سایت شاهچراغ/ مشاهده متن خبر
شماره خبر: 221561
تاریخ انتشار: 1402/03/18
بررسی پنجمین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه»، در جلسه سی‌ و نهم از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری: در سیره عملی پیامبر(ص)، هیچ نشان و گزارشی از تفکّر جدایی دین از سیاست، وجود ندارد

HyperLink

امروز پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، جلسه سی و نهم از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار شد.   

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در ابتدا، به بیان خلاصه ای از جلسه گذشته پرداخت و گفت: بر اساس آیات قرآن نه کافران و نه ظالمان، نمی‌توانند بر جامعه اسلامی ولایت داشته باشند، فقط مؤمنان عالمِ عادلِ متقی می‌توانند ولایت داشته باشند. و چون علم، ایمان و تقوا درجات دارد، مؤمنان اعلمِ اعدلِ اَتقی می‌توانند ولایت جامعه اسلامی را عهده‌دار شوند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه بیان ادلّه قرآنی اثبات نظریه «ولایت فقیه»، پنجمین دلیل قرآنی را «وجوب تأسی مؤمنان به پیامبر اکرم(ص)»، عنوان کرد و گفت: قرآن کریم در آیه ۲۱ سوره احزاب، از مؤمنان می خواهد به پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) تأسی جسته و وی را سرمشق زندگی مادی و معنوی خود قرار دهند: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الآْخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً»، به یقین برای شما در زندگی رسول خدا سر مشق نیکویی است، برای آنان که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می  کنند.

 

وی در توضیح معنوی لغوی « أُسْوَه» گفت: این کلمه در فارسی، به معنای الگو و نمونه، است. «اسوة» عبارت است از حالتی که انسان به هنگام تبعیت از دیگران، به خود می  گیرد.  به بیان دیگر، اسوة به معنای تأسی کردن، اقتدا کردن، الگو برداری کردن است. این حالت می  تواند در الگو برداری نیکو باشد و یا در الگو برداری زشت.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با تاکید بر اسوه بودن شخصیت و سبک زندگی مؤمنانه پیامبر(ص)، خاطرنشان کرد: قرآن کریم در آیه مذکور، شخصیت، زندگی و سلوک فردی و اجتماعی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) را نمونه و الگوی حسنه برای همه مؤمنان معرفی می  نماید و به ترسیم یک اصل بنیادی برای زندگی مؤمنانه در همه اعصار می  پردازد. براساس این اصل، باید مؤمنان در سخن، در عمل و در همه افعال و تعاملات خود، پیامبر(ص) را الگو قرار داده و زندگی فردی و اجتماعی خود را در همه ابعاد، بر اساس این الگوی کامل به سامان برسانند.

 

وی در ادامه به کتاب «مفاتیح الحیات»، اثر آیت الله جوادی آملی اشاره کرد و گفت: حقیقتاً زحمتی که این فقیه عالی قدر و مفسر قرآن در کتاب مفاتیح الحیات کشیده است، در نوع خود بی‌نظیر می باشد. در این کتاب، جنبه الگو بودن پیامبر(ص) بر اساس آیات و روایات بیان شده است. با مطالعه این کتاب، شخصیت نبی مکرم اسلام(صلوات الله علیه) در همه حوزه‌ها اعم از فردی، اجتماعی، حکومت، اقتصاد، معیشت، کار، اخلاق و .... پیش چشم انسان مجسم می‌شود.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در توضیح عبارت «لقدکان لکم» که در آغاز آیه شریفه آمده است، گفت: این جمله افزون بر دو تاکید به وسیله «لام» و «قد»، بر استقرار و استمرار در گذشته دلالت دارد که به معنای تکلیف ثابت و همیشگی است.  بنابراین معنای آیه چنین می شود که بخشی از حکم الهی به رسالت پیامبر اکرم(ص) و وجوب ایمان به وی این است که شما مؤمنان باید در زندگی فردی و اجتماعی خود به او اقتدا کنید و جز او را الگوی خود قرار ندهید.

