سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 211224
تاریخ انتشار: 1401/09/24
تبیین کلید واژه «فقیه» در جلسه بیست و دوم، از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری: تفقه در دین، یعنی دین شناسی متخصصانه، نه مقلدانه/ تقوا و عدالت مطلق یعنی تلاش برای رسیدن به بالاترین سطحی که برای غیر معصوم ممکن است

HyperLink

امروز پنجشنبه، ۲۴ آذر ۱۴۰۱، بیست ودومین جلسه از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار شد.

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در این جلسه به تبیین کلید واژه «فقیه» در مبحث ولایت فقیه و شروطی پنج گانه ای که یک فقیه اسلام شناس متخصص باید داشته باشد تا در جایگاه حاکم اسلامی در عصر غیبت قرار گیرد، پرداخت و گفت: جهاد تبیین که همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری(مدظله العالی) است، یک بخش مهم از آن به مسائل زیربنایی و اصلی معرفت دینی مربوط می شود، به ویژه مبحث "ولایت فقیه" که در حقیقت زیر ساخت نظام اسلامی است. برای ورود به این مبحث و شفاف کردن صورت مسأله، باید بر روی چهار واژه تأمل کرد. تا اینجا راجع به سه واژه ولایت، انتصاب و مطلقه صحبت شد و امروز به تبیین چهارمین کلید واژه اصلی در مبحث ولایت فقیه، یعنی واژه «فقیه» می پردازیم.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی تصریح کرد: به طور معمول هر کدام از ما به تناسب آگاهی ها و تجارب محیطی خود تصویری از فقیه و فقاهت در ذهن داریم که ممکن است با مفهوم صحیح این اصطلاح فاصله زیادی داشته باشد. جا دارد در این مبحث تلاش کنیم به مفهوم دقیق تری از این واژه دست یابیم. نداشتن تصویر دقیق از مفهوم فقیه می تواند نگاه نهایی ما را به مفهوم دقیق «ولایت فقیه» با مشکل جدی مواجه سازد. در این بخش از بحث تلاش خواهیم کرد به کالبد شکافی این واژه و برخی از مباحث مهم مرتبط با آن بپردازیم.

 

وی با بیان اینکه پایه اصلی بحث فقیه، فقاهت و تفقه در دین، در خود قرآن کریم است، به سوره توبه و آیه ۱۲۲ آن اشاره کرد و گفت: سوره توبه در سال های آخر عمرمبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، در مدینه بر پیامبراکرم نازل شد و به امر ایشان، توسط امام علی علیه السلام در اجتماع مشرکان در مکه در ذی‌الحجه سال نهم هجری قمری قرائت گردید.

وی ادامه داد: سوره توبه، بسم الله الرحمن الرحیم ندارد و این گونه شروع می شود: « بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ - خدا و پيامبرش بيزارند از مشركانى كه با آنها پيمان بسته‌ايد.». یکی از اصول اصلی سوره توبه، "نَفْر" به معنای کوچ کردن است. چون خداوند در این سوره به مومنان برای کوچ کردن به قصد جهاد اصرار می کند و می گوید مومنان باید به جهاد فی سبیل الله بروند و اهمیت جهاد را مطرح می کند و بارها و بارها این کلمه در این سوره عنوان شده است. در آیه ۱۲۲ این سوره خداوند می فرماید: « وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً  فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ... » یعنی شایسته نیست مؤمنان همگی [به سوی جهاد] بیرون روند؛ چرا از هر جمیعتی گروهی [به سوی پیامبر] کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی یابند؟. در ادبیات عرب به این "لَولا"، لَولای تحضیضی می گویند. "تحضیض" مصدر باب "تفعیل" از ماده‌ی "حضّ" و در لغت به معنای تشویق و ترغیب به همراه تأکید در آن است. یعنی باید این کار را کنید. « فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ » یعنی باید از هر طایفه و فرقه، یک جمعیتی، نَفْرکند یا به عبارتی کوچ کند .« لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ » برای اینکه فقیه در دین شود. پایه اساسی تفقه در دین، این آیه شریفه است. و اصل تفقه و اجتهاد در اسلام توسط آیه ۱۲۲ سوره توبه در قرآن پایه گذاری شده است.

