نماز واجب می‌شود و این یعنی «أَقِمِ الصَّلَاةَ»؛ حال این سوال پیش می‌آید که از کجا متوجه شدند که در چه زمانی و چند رکعت نماز باید خوانده شود؟ در تشریح وحی، غیر از اینکه پیامبران زبان قوم را به کار می‌گرفتند، هرچه هم بیان می‌کردند باز از طرف خدا بوده است. ما دو نمونه تشریح وحی داریم که جزو همان اصول زیر ساختی است که خیلی لازم است انسان مسلمان متوجه آن باشد، نخست «وحی قرآنی»؛ یعنی کلام الله مجید که از سوره حمد شروع و به سوره ناس ختم می‌شود همه کلام خدا است، اما توضیحاتی که پیامبر(ص) به دستور خدا برای تبیین وحی دارد را از طریق «وحی غیر قرآنی» بیان می‌کند.

وی اظهار کرد: «وحی قرآنی» همان ۶۲۳۶ آیه قرآن است؛ اما «وحی غیر قرآنی»  که بر پیامبر(ص) نازل می‌شده اما در قرآن نیامده است -مانند حدیث قدسی - آن هم حرف و سخن خداوند است. یعنی تشریحی که خود پیامبر(ص) انجام می‌دادند، این هم ماموریتی بود که خداوند به پیامبر(ص) واگذار کرده بود. خداوند فرموده بود ما قرآن را بر تو نازل می‌کنیم و تو آن را بر مردم تبیین بکن؛ «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛ «همراه با دلايل روشن و كتابها و بر تو نيز قرآن را نازل كرديم تا آنچه را براى مردم نازل شده است برايشان بيان كنى و باشد كه بينديشند»؛ (آیه ۴۴، سوره نحل).

 

این استاد حوزه و دانشگاه پیرامون نتیجه مأموریت سوم پیامبران گفت: از رهگذر انجام این مسئولیت، مجموعه‌‌ای از معارف و آموزه‌‌ها پدید می‌‌آید که به دلیل متکی بودن آن بر اذن و تشریع الهی، برای مؤمنان واقعی، همچون وحی حجّت شمرده می‌‌شوند. بدون شک پیامبران به دلیل آنکه آگاهی‌‌های خود را از منبع زلال و راستین وحی دریافت کرده و مسئولیت خطیر هدایت مردمان به صراط مستقیم الهی را بر عهده داشته‌‌اند، در انجام این مأموریت، نه هرگز تحت تأثیر فرهنگ جاهلی عصر خویش قرار گرفته‌‌اند و نه خرافه‌‌ و یا خلاف حقیقتی را با سکوت، اشاره و یا سخنی تأیید کرده‌‌اند: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى»؛ « و سخن از روى هوى نمى‌گويد * نيست اين سخن جز آنچه بدو وحى مى‌شود»؛ (آیه ۳ و ۴، سوره نجم). به همین سبب، آنچه در تبیین وحی از ناحیه پیامبران با سند معتبر دریافت شده حجّت و تکیه‌‌گاه مؤمنان شمرده خواهد شد.

 

وی ادامه داد: سنت پیامبر(ص) از همین‌جا متولد می‌شود؛ احکام شریعت یا از کتاب استنباط می‌شود یا از سنت؛ چه کسی به سنت پیامبر(ص) اعتبار داده است؟ خداوند متعال. همان خداوندی که به پیامبر(ص) ماموریت داد که باید وحی را برای مردم تشریح کند. دو نوع امر واجب داریم؛ نخست «فرض الله»؛ یعنی آن چیزی که خدا واجب کرده است و دیگری «فرض الرسول» یعنی آن چیزی که پیامبر(ص) واجب کرده است. «فرض الله»؛ یعنی همین آیات و احکامی که در متن قرآن وجود دارد و خداوند آن را واجب کرده است، نمونه آن در آیه ۳۸ سوره مائده بیان شده است: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»؛ « دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر كارى كه كرده‌اند ببريد. اين عقوبتى است از جانب خدا، كه او پيروزمند و حكيم است».همچنین  «أَقِمِ الصَّلَاةَ»؛ «فرض الله» است، اما این که باید چهار رکعت نماز خوانده شود «فرض الرسول» است. برای انسان مسلمان، یک حجت، کتاب الله و حجت دیگر هم، کتاب الرسول است.

 

تولیت حرم مطهر در تبیین ماموریت چهارم پیامبران الهی، یعنی «اجرای وحی»، گفت: این مأموریت مربوط به اجرای آن بخش از وحی است که ناظر بر زندگی اجتماعی آدمیان است و با انجام آن، جامعه بشری و اموری که برخواسته از هویت زندگی جمعی است به نور وحی منوّر می‌‌گردد. مثل آیات جهاد، آیات حدود، آیات قضا، آیات روابط با کفار، آیات صلح، آیات دفاع و آمادگی دفاعی، آیات امر به معروف و نهی از منکرات اجتماعی و ....