وی ادامه داد: این یک حکم تکلیفیِ شرعی است. گاهی تکالیف الهی در قالب فعل امر بیان می‌شود؛ مانند آیه ۱۴ سوره طه، «أَقِمِ الصَّلَاةَ» «نماز را به‌پا دار» و گاهی مثلا گفته می‌شود، «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ» «روزه بر شما نوشته شده» (سوره بقره آیه ۱۸۳). این هم وجوب است ولی به صیغه امر بیان نشده است. برخی مفسران معتقدند، تکلیف‌آوری این مورد بیش از «أَقِمِ الصَّلَاةَ» است. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ» یعنی نوشته شده و قابل تغییر نیست. این هم نوعی امر کردن قرآن است. شکل دیگر امر کردن، همچون «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» است که به واسطه «لام» و «قد» و به‌کار بردن فعل ماضی بعد از «لَقَدْ»، دارای استمرار و وجوب تکلیفی است. پس در نگاه قرآن، مؤمنان و مسلمانان باید پیامبر(ص) را هم در اقوال، هم در افعال و هم در احوال، الگو قرار دهند.

 

تولیت حرم مطهر با بیان اینکه بیشتر مفسران قرآن کریم، آیه ۲۱ سوره احزاب را دلیل روشنی بر وجوب اقتدا و تأسی مؤمنان به پیامبر اکرم(ص) دانسته اند، گفت: آنچه از این حکم استثناء گردیده صرفاً اعمال ویژه  ای است که اختصاص به شخص آن حضرت داشته و مؤمنان از آن معاف شده  اند . به عنوان مثال؛ «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ ...» (سوره اسراء، آیه ۷۹) «و پاسی از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافی برای توست؛ ...» « نَافِلَةً لَكَ» یعنی نماز شب، به دلیل لفظ « لَكَ» فقط بر پیامبر(ص) واجب بوده و برای بقیه مستحب است و در انجام آن مختارند.

 

وی اضافه کرد: از این رو متابعت و اقتداء به رسول اکرم (ص) یک تکلیف واجب الهی است که براساس آن خداوند از امّت اسلامی می خواهد هم در عقاید و اصول دین، هم در اخلاق و صفات نیکو و هم در افعال و اعمال صالح اعم از فردی و اجتماعی، به آن حضرت تأسی جویند و او را سرمشق زندگی خود قرار دهند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به نحوه‌ی استنتاج از این آیه در نظریه ولایت فقیه پرداخت و گفت: به نظر می رسد به دو صورت می توان از این آیه در موضوع ولایت فقیه جامع شرایط در عصر غیبت، بهره گرفت؛ نخست، «بررسی و تحلیل عملکرد و سلوک عملی پیامبرگرامی(ص) در حوزه اداره جامعه اسلامی در عصر خویش».

 

وی ادامه داد: بنابر گواهی تاریخ و باور عموم مسلمانان اعم از شیعه و سنی، پیامبر اکرم(ص) در عصر خویش به تأسیس حکومتی بر اساس آموزه  های وحیانی اقدام نموده - حتی افراد لیبرال، همچون مرحوم بازرگان که  ولایت فقیه را مفصل نقد می‌کرده است، او نیز در کتاب خود (تحلیل و تفصیل ولایت مطلقه فقیه) نوشته که ما هیچ شکی نداریم که پیامبر(ص) حکومت اسلامی تشکیل داده است - و حضرت محمد(صلوات الله علیه) خود در رأس این حاکمیت قرار داشته و مؤمن ترین، آگاه ترین و توانا ترین اصحاب خویش را به مناصب سیاسی آن حاکمیت، از قبیل مناصب قضا، امارت بلاد، فرماندهی نیروهای نظامی و امنیتی، نمایندگی و سفارت نزد سایر دولت ها گماشته است.