 

وی تصریح کرد: اولاً دقت کنید به کلمه نَفْر که در اینجا به کار برده است. نَفْری که قبلا برای جهاد فیزیکی به کار می رفت در اینجا کلمه نَفْر برای جهاد علمی و تخصص در دین به کار رفته است. به عبارت دیگر، می توان گفت دو نوع کوچ کردن و جهاد داریم، یک جهادی که به مرزهای فیزیکی اسلام مربوط می شود، یعنی جنگ با کفار که جنگ سخت است و یک جهاد که به بحث اعتقادات و دین مربوط می شود و آن جهاد نرم است، و هر دو در قرآن مطرح می شوند و هر دو جهاد فی سبیل الله هستند و قرآن هر دو را پایه گذاری کرده است. معادل های فارسی اش را امروز به کار می بریم ولی در ۱۴۰۰ سال پیش خداوند در این آیه، تکلیف را روشن کرده است.

این استاد حوزه و دانشگاه به کتاب مفردات الفاظ القرآن اثر حسین‌بن‌محمد راغب‌اصفهانی اشاره کرد و گفت: اگر به این کتاب که بزرگترین کتاب در حوزه لغات قرآن است رجوع کنید، تفقه را تخصص معنا می کند. "تفقه در دین" یعنی "دین شناس متخصص و اسلام شناس متخصص". دو نوع اسلام شناس می توانیم داشته باشیم؛ اسلام شناس غیر متخصص و اسلام شناس متخصص. به عنوان مثال، مرحوم شریعتی اسلام شناس غیر متخصص بود که راجع به اسلام شناسی کتاب دارد که دارای دو ویرایش است، اسلام شناسی که مربوط به دانشگاه فردوسی مشهد است و دیگری، اسلام شناسی حسینیه ارشاد. خود مرحوم شریعتی می گوید من متخصص در اسلام نیستم. اسلام شناس غیر متخصص یعنی کسی در حوزه اسلام زیاد مطالعه کرده است و اسلام را خوب می شناسد. اما اگر حوزه و دریچه جدید باز شود می گوید من باید بررسی کنم که متخصصانی مثل شهید مطهری یا علامه طباطبایی و دیگران چه گفته اند و خودش متخصص نیست. اسلام شناس متخصص یعنی شهید مطهری که خودش صاحب تحقیق و تلاش است و بر مبانی استنباط دینی مسلط است و اگر مسئله جدید پیش آمد، اینطور نیست که بگوید بروم و بپرسم، خودش قدرت استنباط دارد و این می شود تفقه در دین و تفقه در دین یعنی دین شناسی متخصصانه، نه دین شناسی مقلدانه. دین شناس متخصص می شود فقیه مجتهد.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی گفت: منظور از فقیه در مبحث ولایت فقیه، اسلام شناسی است که در شناخت اسلام و احکام و دستورالعمل های آن از منابع اصلی؛ یعنی کتاب، سنت، عقل و اجماع و روش های ارجاع فروع به اصول، به درجه تخصص رسیده باشد. کسی که در عصر غیبت می خواهد حاکم اسلامی باشد اول باید اسلام شناس متخصص باشد. چنین فقیهی اگر افزون بر شرایط عمومی همچون سلامت، عقل، ایمان و پاکزادی، واجد پنج شرط دیگر که در ادامه می آید باشد، می تواند در جایگاه حاکم اسلامی در عصر غیبت انجام وظیفه نماید.