وی خاطرنشان کرد: پیامبران در این ماموریت، آن مقداری از وحی را که ناظر بر جامعه می‌باشد، را اجرا می‌کنند؛ اگر پیامبران الهی این ماموریت را نداشتند پس چرا حضرت موسی(ع) و هارون به کاخ فرعون می‌روند، یا حضرت محمد(ص) با قوم خود در این راه برخورد می‌کند، که این ها باعث ایجاد مشکلات و سختی‌هایی برای آن‌ها می‌شود و یا جنگ‌هایی که در صدر اسلام اتفاق افتاده است و باعث مشقت و زیان برای تعدادی از افراد شده است. می‌توانستند فقط وحی را صرفا معصومانه دریافت و ابلاغ کنند، اما یک ماموریت اصلی پیامبران الهی این است آنجایی که دستورالعمل‌های اجتمای وجود دارد، در متن جامعه حضور پیدا کنند و محکم پای اجرای آن بایستند. اتفاقاً امروز تمام درگیری جهان اسلام و جهان کفر، جبهه حق و باطل بر سر همین اجرای دستورالعمل‌ها می‌باشد. عصبانیت و ناراحتی سران کفر از تجلی جریان وحی و قرآن در متن جامعه است نه کمیت قرآن‌های منتشر شده در جهان.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در باب نتیجه ماموریت چهارم پیامبران الهی گفت: بی‌‌تردید از رهگذر انجام این مسئولیت نوعی خاص و الگویی جدید از حاکمیت سیاسی پدید می‌‌آید که به کلی با حاکمیت‌‌های سیاسیِ برخواسته از علوم بشریِ صِرف، و یا مبتنی بر هوا و هوس‌‌های دنیایی صِرف، متمایز می‌‌باشد. در این الگوی سیاسی اولاً: شخص حاکم از ناحیه خداوند تعیین می‌‌شود و مشروعیت خود را از نصب الهی دریافت می‌‌کند؛ و ثانیاً: محور و مبنای حکومت، احکام و شریعت الهی خواهد بود و آنجا که نیاز به قانون و یا اتخاذ تصمیم جدیدی باشد باز مبنای قانونگذاری و تصمیم‌‌گیری شریعت الهی خواهد بود. وی در ادامه در این زمینه به آیات ۴۳ سوره طه و ۱۰۵ سوره نساء اشاره کرد:

«اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى»؛ «به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته».

«إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ  وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا»؛ «ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم، تا ميان مردم به [موجب‌] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى، و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش».

 وی تصریح کرد: با توجه به همین دو ویژگی، حاکمیت سیاسی بر مبنای اصلی که قابل قبول همه مسلمین می‌باشد، حاکمیت دین خدا است، البته به این معنا نیست که ما بر ضد علم حرکت کنیم، خود علم و دستاورد‌های علمی بشر، اگر دقیق و صد در صد قابل اعتماد باشد، این همان دین خدا است، چونکه خدا در زمینه علم آموزی و تلاش برای به دست آوردن علم دستور داده است. علم با فرضیه و ظن و گمان فرق می‌کند، علم یعنی اینکه انسان صد در صد یک مسئله‌ای را به اثبات برساند، که این هم دین خدا است. علم حاصل حس، تجربه و یا عقل است که همه این‌ها نیز دین خدا می‌باشد. قرآن هیچکدام از این‌ها را رد نکرده است، بلکه قرآن یک دستگاه علمی دیگر را به عنوان وحی در کنار آن گذاشته است، که آن هم دین خداوند است.

 

تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: اعلام صریح ولایت رسول الله(ص) و اولی‌‌الأمر به ضمیمه اعلام وجوب اطاعت مطلق مؤمنان از آن حضرات در شماری از آیات قرآن، همگی ناظر به این مسئولیت مهم و اختیارات ناشی از آن است. از این رو حاکمیت سیاسی پیامبران و اولیاء الهی از آن جهت که از ناحیه خداوند تشریع گردیده در حقیقت اِعمال حاکمیت خداوند به‌‌شمار می‌‌آید. (بنگرید به: کلانتری، ولایت فقیه پرسش‌‌ها و پاسخ‌‌ها، صص ۴۹ و ۵۰).