 

تولیت حرم مطهر گفت: بعد از هجرت پیامبر(ص) به مدینه و با مهیا شدن شرایط و زیرساخت های تشکیل دولت(وجود سه رکن سرزمین، شهروند و نظام سیاسی)، اولین دولت اسلامی در آنجا مستقر شد. در آن زمان، در ذهن هیچ‌کس، حتی در اذهان مشرکانی که تازه مسلمان شده بودند، نیامد که مثلا ابوسفیان، با اینکه سیاستمدار، زیرک و سرمایه‌دار بود، به عنوان حاکم انتخاب شود، که اگر چنین بود گفته ‌می‌شد دین از سیاست جدا است. سال نخست هجرت که شرایط تشکیل اولین دولت اسلامی فراهم شد، بدون ذره‌ای شک و تردید، نگاه همه به سمت شخص پیامبر(ص) رفت. در پیمان‌نامه‌ مدینه، پیامبر(ص) به صراحت عنوان کرده بودند، که اگر اختلافی پیش آمد، بایستی به من مراجعه شود. در حوزه جنگ، من فرمانده‌ام و در حوزه صلح من حرف آخر را می‌زنم. دقیقاً مصداق یک حاکم اسلامی که در این پیمان‌نامه همه این موارد را ذکر کرده بودند. حتی یک نفر نبود که گفته باشد، شأن پیامبر(ص) اجلّ از حاکمیت است و فرد دیگری باید در رأس حاکمیت سیاسی قرار گیرد. از این بالاتر، این پیمان‌نامه را چندین گروه امضا کردند. همه کسانی‌که در مدینه و اطراف آن بودند اعم از یهودی‌ها، مشرکین، مسیحی‌ها و البته خود پیامبر(ص)، همه آن را امضا کردند؛ و هیچکدام نگفتند فرد دیگری در رأس حکومت قرار گیرد. یعنی با اینکه حتی دین پیامبر(ص) را قبول نداشتند، اما تصور انتصاب فرد دیگری را نداشتند و دیانت را از سیاست جدا نمی‌دانستند.

وی اضافه کرد: روند طبیعی تشکیل اولین دولت اسلامی در مدینه این بود که همین شخص پیامبر(ص) باید در رأس حاکمیت سیاسی باشد. در فضای کلی مؤمنین هم همین بوده است که در مورد مشروعیت حاکم، انتخابات و مسأله دیگری مد نظر نبوده است. این مشروعیت(ونه مقبولیت) یک امر الهی است، و در آن هیچ‌کس شک نداشته است. کاری که در خصوص پیامبر(ص) انجام گرفت، تنها اعلام وفاداری و بیعت و تبعیت بود - که هیچ ربطی هم به مشروعیت ندارد - و برای استقرار و ثبات حاکمیت سیاسی انجام گرفت. این همان مقبولیت حاکمیت سیاسی برای مردمی است که در آن قلمرو زندگی می‌کردند، اعم از مسلمان و غیر مسلمان. پس باید طبق آیه شریفه، اتفاقی که در مدینه صدر اسلام افتاده است، به عنوان الگو قرار گیرد.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، پیرامون رابطه دین و سیاست در باور و سلوک عملی پیامبر(ص) گفت: سلوک عملی نبی مکرم اسلام(صلوات الله علیه) در حوزه اداره جامعه اسلامی آن عصر به روشنی بیانگر عینّیت دین و سیاست در باور آن حضرت و مؤمنان صدر اسلام است؛ چنانکه همین سلوک عملی نشان می دهد که در باور آن حضرت و مؤمنان نابی که پیرامون خورشید وجود وی گرد آمده بودند، حاکمیت بر شئون مختلف جامعه اسلامی جز از طریق نصب الهی، مشروع و مجاز نمی باشد. به همین دلیل در سیره عملی پیامبر اکرم(ص) و باور مؤمنان صدر اسلام، نه از تفکّر جدایی دین از سیاست، نشان و یا گزارشی دیده می شود و نه از تفکّر دخالت رأی و انتخاب مردم در مشروعیت حاکم و حاکمیت سیاسی.

 

تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: در صورتی که در باور پیامبر گرامی(ص) و مؤمنان صدر اسلام، سیاست مقوله ای جدا از دین بشمار می آمد و یا مشروعیت حاکم با رأی و انتخاب مردم حاصل می گردید، این باور می بایست در سلوک عملی آن حضرت به روشنی دیده می شد و از همان آغاز در جامعه دینی آن عصر نهادینه می گردید، در حالیکه سلوک عملی پیامبر(ص) و یاران آن حضرت، در همه ابعاد حاکمیت سیاسی، بیانگر باوری خلاف این می باشد.