 

تولیت حرم مطهر، نخستین شرطی را که لازم است یک فقیه اسلام شناس متخصص داشته باشد تا بتواند عهده دار رهبری جامعه شود، "اجتهاد مطلق" عنوان کرد وگفت: اجتهاد مطلق؛ عبارت است از درجه ای از اجتهاد که در آن فرد اسلام شناس در همه ی اصول و فروع دین، عبادات، معاملات و سیاسات صاحب تخصص و واجد قدرت استنباط باشد. توجه داشته باشید در اینجا قدرت و توانایی استنباط مطرح است، یعنی تسلط بر مبادی و معیارهای اصلی و اصول اساسی استنباط، نه آنکه در همه فروعات فقهی بالفعل دست به استنباط زده باشد و نظرات فقهی خود را اعلام کرده باشد. اجتهاد مطلق در مقابل اجتهاد متجزّی به کار می رود. اجتهاد متجزّی یعنی تخصص در بخش خاصی از فقه اسلام نه همه ابواب فقه. به عنوان نمونه رسالة فی صلاة اللیل که فقیهی استنباط های خودش را راجع به نماز شب در یک رساله نوشته است یا رساله فی صلاه المسافر، رساله فی صوم المسافر، رساله فی صلاه الجمعه، رساله فی دفن المیت و هزاران نمونه از این دست.

 

وی دومین شرط را "تقوا و عدالت مطلق" عنوان کرد و در توضیح آن گفت: تقوا و عدالت مطلق عبارت است از عمل به فرامین، اوامر و نواهی الهی و پرهیز از هواهای نفسانی و هوس های شیطانی. اسلام شناسی که به درجه ی اجتهاد مطلق رسیده است آنگاه که دین خدا را در محدوده ی عمل شخصی و همچنین در جامعه ی اسلامی به درستی اجرا نماید، در ابلاغ دستور العمل های اسلام کوتاهی نکند، برپایه میل و هوس کاری نکند، مطیع هواهای نفسانی نگردد، گناهی از او سر نزند، واجبی را ترک و حرامی را مرتکب نشود، در این صورت به مقام تقوا و عدالت مطلق رسیده است. تقوا و عدالت مطلق، فقیه را در عمل و پای بندی به دین خدا به نزدیک ترین نقطه به مقام معصومان(ع) می رساند.

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری ادامه داد: بحث بر سر این است که اسلام شناس، اسلام را در حریم رفتارهای فردی و اجتماعی خود به ظهور رسانده باشد و یک نمونه و الگوی عملی از اسلام شده باشد. در بیانات بزرگان دین است که می گویند فقیه ای که در راس حاکمیت اسلامی است -مثل حضرت امام(رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی)- تعبیر می شود به این که این ها "تالی تلو" معصوم هستند. به درجه عصمت نرسیده اند اما دقت های کافی را دارند و رعایت های کامل را می کنند و به سمت گناه و ظلم حرکت نمی کنند در عین حالیکه معصوم هم نیستند. یعنی یک انسان عادی هستند اما با تمام وجود تلاش می کنند که این مسیر را طی کنند. تقوا که در قرآن خیلی تاکید شده است رمز پیروزی و کمال انسان است و گام اول برای رسیدن به کمال، رعایت تقوا است.

 

وی در توضیح ابعاد فردی و اجتماعی تقوا گفت: تقوا یک بُعدی نیست و بُعد فردی و اجتماعی دارد. بُعد فردی اش این است که انسان بین خودش و خدا و در فضای خصوصی خود، به دین خدا مقید باشد و کاری به دوربین ها و چشم های مردم ندارد. بُعد اجتماعی اش این است که وقتی قرار است در اجتماع و روابط اجتماعی کاری کند، به طور کامل مراقب رعایت احکام خدا باشد. و مسائل دیگر باعث نشود که انسان خدا را نادیده بگیرد. و همواره خداوند را حاظر و ناظر بر اعمال خودش هم در قلمرو شخصی و هم در قلمرو اجتماعی ببیند.