وی اظهار کرد: وقتی گفته می‌‌شود حاکمیت بر جامعه اسلامی، باید به اذن خداوند باشد، این سخن بدین معناست که حتی پیامبر اکرم(ص) نیز شخصاً مجاز به تعیین حاکم پس از خود نبوده است، بلکه تعیین حاکم که از مسائل حیاتی جامعه اسلامی در همه زمان‌‌هاست، فقط تابع اراده و اذن خداوند می‌‌باشد. بنا به نقل طبری، زمانی که پیامبر اکرم (ص) برای تبلیغ و دعوت به اسلام در قبیله بنی عامر بن صعصعه حضور یافت، برخی از افراد آن قبیله که متوجه پیشرفت قریب‌‌الوقوع اسلام و رهبری بلامنازع پیامبر بر جزیرة‌‌العرب شده بودند ایمان خود را مشروط برآن دانستند که پس از پیامبر(ص) حاکمیت از آن آنان باشد، اما پیامبر اکرم(ص) چنین شرطی را نپذیرفته و امر حکومت را به اذن خداوند منوط دانستند. بخشی از نقل طبری بدینقرار است: «انه اتى بنى عامر بن صعصعة، فدعاهم الى الله، و عَرَضَ عَلَيهِم نفسَهُ، فقال رجُلٌ مِنهُم، يُقالُ لَه بَيحَرة بنُ فَراس: وَ اللهِ لو انّى أخَذتُ هذا الفَتى مِن قريشٍ لَأكَلتُ بِهِ العربَ ثم قال له: اَ رايتَ اِن نحن تابعناكَ على امرِكَ، ثُم اَظهَرَكَ اللهُ على مَن خالَفَكَ، اَ يَكُونُ لنا الأمرُ مِن بَعدِكَ؟ قال (ص): الأمرُ اِلَى اللهِ يَضَعُه حَيثُ يَشاءُ...»؛ «پیامبر(ص) به طایفه بنی عامربن صعصعه آمد و آنان را به خدا فراخواند و خود را به آنان معرفی فرمود. مردی از آنان که او را «بیحرة بن فراس» می‌‌خواندند، گفت: قسم به خدا اگر من بتوانم این جوان را از قریش بگیرم می‌‌توانم با او همه عرب را زیر سلطه خود درآورم. سپس به پیامبر گفت: اگر ما دعوت تو را بپذیریم و از تو تبعیت کنیم و آنگاه خداوند تو را پیروز گرداند آیا حکومت پس از تو از آن ما خواهد بود؟ پیامبر در پاسخ او فرمود: حکومت از آن خداوند است، اوست که به هر کس بخواهد آن را می دهد.» (طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۵۰).

 

این استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه به سخنی از علامه طباطبایی اشاره کرد و گفت: علامه طباطبایی(قدس سره) در توضیح دو مسئولیت پیامبر اکرم(ص)، در تبیین وحی و اجرای وحی در جامعه اسلامی، چنین می‌‌گوید: «پیامبر(ص) [افزون بر دریافت و ابلاغ وحی] خود دو حیثیت جداگانه دارد؛ یکی حیثیت تشریع احکام به کمک آنچه خداوند از طریق وحی غیر قرآنی بر آن حضرت عرضه می‌‌کند و این در حقیقت بیان همان جزئیاتی است که اصول آنها در قرآن آمده است. خداوند خود خطاب به پیامبر(ص) فرموده است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (آیه ۴۴، سوره نحل). ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را نازل شده است تشریح نمایی؛ و دیگری حیثیت اظهار نظر و صدور فرمان که مرتبط با شأن ولایی آن حضرت در اداره جامعه و قضاوت بین مردم است. خداوند خطاب به پیامبر (ص) فرموده است: «لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّه‏»، (آیه ۱۰۵، سوره نساء). تا بین مردمان حکم کنی بر اساس آنچه خداوند بر تو عرضه کرده است. این همان رأی و فرمان‌‌هایی است که پیامبر اکرم(ص) بر اساس قوانین صادر می‌‌کنند و همچنین تصمیماتی است که آن حضرت در امور مهم جامعه اتخاذ می‌‌نمایند ... . از همین مطلب روشن می‌‌شود که اطاعت از رسول (ص) با اطاعت از خدا متمایز است، گرچه اطاعت از رسول (ص) نیز در حقیقت اطاعت از خداوند است زیرا خداوند در سوره مائده چنین اطاعتی را تشریع نموده است» (المیزان،ج ۴،ص۳۸۸، با اندکی تغییر و تلخیص).

 

تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در ادامه به جمله‌ای از امام خمینی(قدس سره) در باب مسئولیت اجتماعی پیامبران الهی اشاره کرد: «در حقیقت وظیفه اصلی انبیاء ـ که از جانب خدا مبعوث شدند ـ برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق قوانین و احکام اسلام جهت زمینه سازی برای تربیت انسان الهی است»؛ (امام خمینی(ره)، کشف الاسرار، ص۱۸۷).

وی در پایان خاطرنشان کرد: مسئولیت‌های پیامبران الهی، همه ارزشمند و متعلق به تمام ادوار زندگی بشر از دیروز تا امروز و آینده است. دستاورد‌هایی که نُبوت برای تاریخ بشر داشته، همیشگی و تا پایان عمر دنیا خواهد بود.

 

شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هم‌اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می‌گردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

علاقه‌مندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می‌توانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.

از عموم مردم، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه‌ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می‌آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
  نام:
  ایمیل:
  نظر:
  کد امنیتی:

200 کاراکتر


گزارش های تصویری


جست و جو در سایت