وی در نتیجه گیری از مطالب بیان شده، گفت: به این جمع‌بندی می‌رسیم که اولاً حکومت باید در جامعه اسلامی بر محور احکام الله و حکومت اسلامی باشد و نه حکومت سکولار و تفکر جدایی دین از سیاست؛ و در رأس چنین حاکمیتی هم باید عالِم‌ترین شخص به دین خدا و تواناترین فرد در اجرای احکام الهی باشد. اگر همین مقدار به این اسوه حسنه تمسّک کنیم، متوجه می‌شویم که در جامعه اسلامی باید حکومت اسلامی تشکیل شود و حکومت اسلامی یعنی حکومتی که در رأس آن عالِم‌ترین، تواناترین و پرهیزگارترین اشخاص باید قرار گیرند. تمام ادعا در ولایت فقیه همین است؛ یعنی حکومت بر محور هدایت های ناب اسلامی برای به اجرا رساندن احکام الهی در متن جامعه.

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری در ادامه به بررسی دومین شکل استفاده از آیه ۲۱ سوره احزاب در  نظریه ولایت فقیه پرداخت و گفت: دومین صورت استفاده از این آیه، «بررسی و تحلیل آموزه ها و رهنمودهای پیامبر اکرم(ص) در حوزه اداره جامعه اسلامی» است. افزون بر سلوک عملی، سخنان و رهنمودهای پیامبر اکرم(ص) نیز به روشنی بیانگر این حقیقت است که در نگاه اسلام، حاکمیت بر شئون مختلف جامعه اسلامی فقط در پرتو تشریع الهی، مشروع و مجاز می گردد.

 

وی تصریح کرد: برهمین اساس، پیامبر اکرم(ص) در پایان حیات پر برکت خویش در غدیرخم در مقام نصب امیرالمؤمنین علی(ع) به مقام امامت امت چنین می  فرماید: «...ایّها الناس! مَن اَولیَ النّاسِ بالمؤمنینَ مِن اَنفُسِهِم؟ قالوا: اللهُ و رَسُولُه اَعلَم؛ قال:اِنَّ اللهَ مَولای وَ اَنَا مولی  المؤمنین وَ انَا اَولی بِهِم مِن اَنفُسِهِم، فَمَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلّیٌ مَولاه ...»( علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۳۵)،  ای مردم! چه کسی نسبت به مؤمنان از خودشان مقدم  تر است؟ گفتند: خدا و رسولش بر این مطلب آگاه  ترند. پیامبر(ص) فرمود: خداوند ولیّ من است و من ولیّ مؤمنان هستم و من بر ایشان از خودشان مقدم  ترم. پس هر کس من ولیّ او هستم، علی ولیّ او خواهد بود.

 

تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: سخن بالا به روشنی بیانگر این حقیقت است که حاکمیت بر امور جامعه اسلامی و امامت امت، در پرتو نصب الهی مشروعیت می یابد و پیامبر اکرم(ص) پس از آنکه از مؤمنان می خواهد بر قبول و پذیرش این مبنای اعتقادی اعتراف نمایند، آنگاه نسبت به نصب حضرت علی(ع) به این مقام اقدام می نماید.

 

این استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه به سخنی از پیامبر(ص) پیرامون مبنای حاکمیت سیاسی در اسلام، اشاره کرد و گفت: این کلام نبی مکرم اسلام(ص) مبنای کلّی حاکمیت سیاسی در اسلام را برای همه اعصار اینگونه به تصویر می  کشد: «ما وَلَّت اُمّة قَطُّ اَمرَها رَجُلاً و فیهِم اَعلَمُ مِنه اِلّا لَم یَزَل اَمرُهُم سفالاً حتّی یَرجِعُوا اِلی ما تَرَکُوا»( کتاب سلیم بن قیس، ص۱۱۸) ، هیچ امّتی زمام امور خود را به شخصی واگذار نکند در حالیکه در میان آن امت فردی اعلم از او وجود دارد مگر اینکه وضع آن امّت دائماً به سوی انحطاط و سقوط خواهد رفت، تا آن زمان که مردم از راه رفته بازگردند( و زمام امور خود را به داناترین خود بسپارند).