تولیت حرم مطهر پیرامون عدالت گفت: عدالت تعریف دقیقش این است که هر چیزی را در جای خودش قرار دهیم. عدالت مطلق یعنی هم در حوزه فردی، این شخص مراقبت می کند که از حدود الهی تعدی نکند و هم در حوزه اجتماعی و روابط اجتماعی تلاش می کند هرچیزی در جای خودش قرار بگیرد. در مورد عدالت به این نکته باید توجه داشت که معنایش این نیست که اگر حاکم، تقوا و عدالت مطلق داشته باشد، حتماً عدالت اجتماعی در کف خیابان و متن جامعه هم عمل می شود. دقت کنید اینجا صدها عامل دیگر اوجود دارد که مسیر کف خیابان را مشخص می کند. اگر امام معصوم(ع) هم در راس یک جامعه قرار بگیرد معنایش این نیست که عدالت اجتماعی در کف خیابان های این شهر حاکم می شود. صد ها عامل دیگر هم است؛ معاویه ها و عمروعاص ها، شیطان ها و فرصت طلب ها و ابن ملجم ها هم هستند که کار می کنند که این اتفاق نیافتد. تقوا و عدالت مطلق یعنی تلاش برای رسیدن به بالاترین سطحی که برای غیر معصوم ممکن است.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، "آگاهی به زمان" را سومین شرطی دانست که لازم است یک فقیه اسلام شناس متخصص داشته باشد تا بتواند عهده دار رهبری جامعه شود، و در توضیح آن گفت: آگاهی به زمان عبارت است از آگاهی و شناخت نسبت به مجموعه شرایط، حوادث ،رخدادها و تحولاتی که در جامعه اسلامی تحت تأثیر پیشرفت های علمی و تحولات طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و روابط متقابل افراد و جوامع رخ می نمایند و عرصه حیات فردی و اجتماعی مردمان یک عصر را از عصرهای دیگر متمایز می سازند.

وی ادامه داد: ما خیلی وقت ها از زمانه خودمان عقب هستیم، اما بعضی هستند که از زمانه خودشان واقعاً جلوتر هستند. آگاهی به زمان به معنای پیشگویی که از خوارق عادات می باشد نیست. کسی که اهل پیشگویی می باشد شاید خیلی وقت ها حتی جلوی پایش را هم نبیند، مثل انیشتین که یک نابغه بود اما بارها پیش می آمد که نشانی خانه خود را گم می کرد و یا نوستراداموس که کتاب پیشگویی هایش به فارسی هم چاپ شده است، پیشگویی های عجیب و غریبی دارد اما ممکن است حتی جلوی پای خودش را هم نبیند. منظور ما از افرادی که از زمانه خودشان جلوتر هستند، امثال علامه طباطبایی و حضرت امام(ره) هستند.  قبل از اینکه صدای شکسته شدن ستون های کمونیست در جهان به گوش برسد، امام(رحمت الله علیه) فرمود به زودی این صداها بلند می شود و بلند شد. یا مورد دیگر؛ امام(ره) به حکام عرب فرمود این صدام که امروز کمکش می کنید، بعداً سراغ خودتان خواهد آمد. و دقیقا همان شد، این پیشگویی نوستراداموس نیست، این ها را امام(ره) بر اساس اشراف بر زمانه خودش و تشخیص معادلات جهانی عنوان کرد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه، اضافه کرد: آگاهی به زمان یعنی شناخت زمان و عقب نبودن از زمان و حتی جلوتر بودن از آن. امام صادق علیه السلام می فرماید «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» انسان هایی که آگاه به زمانه خود هستند هجمه های زمانه آنها را از پای در نمی آورد. بعضی از اوقات همه جهان دست به دست هم می دهند که روی ذهن یک سیاستمدار تاثیر بگذارند و او را به یک مسیر دیگر ببرند این «لوابِس» روزگار می شود. یعنی حربه ها و توطئه ها برای گرفتار شدن سیاستمدار در خطا، اما اگر کسی آگاه به زمان باشد، این ها بر روی او تاثیر نمی گذارد. این یکی از شرایط مهم برای زمامداران است که امروز در دنیا بر روی آن مانور داده می شود.

امام خمینی(رحمت الله علیه) در تبیین این شرط و نقش زمان و مکان در اجتهاد چنین می گوید: «زمان و مكان دو عنصر تعيين‏كننده در اجتهادند. مسئله‏اى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصادِ يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مى‏طلبد. مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسائل سياسى اظهار نظر نمى‏كنم. آشنايى به روش برخورد با حيله‏ها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سياست ها و حتى سياسيون و فرمول هاى ديكته‏ شده آنان و درك موقعيت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمايه دارى و كمونيزم كه در حقيقت استراتژى حكومت بر جهان را ترسيم مى‏كنند، از ويژگي هاى يك مجتهد جامع است‏».

 

تولیت حرم مطهر چهارمین شرط را "شجاعت" عنوان کرد و در توضیح آن گفت: شجاعت؛ عبارت است از بی باکی و جسارت عاقلانه در برخورد با دیدگاه ها، رفتارها و حوادث و اتّخاذ تصمیم به موقع و متناسب با نیاز زمان.

وی در ادامه به ذکر چند مثال از تصمیم های شجاعانه امام خمینی(رحمت الله علیه) اشاره کرد و گفت: زمانی که قطعنامه ۵۹۸ را حضرت امام(ره) می خواست بپذیرد، چندوقت قبلش گفته بودند جنگ جنگ تا رفع فتنه در دنیا. طبق آیه قرآن «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ - با آنها بجنگيد تا ديگر فتنه‌اى نباشد» چند روز بعد امام(رحمت الله علیه) با قاطعیت گفت باید قطعنامه را بپذیریم. چون رمز مهار کردن دشمن، پذیرش قطعنامه است. یعنی هدف کلان حفظ شود. هدف کلان اسلام، گاهی با جنگ است و گاهی با صلح است و این تصمیم گیری شجاعت می خواهد. این همه آدم ها در جبهه خودشان را وقف کرده بودند و از همه چیز گذشته بودند و یکدفعه امام(ره) گفت اسلحه ها را به زمین بگذارید. امام(ره) می دانست هزاران رزمنده ای که در جبهه هستند ممکن است ناراحت شوند ولی اینجا باید تصمیم درست را با شجاعت می گرفت و گرفت. نامه ای که ایشان به گورباچف نوشتند یک عده واقعاً ناراحت شدند که چرا شما ولی فقیه، مرجع تقلید عام جهان تشیّع و رهبر جمهوری اسلامی به یک آدم بی دین و فاسد مکاتبه می کنید. اما اصلاً برای امام(ره) مهم نبود. امام(ره) گورباچف را به کتب فلسفی ارجاع دادند، یک عده ناراحت شدند چرا به جای قرآن به کتب فلسفی ارجاع دادید. اما امام(ره) مسیر درستی را که خودش انتخاب کرده بود با شجاعت تا آخر می رفت.  درمورد سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی که امام(ره) حکم ارتدادش را امضا کردند، کل اروپا سفرایش را از ایران فرا خواند اما این اصلاً برای امام(ره) مهم نبود، چرا که باید حکم خدا را با شجاعت اعلام کرد و امام(رحمت الله علیه) فرمود هر کسی سلمان رشدی را هر جا دید او را اعدام کند، یعنی حکم الهی را ذکر کرد.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، " مدیریت و قدرت رهبری" را پنجمین شرطی دانست که لازم است یک فقیه اسلام شناس متخصص داشته باشد تا بتواند عهده دار رهبری جامعه در زمان غیبت شود، و در توضیح آن گفت: مدیریت و قدرت رهبری عبارت است از استعداد، مهارت و هنر اداره جامعه و حسن تدبیر و تنظیم، هماهنگی و سامان دادن به قوای حکومتی و امور گوناگون مرتبط با حیات اجتماعی شهروندان. تردیدی نیست که توانایی رهبری و قدرت اداره جامعه در مسیر اسلام، شرط ضروری برای حاکم اسلامی است و این صفت، مقدمات، تجربه ها، آگاهی ها و زمینه های بسیاری را می طلبد.

 

تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: مدیریت و قدرت رهبری با علم مدیریت و علم سیاست بکلی متفاوت است، زیرا در علم مدیریت و یا علم سیاست، تمرکز بر آگاهی ها و شناخت های کلّی و جزئی از تئوری ها، نظریه ها، اصطلاحات، تعاریف، روش ها، مدل ها و کارکردهای مدیریت و یا سیاست است؛ اما مدیریت و قدرت رهبری یک استعداد، توانایی و هنر عملی است که از قوای ذاتی و تجارب عینی اشخاص سرچشمه می گیرد. آگاهی از علم مدیریت و یا علم سیاست لزوماً به تولّد مدیر و یا سیاست مدار نمی انجامد چنانکه داشتن قدرت مدیریت و رهبری نیز لزوماً به معنای آگاهی از تئوری ها،  اصطلاحات و روش های کلاسیک علم مدیریت و یا علم سیاست نمی باشد.