 

وی اظهار کرد: آن حضرت در جای دیگر، ملاک تقدّم در هر کاری را با فضیلت تر بودن شخص نسبت به سایرین دانسته، چنین می فرماید: «مَن تَقَدَّمَ علی قومٍ مِنَ المُسلِمینَ وَ هو یَری اَنَّ فیهم مَن هُوَ اَفضَلُ منه فَقَد خانَ  اللهَ و رَسُولَه و المسلمین»( علامه امینی، الغدیر، ج۸، ص ۲۹۱)، هرکس بر قومی از مسلمین مقدم شود [= خود را جلودار و راهبر قومی قرار دهد] در حالیکه می  بیند که در آن قوم با فضیلت  تر از او وجود دارد چنین کسی به خدا و رسول خدا و مسلمانان خیانت کرده است.

 

تولیت حرم مطهر پیرامون اهمیت شایسته سالاری در نگاه پیامبر(ص) گفت: در نگاه پیامبرگرامی اسلام(ص) نه فقط در مسأله حاکمیت و رهبری امّت، که حتی در عهده داری سایر مسئولیت های اجتماعی نیز ملاک تقدم و بر عهده گرفتن مسئولیت، برتری در فضایل و آگاهی بر کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) می  باشد: «مَن استعمل عاملاً من المسلمین وَ هُوَ یَعلَم اَنَّ فیهم اَولی بِذلِکَ مِنهُ وَ اَعلَمُ بکتابِ الله و سنّة نبیّه، فَقَد خانَ الله و رسولَهُ و جَمیعَ المُسلِمینَ»( علامه امینی، الغدیر، ج۸، ص ۲۹۱)، کسی که شخصی از مسلمانان را در کاری به کارگیرد در حالی که می داند در میان مسلمانان کسی سزاوارتر از وی در آن کار و عالم  تر از وی به کتاب خدا و سنت پیامبر وجود دارد، چنین کسی به خدا و رسول خدا و همه مسلمانان خیانت کرده است.

 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به نتیجه گیری از مطالب عنوان شده پرداخت و گفت: از آنچه گذشت این نتیجه حاصل می شود که وجوب تأسی عملی امت اسلامی به پیامبر اکرم(ص) در موضوع حاکمیت سیاسی مستلزم این است که در رأس حاکمیت، با فضیلت ترین و عالم ترین شخص به کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) قرار گیرد. چنین حاکمیتی در سیره عملی و نظری پیامبر(ص)، حاکمیتی مشروع و الهی شمرده شده و آیه شریفه همه مؤمنان در همه اعصار را مکلّف به تبعیت و تأسی از این سیره نموده است. تردیدی نیست که در عصر حضور پیامبر اکرم(ص) شخص آن حضرت واجد چنین ویژگی هایی می باشد و پس از وی اوصیاء گرانقدر او و در غیاب آن حضرات، عالم ترین دین شناسان عادل و پرهیزگار از چنین ویژگی  هایی برخوردار می باشند. بنابراین، عمل به تکلیفی که آیه شریفه عموم مؤمنان را بدان مکلّف ساخته، در حوزه اداره جامعه دینی در عصر غیبت آنگاه تحقّق عینی می یابد که در رأس امور چنین جامعه  ای عالم ترین و بافضیلت ترین دین شناسان این عصر قرار گیرد. چنین حاکمیتی بر اساس آیه شریفه حاکمیتی مشروع و الهی خواهد بود.

 

شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات شرکت کنندگان بودند، هم اکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.

سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پنجشنبه‌ها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش می گردد. همچنین متن بیانات تولیت حرم مطهر و  فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.

همچنین علاقه‌مندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat می توانند اخبار، اطلاعیه ها و خلاصه هر جلسه را مطالعه فرمایند.

از عموم علاقه‌مندان، به‌ویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.

 


نظرات کاربران

1
  ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
کد امنیتی:

200 کاراکتر




گزارش های تصویری


جست و جو در سایت