وی در ادامه به سخنی از حضرت امام(ره)، اشاره کرد و گفت: امام خمینی(رحمت الله علیه) در بیان این شرط چنین می گوید: « يك مجتهد بايد زيركى و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غير اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شأن مجتهد است واقعاً مدير و مدبر باشد».

 

این استاد حوزه و دانشگاه، خاطرنشان کرد: شرایط پنجگانه ی بالا اصلی ترین شرایطی است که باید در فقیهی که عهده دار امر ولایت است وجود داشته باشد. در قانون اساسی شرایط رهبری همین پنج شرط است. این شرایط یا از آیات قرآن و یا از روایات معتبر به دست آمده است. در نظریه سیاسی اسلام، ما به منابع اصلی یعنی قرآن، سنت، عقل و اجماع رجوع می کنیم. خیلی از این شرایط را عقل می گوید که اگر کسی بخواهد در راس مدیریت یک کشور باشد باید مدیر باشد. اما آیات و روایات هم به این موضوع اشاره دارند و ارشاد به حکم عقل می کنند. در فرمایشات پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) و همچنین امام علی و امام حسین علیهماالسلام، مفصل بحث شده است.

امام خمینی(رحمت الله علیه) در خصوص فقیهی که می تواند در عصر غیبت عهده دار امر حکومت شود چنین می گویند: «در حكومت اسلامى هميشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام همواره اقتضا مى‏كند كه نظرات اجتهادى- فقهى در زمينه‏هاى مختلف و لو مخالف با يكديگر آزادانه عرضه شود و كسى توان و حق جلوگيرى از آن را ندارد ولى مهم شناخت درست حكومت و جامعه است كه بر اساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه‏ريزى كند كه وحدت رويّه و عمل ضرورى است و همين جا است كه اجتهاد مصطلح در حوزه‏ها كافى نمى‏باشد بلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‏ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور كلى در زمينه ی اجتماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم‏گيرى باشد، اين فرد در مسائل اجتماعى و حكومتى مجتهد نيست و نمى‏تواند زمام جامعه را به دست گيرد».

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در ادامه به بیانات امام خامنه ای(مدظله العالی) در خصوص نقش شرایط در فقیهی که عهده دار امر ولایت است اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری، در این خصوص می فرمایند «نقش ولایت فقیه این است که در این مجموعه ی پیچیده و درهم تنیده ی تلاش های گوناگون، نباید حرکت نظام، انحراف از هدف ها و ارزش ها باشد. ... در مکتب سیاسی اسلام ضابطه، ضابطه ی معنوی است. ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت. علم، آگاهی می آورد؛ تقوا، شجاعت می آورد؛ درایت، مصالح کشور و ملت را تأمین می کند؛ این ها ضابطه های اصلی است بر طبق مکتب سیاسی اسلام. کسی که در آن مسند حسّاس قرار گرفته است، اگر یکی از این ضابطه ها از او سلب شود و فاقد یکی از این ضابطه ها شود، چنانچه همه ی مردم کشور هم طرفدارش باشند، از اهلیت ساقط خواهد شد».

 

لازم به ذکر است در پایان نشست امروز، تعدادی از شرکت کنندگان، سوالات خود را، مطرح کردند، پاسخ های دکتر کلانتری به این سوالات، به شرح زیر است:

سوال۱: اگر همه فقه ها ولایت دارند، همه آنها باید در اداره کشور سهیم باشند، در حالیکه در نظام اسلامی تنها یک فقیه ولایت دارد، چرا؟

پاسخ: اگر در عصری، همزمان چند فقیه جامع شرایط و در یک سطح برابر داشته باشیم، بر آن ها واجب کفایی است تا حکومت را مدیریت کنند، به محضی که یکی از این فقها در زمینه اداره کشور ورود کرد، این امر واجب از بقیه ساقط می شود، در اسلام، اداره و حفظ جامعه اسلامی، یک واجب الهی و به تعبیر حضرت امام(رحمت الله علیه) از اوجب واجبات است، این واجب بر گردن فقیهان واجد شرایط است و به مجرد اینکه یکی از این فقها، عهده دار این مسئولیت شد، این واجب الهی از گردن بقیه برداشته شد.

اگر چند فقیه در یک عصر، واجد شرایط اداره کشور باشند، همه آنها در مقام ثبوت، ولایت دارند یعنی حکم خدا به گردن این چند نفر است، اما در مقام اثبات، خیر. یک فقیه جامع شرایط به محضی که برای این مسئولیت، ورود کرد، از گردن بقیه ساقط می شود و اگر آن ها نیز بخواهند ورود کنند و اِعمال مدیریت نمایند، باعث بروز هرج و مرج در جامعه اسلامی خواهد شد.


سوال۲: شروط ۵گانه ای که عنوان شد اگر فقیه اسلام شناس متخصص داشته باشد می تواند در جایگاه حاکم اسلامی و رهبر قرار بگیرد، همه ی مراجع تقلید به نوعی این اوصاف را دارند. لطفا بیشتر توضیح دهید.

پاسخ: در مرجعیت، قطعا تقوا، عدالت و همه این موارد مطرح است اما مرجعیت در فتوا زمانی شکل می گیرد که اجتهاد مطلق به مرحله فعلیت برسد، و فتاوا صادر شوند و شخص، مرجع تقلید مردم شود. مرجع تقلید یعنی ما در مسائل شرعی که پیش می آید به این شخص مراجعه می کنیم و نظر ایشان برای ما حجت است و مقلدین، طبق آن عمل می کنند، اما در بحث رهبری و ولایت، مرجعیت در فتوا اصلا شرط نیست و جایگاهی ندارد، حضرت امام(ره) هم فرموده اند که مرجعیت در بحث رهبری شرط نیست. مهم این است که آن شخص، متخصص در اسلام باشد، یعنی در ابواب مختلفی که مربوط به حوزه حاکمیتی است قدرت استنباط داشته باشد و نه در حوزه های فردیت.

راجع به شجاعت در مرجعیت، این شجاعتی که در بحث رهبری مطرح است آنجا به این شکل مطرح نیست، مرجع تقلید می خواهد در حوزه مباحث فردی نظر بدهد و عموما با استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل در چالش نیست. همچنین برای مرجع تقلید، در حوزه مسائل فردی انسان مسلمان، آگاهی به زمان، به این شکلی که در بحث رهبری مطرح است، قطعا آنجا مطرح نیست. راجع به قدرت مدیریت هم همینطور، در مرجعیت اصلا قدرت مدیریت شرط نیست. اما در رهبری و حاکمیت سیاسی اینگونه نیست.

برخی از شرایطی که اینجا می گوییم مثل عدالت و تقوا در مرجعیت هم هست، اما شجاعت، زمان شناسی، مدیریت و قدرت رهبری، ویژه رهبری جامعه اسلامی است و اگر آنجا هم باشد در این حد نیست و البته برای مرجعیت، شرط هم نیست اما برای رهبری، شرط لازم هست. اگر مرجعی اسلام شناس کامل باشد، عادل و زمان شناس باشد اما مدیر نباشد، واقعا در راس حاکمیت قرار دان چنین شخصی امکان پذیر نیست. مشابه این مورد را البته در گذشته در حوزه قائم مقام رهبری (اشاره به آیت الله حسینعلی منتظری) داشته ایم. فردی که توسط مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب شد تا پس از رحلت حضرت امام(ره) رهبر جامعه شود، که واقعا نه زمان شناس بود و نه مدیر و مدبر، و به قول امام(ره) حتی نمی توانست دفتر خود را اداره کند، چه رسد به اداره جامعه، هرچند که در مرجعیت و سواد وی، شکی نبود.

 

شایان ذکر است ادامه سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر در فایل صوتی این جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر




گزارش های تصویری


جست و جو در سایت